گفتاری درباره علتها و حکمتهای سختی و بلا در زندگی
شکفتن در میان خارها
بیشک چگونگی زیست انسان در دنیا با چگونگی زیست دیگر موجودات متفاوت است. موجودات غیرانسانی، اعم از حیوان، نبات و جماد، با هدایت غریزه و دیگر مکانیزمهای درونی طبیعی هدایت میشوند. اما انسان علاوه بر غریزه و مکانیزمهای درونی خودمختار، با هدایت عقل و علم، مختارانه شیوه زندگی خود را برمی گزیند، آن را سامان میدهد و سوی اهدافش حرکت میکند. موجودات غیرانسانی نیازمند آموختن، اندیشیدن و تمرین برای توانمندشدن نیستند؛ همه چیز با سازوکارهای طبیعی و از ابتدا در درون آنها مهیا شده است؛ اما انسانها باید زندگی کردن را بیاموزند و برای تحقق زندگی سالم، پویا و هدفمند مجهز و آماده شوند. حتی در رفتارهایی مثل خوردن، آشامیدن، خواب، ... و دیگر رفتارهای مشترک میان حیوان و انسان، انسانها نیازمند یادگیری اصول، قواعد و شیوهها هستند؛ چه اصول و شیوههایی که به خود رفتار مربوط است و چه اصول و قواعدی که با ارزشها، اهداف و معانی رفتارها و معنای غایی زندگی ارتباط دارد. رسیدن به زندگی متعالی انسانی جز با خودشناسی، جهانشناسی، ارزششناسی و زندگیشناسی دستیافتنی نیست. بیشتر مشکلات، نابسامانیها و ناکامیهای بشر، مولود فقدان یا نارساییمعرفتها و مهارتهای درستزیستن است. رضایت از زندگی و احساس خوشبختی هم متوقف بر همین معرفتها و مهارتهاست و با نبود آن، احساس نگونبختی و ناکامی، همه ظرفیتهای روانی انسان را در خود فرو میبرد. سختیها و بلاها همواره جزء جداییناپذیر زندگی بشر بوده و خواهد بود. شناخت ماهیت، کارکرد، غایت و معنای وجودی سختیها و بلاها بر چگونگی مواجهه با آن تأثیر میگذارد. نگرشهای وجودشناختی و معناشناختی متفاوت انسانها به بلا و سختی، راهبردهای آنان برای تسلیمشدن یا سوارشدن بر آن را رقم میزند. یکی از رسالتهای پیامبران الهی آشنا کردن انسانها با زندگی و گشودن سویهای دیگر هستی به روی آنهاست. در نوشتار حاضر برخی از علتها و حکمتهای سختیها و ناملایمات و بلایای زندگی تبیین و واکاوی شده است.
***
حکمت وجود سختیها و تنگناها در زندگی
مشکلات و نابسامانيهاي زندگي، هرچند ممکن است نسبت به افراد مختلف، صورتي مشابه و يکسان داشته باشد، امّا در بسياري از موارد، عللي گوناگون و متفاوت دارد؛ مثلا ممکن است دو نفری در کار و کسب خود موفق نشوند و دست به هرکاري ميبرند، به نتيجه مطلوب نرسند، امّا علل عدم موفقيت و عقیم ماندن تلاشها، در مورد هرکدام از آنها، متفاوت باشد. شکست یکی به سبب تنبلی و اهمال کاری و ناکامی دیگری به سبب نابلدی کار و فقدان مهارتهای لازم باشد. به همین سبب لازم است راهکارهاي متفاوتي به هرکدام پيشنهاد شود تا شکستها را جبران کرده و مشکلاتشان را کاهش دهند. این مسئله شبیه وضعیت دو فردی است که از درد در ناحیه سر، رنج ميبرند؛ امّا يکي از آنها به سبب سينوزيت و ديگري به سبب ميگرن، دچار سر درد شده است. در این حال، هرچند علائم بالینی بیماری در هردو نفر تا حدی شبیه هم است، اما مسلما راههای درمان آنها متفاوت خواهد بود!
زندگی انسان بر روی کره خاکی همواره مشحون از سختیها و دشواریها بوده است. سختی و مشکل جزء جداییناپذیر از زندگی ماست و اصلا همزادی است که با ما به دنیا میآید و همیشه همراه ما میماند. برای بسیاری از افراد همواره این پرسش وجود دارد که چرا سختیها هستند و ما را رها نمیکنند؟ چرا خدا سختی را آفریده است؟ سختیها به چه درد میخورند؟ چرا خدایی که میتوانست زندگی را بدون سختی قرار دهد، چنین نکرده است؟ و دهها پرسش دیگر. با تأمل در حقیقت زندگی و حیات دنیایی و بهرهجستن از آموزههای دین و تجارب نابی که هرکدام از ما در زندگی به دست آوردهایم، میتوانیم علتها و حکمتهای گوناگونی را برای مشکلات و ناملایمات برشماریم:
یکم: نخستین قدم برای فهم و تبیین علل وجود مشکلات، شناخت ماهیت دنیاست. زندگي انسان در دنیا از اولین تا آخرین انسان، همواره با دشواريها، رنجها و مشکلها در آميخته بوده و خواهد بود.(1) اساساً ماهيت زندگي دنيایی به گونهاي قرار يافته که سختيها و تنگناها، جزء جداييناپذير آن هستند(2) و تصویر زندگی این جهانی، تهی از هرگونه سختی و ناراحتی، تصویری خیالی و دور از واقعیت است. البته از پس سختیها و رنجها و دردها، آسایش، آرامش و لذتهای ناب هم خواهد آمد؛ اما چنین محبوبها و مطلوبهای ارزشمندی، حقیقتا تنها در جهان آخرت یافت میشود و نصیب بهشتیان خواهد بود.(3) آرزوی رسیدن به آسایش و آرامش ناب و پیراسته از هرگونه سختی و دشواری در این جهان، آرزویی دست نایافتنی است. از این رو ضروری به نظر میرسد که اولاً فلسفه و حکمت وجود سختیها و شکستها و ناکامیها را بفهمیم و ثانیاً با شناخت اقتضائات و قوانین حاکم بر زندگی، برای کاهش مشکلات بکوشیم و با آن مواجههاي حکيمانه و صحيح داشته باشیم. از آنجا که مشکلات و نابسامانیهای زندگی، هم از لحاظ علل و عوامل ایجادکننده، هم از لحاظ هدف و هم از لحاظ ارزش و آثار با هم متفاوتند، شناخت فلسفه وجود مشکلات، علل پدیدآیی و راهها و ابزارهای مورد نیاز برای حل آن، مهم و ضروري است و در رفع سختيها و تنگناها و يا دست کم کاهش يا سازگاري با آنها سودمند و راهگشاست.
دوم: مهمترین فلسفه وجود مشکلات، نابسامانيها و تلخيهای زندگي، رشد و بالندگي انسان است.آدمی در میان سختیها و دشواریها به دنیا میآید(4)و در میان سختیها زندگی میکند و استعدادهای خود را شکوفا مینماید و پاداش او، هم در دنیا و هم در عالم آخرت، بقدر تلاشی است که برای بالندگی و رشد خود متحمل میشود.(5) انسان تنها موجودي است که با توانمنديهاي ناچيزي به دنيا ميآيد، ولي در درون وجودش استعدادها و ظرفيتهاي شگرف و حيرتانگيزي نهفته است و هیچ موجودی همانند او نیست.(6) موجود انسانی در آغاز تولد، ناتوانترين موجود در میان جانداران است؛ امّا همين موجود ناتوان ميتواند به حدي رشد کند، ببالد و قوت گیرد که همه موجودات را تسخير کرده و به استخدام خود درآورد و از آنها براي رسيدن به مقاصد و منافعش بهره جوید. لازمه حتمی و ضروری قویشدن از لحاظ جسم و روح، زندگی در میانه مشکلات و دست و پنجه نرم کردن با سختیهاست. هرکس طالب رسیدن به کامیابی و لذت مادی و معنوی است، باید برای رسیدن به آن تلاش کند و ظرفیتهای وجودی خود را شکوفا کرده و از دست رنج خویش، دنیا و آخرتش را آباد کند. امام علی (ع) در نامه خود به عثمان بن حنیف میفرماید: کسی که سختیها را تحمل کند و از نازپروردگی دست بشوید مانند گیاهی است که در دل بیابان خشن میروید و میبالد. گیاهان بیابانی، هم جانسختترند و هم آتشی ماناتر و پایاتر دارند؛ برخلاف گیاهان گلخانهای که نازک، شکننده و ضعیفند.(7)
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر! که کار کرد
هنر سختیها و گرفتاریهای زندگی این است که انسان را به تلاش و تکاپو وا میدارند و توانمندیهای جسمی و روحی او را بیدار کرده و در خدمت تحقق اهداف و آرزوهایش قرار میدهند. بسیاری از استعدادهای انسان تنها وقتی ظهور میکند که انسان در موقعیتهای دشوار زندگی و به اضطرار میرسد و با تمام وجود خواهان رفع مشکل یا تحقق هدفی است. حتی دعاهای انسان، که کلید گشایش ملکوت در قلب او هستند، در هنگام اضطرار به بار مینشینند و به اجابت راه میبرند.(8) راه حلهای خوب و گرهگشا، توانمندیهای ارزشمند، هنرهای ظریف و باارزش، اختراعات و اکتشافات و ... همه در سایه تلاش، سخت کوشی و رنج بردن، ظهور میکنند. از نگاه معارف دینی و معنوی، رسیدن به مقامات بلند عرفانی و معنوی و قرب الی الله نیز جز با تحمل رنجها، تلخیها و مقاومت سخت در برابر مصیبتها و هموارکردن رنج اطاعت و چشمپوشی از شیرینی معصیتها، میسر نیست. بنابراین انسان، چه طالب دنیا باشد و چه طالب آخرت و چه طالب خیر دنیا و آخرت هردو، برای رسیدن به هدفش، نیازمند بروز ظرفیتهای خاصی است که جز در رویارویی با سختیها و گرفتارشدن در مشکلات مادی و معنوی به دست نمیآید.
سوم: متاع دنیا محدود است و خواستههای انسانها نامحدود! نعمتهای دنیا اندک است و آرزوهای انسانها بسیار! دنیا خانهای بیقرار و متزلزل است و انسانها طالب قرار و آرامش! ناچار اگر در دنیا همه تلاشهایمان را هم به کار گیریم، یقینا به همه خواستههایمان نمیرسیم. نگرش خیالینی که زندگي دنيا را يکسره موفقيت، بهرهمندي، لذت و تنآساني ميبيند و ميخواهد، نگرشی سادهانگارانه و غيرواقعبينانه است. حقیقت دنیا جز رنج و درد و سختی نیست و خوشیهایش هم در حقیقت، کاهش درد است نه خوشیهای ناب و خالص! پیروزیهایش، در حقیقت، شکست و کامیابیهایش، در حقیقت، ناکامی است.(9) لذت ناب و خوشی حقیقی تنها در بهشت جاودان مهیاست(10) و بهای بهشت هم تحمل سختیها و رنجهاست! شیرینی بدون تلخی، لذت بدون درد، پیروزی بدون شکست و در یک کلام، رسیدن به هرچه انسانها از خوبی و کمال میخواهند و دوست دارند، تنها در بهشت فراهم میشود.
شکستهای دنیا در صورتی حقیقتاً شکست است که همپای آن زیان معنوی و آخرتی هم باشد. در دنیا عدهای باید شکست بخورند تا عده دیگری پیروز شوند. گروهی باید محروم شوند تا گروه دیگری تنعم یابند. در این فراز و فرودهاست که آدمیان آزمایش میشوند و بخل یا سخاوت، صبر یا ناشکیبی، شکر یا ناسپاسی، ترحم یا بیرحمی، انصاف یا ظلم، قناعت یا طمع ورزی، تقوا یا بیپروایی آنها محک میخورد و هدف خداوند که کمال اختیاری آنهاست، محقق میشود. انسان فرزند آخرت است و تنها در بهشت آرام میگیرد و به همه آنچه روح سیریناپذیر او میطلبد، دست مییابد. بنابر این اگر چه تکلیف انسان، کار و تلاش برای آباد کردن دنیا برای آخرت است، اما ممکن است در بسیاری از خواستههای دنیاییاش با شکست و ناکامی روبرو شود و به بسیاری از آرزوهایش نرسد. مهم این است که هدف اصلی و اصیل زندگی را گم نکند و با امید به رحمت و لطف خداوند دست از کار و کوشش نکشد و از همه ظرفیتهایش برای حل مشکلات و ساختن دنیایی که رنگ آخرت دارد و فراهم آوردن زندگیای خداپسندانه و آبرومند بهرهبرداری کند.
چهارم: جهان ماده، جهاني بنيان نهاده بر پايه زنجيره اسباب و علل است. در این جهان پیدایش هرپديده، خوب يا بد، متوقف بر پديدآوردن و پدیدآمدن علل و عوامل خاصی است که آن را ايجاد يا نابود ميکنند. همان گونه که پيروزيها، موفقيتها و به مقصودرسيدنها، معلول عواملي خاصی است، شکستها، ناکاميها و به مقصود نرسيدنها هم معلول علل خود هستند. براي رسيدن به خواستهها و تحقق ايدهها و آرزوها بايد راه و روش و ملزومات آن را شناخت و با تلاش و پايداري به سوي نقطه مطلوب حرکت کرد؛ همچنانکه ترميم آسيبها و جبران شکستها، نيازمند واکاوي علل و عواملي است که ناکامي و شکست را رقم زده است. با يک جامعنگري مطلوب و حکيمانه و از منظر عقل، وحي و تجربه، میتوانیم بگوییم که ناکامیها، شکستها و عدم موفقيتهای انسانها در زندگي، به چند گونه تقسيم ميشوند. هرکدام از اين گونهها، علل و عوامل خاصي دارند. گونهشناسی مشکلات و ناکامیها اولین قدم برای حل آن و یا سازگارشدن با آن و پذیرفتن آن به عنوان واقعیتهای زندگی است. نگاه ساده و تک بعدی به مسائل زندگی نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه ذهن انسان را از یافتن راه حلهای کارآمد و درست منحرف میسازد و آدمی را به ناامیدی و تسلیم در برابر سختیها وادار میسازد.
گونهشناسی مشکلات زندگی
1- برخي از مشکلات و ناکاميها، به سبب ماهيت جهاني است که در آن زندگي ميکنيم. چنانکه قبلا گفته شد، جهان ماده، جهانی بناشده بر بستر قانون علیت است و هیچ پدیدهای بدون مهیا شدن علل ایجادکننده آن، پدید نمیآید. این قانون عمومی باعث میشود که انسان به بسیاری از خواستهها و آرزوهایش نرسد و رسیدن به خواستههایی که دست یافتنی هستند هم با دشواری، تأخیر و رنج همراه باشد. جهان ماده، جهاني کوچک با منابعي محدود است؛ در حالي که آرمانها و آرزوهاي انسان، نامحدود و بیپایان! بنابراين رسيدن به بهرههاي مادي و متلذذشدن از لذتهاي مادی، براي همه به یک اندازه مهيا نیست. يقيناً کسانی که زمينهها، امکانات و عوامل لازم براي رسيدن به چيزهایی که طالبند را داشته باشند، سريعتر و آسانتر به آن دست پيدا ميکنند. مثلا کسانی که از هوش و استعداد بهتری برخوردارند یا پشتکار بیشتری در رسیدن به اهداف از خود نشان میدهند، نسبت به کسانی که هوش و استعداد ضعیفتر و پشتکار کمتری دارند، موفقتر و کامیابتر ظاهر میشوند. علاوه بر این باید توجه کنیم که زنجیره درازی از علل و عوامل انسانی و غیرانسانی در کارند تا پدیدهای محقق شود. از این رو ممکن است با وجود خواست و تلاش ما، به سبب وجود عوامل و موانع خاصی، به هدف نرسیم و از خواستهای محروم بمانیم. این واقعیت به معنای این است که شکست و ناکامی، جزء ذات این دنیاست وگریزی از آن نیست. انسان باید همواره و در همه کارها و فعالیتهایش این حقیقت مهم را در نظر داشته باشد که ممکن است علیرغم همه کوششها و امیدها به خواسته خود نرسد و هدفی را که میطلبد به چنگ نیاورد. توجه به این حقیقت، انسان را از امیدها و آرزوهای واهی میرهاند و از تلخی و اندوه شکستها و ناکامیهایش میکاهد.
از آنجا که منابع مادی، امتيازها و منصبهاي اجتماعي محدود است، تنها عده خاصي (به حق يا به ناحق) ميتوانند به آنها دست یابند و دیگر افرادی که خواهان آن هستند، محروم ميمانند. البته لذتها و مواهب معنوي و اخلاقي، حتي در اين دنيا، منابع نامحدودي دارد و هرکس به هراندازه و در هرزمان بخواهد ميتواند بسته به تلاش و همت و انگيزه خود، به آنها دست يابد؛ محدوديت منابع و نامحدود بودن نيازها و آرزوهای مادی، از یک سو بستر مناسبي براي مسابقه، رقابت، تلاش و پويايي ايجاد ميکند و بسياري از ظرفيتهاي مادی و معنوی انسانها را شکوفا و بالنده ميگرداند و از ديگر سو شرایط لازم براي آزمايشهاي معنوي و اخلاقی و پديد آمدن خصلتهاي نيک و بد در شخصيت انسان را فراهم میآورد؛ خصلتهايي مثل قناعت يا زياده خواهي، بخل يا سخاوت، تنبلي يا سختکوشي، کفران نعمت يا شکرگزاري، جوانمردي يا ناجوانمردي، ... تنها در شرايط نابرابر و رقابتآميز به وجود میآیند و سنجیده میشوند. اگر تفاوتها، اختلافها، شکستها و پیروزیها، کامیابیها و ناکامیها نبود، چگونه خوب از بد متمایز میشد و خصلتهای نیک و بد ظهور مییافت. چگونه زیباییهای اخلاقی و خدایی در وجود آدمیان آشکار میگشت و بهشت یا جهنم هرکس به دست خودش ساخته میشد؟!
2- پارهاي از مشکلات انسانها ناشي از نگرشهاي غلط به مسائل زندگی، کم کاري، تنبلی و فقدان مهارتها و ابزارهاي لازم براي موفقیت و حل مشکلات و معضلات است. زندگي سالم و پويا، مستلزم وجود شخصيتی سالم و بالنده و برخورداری از دانش و مهارت است. موفقيتهاي بزرگ و حتي کوچک، غالبا بدون آگاهي و مهارت ميسور نيست. رسيدن به اهدف مادي و معنوي، ضرورتا نیازمند فراهم بودن دانش و آگاهي از ماهيت کار، زمينهها و عوامل مؤثر در تحقق اهداف و نیز مهارتهاي شناختي و رفتاريای است که امکان انجام کار و زمینه رسيدن به اهداف را آماده ميکند. بديهي است که ناآشنايي به ماهيت کار (هرکاری اعم از شغل، تحصیل، ازدواج، فرزندپروری، ارتباط خوب و سودمند اجتماعی، عبادت و اخلاق نیک،...)، شتابزدگی، فقدان دورانديشی، بدون کارآموزي و کارورزی به کاري دستزدن، ... اغلب عاقبتي جز شکست و ناکامي به بار نخواهد آورد. بنابراين، پيش از ورود در هرکار بايد جوانب گوناگوني از جمله داشتن استعداد و توانمندي لازم، انگيزه و شوق، آگاهي و دانش، مهارت و کار بلدي، بهره بردن از مشورت و تجربههای ديگران، صبر و پايداري و ... را مورد توجه قرار دهيم وگرنه انتظار توفيق و کاميابي، توقعي عاقلانه و واقعبينانه نیست. فراوان دیدهایم که برخی از افرادی که با شکستهای پیدرپی رو برو میشوند و ناامیدانه، شکستهای خود را به شانس و بدیاری نسبت میدهند، شکستشان در حقیقت به سبب ورود در کارهایی است که صلاحیت لازم برای ورود در آن را ندارند و با کمترین آمادگی و آگاهی دست به کاری میبرند که انجام آن برایشان مقدور نیست. گفتیم که موفقیت در زندگی علاوه بر دانش و مهارتآموزی، به شخصیت سالم هم نیازمند است؛ از این رو اختلالهایی مانند: شخصیت وسواسی و اختلال وسواس- اجبار، کاملگرایي، اهمالکاري، افسردگی، کمحوصلگي، عدم پایداری در کار، آرزوهاي دور و دراز، مسئولیتگریزی، ... عوامل مهمي هستند که توفيق در کارها را با مانع جدی مواجه کرده و شکست در رسيدن به اهداف را تسریع میکند.
3- بر اساس آموزههاي ديني، برخي از ناکاميها، شکستها و مشکلات زندگي، ناشي از گناهان ریز و درشتی است که از ما سر میزند. اعراض از یاد خدا، بیتوجهی به ارزشها و احکام الهی و بیاعتنایی به دعا و خواستن از خدا، زندگی انسان را با مشکل و تنگنا روبهرو میکند.(11) همچنانکه داشتن افکار مثبت و اميدوارانه درباره خداوند، انجام اعمال صالح و خيرخواهي براي بندگان خدا و خدمت به آنان، موجب فراواني روزي و کاهش تنگناهاي زندگي ميشود. فاصله گرفتن از خداوند، گناه، تضيیع حقوق مردم و تحقير حدود الهي، موجب تنگي روزي و پیدایش پارهای از دشواريهاي زندگي است.(12) در روايات متعددي از پيشوايان ديني اینگونه تبیین شده است که گناه، کاهلي و سبک شمردن نماز، ظلم به مردم، کوتاهي در حق پدر و مادر، بد اخلاقي و بدزبانی، اعراض از دعا و توجه به خدا، بخل، سختگیری بر زیر دستان و... از عوامل پيدايش فقر و محروميتهاي مادي و معنوي است.(13) انسان با ايمان بايد بر افکار، انگيزهها، رفتارها و گفتارهاي خود مراقبت کند و جهتگيري زندگي خود را به سوی تقوا و خیرخواهي برای دیگران هدايت کند. ما انسانها، به سبب دانش محدود، تجربه اندک، نيازهاي بيشمار و متأثر شدن از مسائل و شرايط گوناگون محيطي، ممکن است گرفتار گناه و تضييع حقوق ديگران بشویم و از اين رو لازم است علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از خداوند، در صورتی که حق کسي یا کسانی را پايمال کرده يا دلي را به ناحق آزردهايم، یا ... از آنها حلاليت بجویيم و رضايت آنها را به دست آوريم. قرآن کريم، استغفار از گناه را عامل مهمی برای توسعه روزي و رفع مشکلات معرفي ميکند.(14)
4- در روايات ديني، اين گونه تبيين شده است که گاهی خداوند، به سبب اینکه بندهاش را دوست ميدارد و خواهان خیر اوست و ميداند که رشد و تعالي معنوي او در سختيها و گرفتاريهاست و اگر بنده فارغ و غنی شود و احساس بینیازی کند، از خداوند دور میشود و دینش آسیب میبیند، او را به انواع بلاها مبتلا ميسازد تا از گناهان پاک شود و دلش به سوي خداوند ميل کند، با خداوند انس گيرد و از آلوده شدن به دنيا و شهوات آن مصون بماند.
خلق را با تو بد و بدخو کند
تا تو را ناچار رو آن سو کند (15)
امام صادق (ع) ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّا؛ هنگامی که خداوند بندهاي را دوست دارد، او را در امواج بلاها غوطهور میسازد!»(16)
تأمّل و تعمق در زندگي پيامبران و اولياي الهي به خوبي اين حقيقت را نشان ميدهد که هرچه مقام معنوي مؤمن به خداوند نزديکتر باشد، بلا و گرفتاري او بيشتر است.
هرکه در اين بزم مقربتر است
جام بلا بيشترش ميدهند
گرفتاریها و تلخيهای دنیا موجب ميشود قلب مؤمن از دنيا کنده شود و دلش سرشار از شوق لقای خداوند و رسیدن به بهشت گردد. بزرگان اهل معنا و معرفت اين دعای منقول از امام سجاد(ع) را فراوان در نمازهاشان زمزمه ميکردهاند: «اللهم ارزقني التجافي عن دارالغرور والانابة الي دارالخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت» خدايا! گسستن از خانه فريب (دنیا) و رويآوردن به خانه جاویدان (آخرت) و آمادگي براي مرگ را پيش از تمام شدن فرصت، روزيام گردان!(مفاتیح الجنان، اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان).
*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
_________________________
1- نهج البلاغه، خطبه 226 2- بلد/5 3- عنکبوت/64 4- بلد/4 5- نجم/39 6- اسراء/70 7- نهجالبلاغه، نامه 45 8- نمل/62 9- این تقریر از زندگی دنیا، تقریری عمیق و متأملانه است و شاید بسیاری از مردم، قادر به درک آن نباشند؛ دلیل این توصیف از دنیا این است که انسان در دنیا در ازای رسیدن به خواستههای دنیایی باید بهترین سرمایه وجودی؛ یعنی عمرش را فنا کند. موفقیتها و کامیابیهای دنیا تنها در صورتی حقیقی و ماندگار است که رنگ خدایی داشته و آخرت ساز باشد. این معنا چکیده و جوهره سوره مبارکه عصر است. 10.عنکبوت/64 11.شوری/30 12.طه/124 13. رک: میزان الحکمه، ذیل واژه رزق (روزی). 14.نوح/10 تا 12 15.جلال الدین مولوی 16. بحارالأنوار، ج64، ص208، بيروت: دار إحياء التراث العربي، 1403ق.