kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۵۶۷
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۸
نگاهی به اهمیت و آثار اندرزگویی و خیرخواهی از نگاه قرآن

پند و نصیحت؛ وظیفه اجتماعی


* محمدرضا هدایتی

پند و اندرز، خیرخواهی و ارشاد دیگران به راهی است که صلاح طرف باشد. عقلانیت بشر مقتضی پندگویی و اندرزپذیری است. به این معنا که انسان می‌کوشد تا آنچه را از حقانیت دریافته به دیگران منتقل کند و دیگران نیز با توجه به موفقیت‌های پند دهنده، اندرزهایش را می‌پذیرند. از اینجا دانسته می‌شود که الگو بودن پنددهنده تا چه اندازه می‌تواند در پندگیرنده موثر باشد.
آموزه‌های قرآنی نیز بر لزوم اندرزگویی و پندپذیری تاکید می‌کند؛ زیرا انسان رها از خسران ابدی را کسی می‌داند که خود از دوزخ دنیا گذشته و دستگیر دیگران شده باشد. اینجاست که امر به معروف و نهی از منکر به عنوان بخشی از رستگاری هر فردی مطرح می‌شود.
به سخن دیگر، اندرزگویی بخشی از امر به معروف و نهی از منکر است که خود عامل رهایی انسان از زیان ابدی و دستیابی به رستگاری است.
نویسنده در این مطلب اهمیت، نقش و آثار پند و اندرز را در زندگی بشر در دنیا و آخرت بر‌اساس آموزه‌های قرآنی تشریح کرده است.

اهمیت و ارزش نصیحت
یکی از آموزه‌های قرآنی،‌ امر به معروف و نهی از منکر است. این بدان معناست که ایمان تنها در قالب رهایی خود از خسران معنا نمی‌یابد،‌ بلکه همان گونه که بر هر کسی فرض است که با ایمان و عمل صالح خود را از خشم الهی حفظ کند،‌ لازم است تا دیگران را نیز به دو شکل راهنمایی یا دستگیری یاری رساند و با ارائه طریق یا رساندن به مطلوب، وظیفه اجتماعی خویش را نیز انجام دهد.(سوره عصر)
بر این اساس، هر کسی موظف است تا علاوه بر انجام تکالیف فردی، به وظیفه اجتماعی خویش نیز عمل کند تا در مقام انسان کامل از دوزخ دنیا و تعلقات آن به بهشت رهایی و رستگاری برسد. از این‌رو اسلام را دینی اجتماعی دانسته اند؛ چرا که رستگاری هر فردی در گرو انجام وظایف و تکالیف اجتماعی نسبت به دیگران است.
همین معنا به اشکال گوناگون در آموزه‌های دستوری قرآن تبیین و توصیه شده است. از جمله این وظایف اجتماعی می‌توان به جهاد در راه خدا و دفاع از مظلومان و مستضعفان جهان بی‌توجه به دین و نژاد و آیین، انفاق و احسان به دیگران، کمک به یتیمان و سرپرستی آنان و ده‌ها قانون و حکم اجتماعی دیگر اشاره کرد.
از جمله این وظایف اجتماعی، مسئله امر به معروف و نهی از منکر است. به این معنا که هر یک از افراد جامعه نسبت به دیگری مسئولیتی دارد که از آن به ولایت نیز یاد می‌شود. این ولایت و یا مسئولیت موجب می‌شود تا نسبت به  افکار و اعمال دیگری‌ بی‌تفاوت نباشد و از هر گونه راهنمایی و کمک به وی در تصحیح و اصلاح شناخت و نگرش‌ها و نیز رفتارها و اعمال دریغ نورزد.
انجام این وظیفه اجتماعی و برداشتن تکلیف از دوش خود تنها زمانی اتفاق می‌افتد که در همه اشکال و در حد امکان و استطاعت عمل کند. مراتب گوناگون و سطوح متعددی برای این وظیفه اجتماعی بیان شده است که یکی از ابعاد و سطوح آن پند و نصیحت کردن دیگران است.
نصحیت، همان خیرخواهی و ارشاد دیگران به راهی است که صلاح طرف باشد و او را به رستگاری در دنیا و آخرت برساند. ناصح کسی است که اراده خوبی نسبت به دیگران داشته و با خلوص و پاکی نیت، می‌کوشد تا دیگران را به مسیر درست و صحیح راهنمایی کند.
با نگاهی به واژه عربی نصیحت می‌توان دریافت که خلوص در اندرزگویی نقش کلیدی و اساسی دارد؛ زیرا نصح به معنای خالص و پاک گردانیدن است و شخص نصیحت‌کننده، با خلوص و پاکی نیت در اندیشه خیررسانی به دیگری است تا با انجام فعل و یا گفتاری، دیگری را به صلاح برساند و مسیر درست را به او نشان دهد. (نگاه کنید: نثر طوبی، ج ۲، ص ۴۶۷،‌ ذیل واژه نصح)
در علم اخلاق،‌ نصیحت از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است. علامه نراقی درباره اصطلاح اخلاقی نصیحت، آن را به قصد بقای نعمت الهی برای مسلمانان و کراهت و ناخشنودی از رسیدن شر و بدی به آنان تعریف کرده است.(جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۲۱۲)
بنابراین انسان می‌بایست نه تنها خیر خود را بخواهد بلکه در اندیشه خیررسانی به دیگران باشد و همان اندازه که از شر می‌گریزد، دیگران را نیز نسبت به شر و بدی هوشیار و بیدار کند.
با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان گفت که نصیحت و خیرخواهی برای دیگران، تکلیفی همگانی و ساقط نشدنی است. (توبه، آیه ۹۱ و سوره عصر و نیز تفسیر روح المعانی، ج۶، جزء ۱۰، ص ۲۳۰) در این صورت کسانی که به این وظیفه اجتماعی اقدام نکنند در معرض خسران ابدی هستند و از کیفر و مجازات الهی در دنیا و آخرت در امان نخواهند بود.
جامعه‌ای که هر یک از افراد آن احساس مسئولیت و تکلیف در قبال دیگر افراد دارند، در مسیر رشد و بالندگی قرار می‌گیرد؛ زیرا شرایط عمومی را برای جامعه پذیری و انتقال هنجارها به دیگران فراهم می‌آورد و در مقابل نابهنجارهای اجتماعی و اخلاقی بسیج می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا نابهنجاری در جامعه به شکل پدیده‌ای اجتماعی بروز و ظهور کند و یا نابهنجاری‌ها جایگزین هنجارها شود و ارزش‌ها به ضد ارزش تبدیل گردد.
آثار نصیحت و اندرزگویی از نگاه قرآن
با نگاهی به آنچه گفته شد می‌توان بخشی از آثار و کارکردهای اندرزگویی را به دست آورد؛ با این همه برای درک درست از نقش و آثار و کارکردهای اندرزگویی و نصیحت لازم است تا تحلیل و تبیین قرآن را در این موضوع بررسی کنیم.
از نظر قرآن، کسانی که در مقام اندرزگویی بر می‌آیند و به این مسئولیت اجتماعی، خود عمل می‌کنند، در سایه سار رحمت الهی قرار می‌گیرند و حتی در صورتی که از انجام برخی از اعمال مهم اجتماعی و سیاسی چون جهاد در راه خدا ناتوان و معذور هستند، می‌توانند با انجام این وظیفه و مسئولیت اجتماعی از فواید و آثار رحمت الهی نسبت به خود و جامعه برخوردار شوند. (توبه، آیه ۹۱)
به سخن دیگر، هر انسان مومنی نسبت به جامعه خود وظایف و مسئولیت‌هایی دارد که از آن به مسئولیت‌های اجتماعی یاد می‌شود. در صورتی که مومن از انجام برخی از مسئولیت‌های اجتماعی ناتوان و عاجز باشد، می‌بایست نسبت به مسئولیت‌های دیگر اجتماعی حساسیت بیشتری داشته باشد و در انجام آن بکوشد. اگر از حضور در جبهه جهاد حق علیه باطل ناتوان و معذور است، ولی می‌تواند در پشت جبهه در مقام راهنمایی دیگران به حق و حقیقت بکوشد و آنان را با نصیحت و اندرز در مسیر عمل به وظایف اجتماعی تشویق کند. با انجام این مسئولیت‌های اجتماعی است که رحمت الهی همانند مجاهدان شامل او خواهد شد.(همان)
از همین آیه فوق همچنین به دست می‌آید که خداوند در صورت انجام مسئولیت‌های اجتماعی، شخص را مورد مغفرت خویش قرار می‌دهد.
یکی از مقامات بلند انسانی، مقام احسان است که قرار گرفتن در آن اختصاص به شماری اندک از افراد دارد. کسانی که بخواهند به عنوان محسن از سوی خداوند شناخته و از نتایج و آثار آن بهره‌مند شوند، می‌بایست به اندرزگویی و انجام مسئولیت‌های اجتماعی به عنوان یک راهکار توجه کنند. خداوند در همین آیه ۹۱ سوره توبه، دستیابی به مقام محسنان را از طریق انجام مسئولیت‌های اجتماعی چون جهاد و اندرزگویی می‌داند. البته در همین آیه به خوبی روشن شده است که اصل دستیابی به رحمت و غفران الهی از طریق جهاد و انجام مسئولیت‌های سخت‌تر اجتماعی است ولی برای کسانی که ناتوان از انجام مسئولیت‌های سخت اجتماعی هستند و به سخن دیگر دارای عذر شرعی و عقلانی می‌باشند، راه دستیابی همان اندرزگویی و تشویق دیگران به کارهای خیر و صلاح فردی و اجتماعی است.
شرایط نصیحت و اندرزگویی
نصیحت کردن وظیفه و مسئولیت اجتماعی برای همگان است. با این همه برای تاثیرگذاری نصیحت باید شرایطی فراهم شود.
از جمله این شرایط می‌توان به اخلاص در نیت اشاره کرد. البته هر شخصی می‌بایست این شرط را در هر کار دینی و شرعی داشته باشد؛ زیرا آنچه حسن فعلی را به کمال می‌رساند، حسن فاعلی است. پس تنها کار نیک کردن برای انجام کارهای شرعی نمی‌تواند موثر باشد؛ بلکه نیت پاک و خالص است که هر عملی را به کمال رشدی خود می‌رساند.
به سخن دیگر، عمل صالح در کنار ایمان و نیت پاک و خالص است که به کمال می‌رسد و تاثیرات خود را در شخص و جامعه به جا می‌گذارد. هر عمل دینی می‌بایست بر اساس اخلاص و نیت پاک انجام گیرد وگرنه هیچ تاثیری نخواهد داشت. از این‌رو خداوند در آیاتی از جمله آیه ۹۱ سوره توبه بر اخلاص نصیحت‌کننده و اندرزگو
تاکید دارد.
از دیگر شرایطی که قرآن برای نصیحت‌کننده بیان می‌کند، رعایت امانت و خیرخواهی است. (اعراف، آیه ۶۸) خداوند در این آیه صفت امین را برای ناصح بیان می‌کند و با تاکید بر این شرط می‌کوشد تا نشان دهد که چگونه امانتداری می‌تواند نصیحت را تاثیرگذار کند.
به عبارت دیگر، برای اینکه نصیحت تاثیرات مثبت خود را بر شخص و جامعه به جا گذارد، می‌بایست مخاطب و پندپذیر باور کند که اندرزگو شخصی امین است و همان گونه که حافظ مال و جان وعرض آدمی است،‌ حافظ حق و بیان صلاح و خیر او نیز می‌باشد و می‌خواهد با نصیحت، او را به صلاح و خیرش برساند.
همه پیامبران، راهنمایان به سوی خیر و صلاح بودند(اعراف، آیات ۶۲ ، ۶۵، ۶۸ و نیز هود، آیات ۳۲ و ۳۴) و خود را به عنوان انسان‌های امین معرفی می‌کردند و مومنان نیز این را درک می‌کردند و بر اساس همین باور بود که از آنان پیروی می‌کردند. هود پیامبر(ص) در مقام نصیحت‌گویی بر رعایت امانت در نصیحت و خیرخواهی خویش تاکید می‌کند تا نشان دهد که نصیحت او بر اساس اصل امانتداری نسبت به حق و حقیقت است.(اعراف، آیات ۶۵ تا ۶۸)
نصحیت‌کننده اگر از جایگاه اجتماعی برخوردار باشد و مردم او را به عنوان الگو و سرمشق بپذیرند، نصیحتش تاثیرگذارتر خواهد بود. بر این اساس خداوند به عنصر محبت و علاقه توجه می‌دهد و می‌فرماید که اگر نصیحت‌کنندگان با محبت و علاقه نسبت به مردم عمل کنند، نصیحت ایشان تاثیرگذار خواهد بود. در حقیقت، محبت اندرزگو نسبت به مردم و از جمله نصیحت شونده، زمینه‌ساز تاثیرپذیری از نصیحت می‌شود.(اعراف، آیات ۷۳ تا ۷۹) از اینجا می‌توان دریافت که جایگاه و موقعیت اجتماعی شخص تا چه اندازه در تحقق اهداف پند و پندپذیری می‌تواند تاثیرگذار باشد.
البته در تاثیرپذیری نمی‌توان از این نکته غافل شد که افراد می‌بایست روح پذیرش نصیحت را داشته باشند. بسیاری از مردم نسبت به پند و اندرز واکنش منفی نشان می‌دهند، زیرا آن را در حکم نقد فکری و رفتاری خود می‌یابند و هر کسی خود را حتی اگر کامل نداند،‌ ولی دوست نمی‌دارد که نواقص و کاستی هایش آشکار و یا بیان شود. از این‌رو ستایش و مدح همواره مورد استقبال همگانی است، ولی هرگونه نقد و پند مذموم و مردود است.
خداوند در آیه ۳۴ سوره هود، تاثیر نصیحت ناصحان را مشروط به نصیحت‌پذیری انسان‌ها دانسته است. این بدان معناست که برخی از مردم اصولا نسبت به پند و اندرز واکنش منفی نشان می‌دهند، چنانکه قوم نوح بر اثر لجاجت، از پند حضرت(ع) تاثیر نمی‌پذیرفتند و برخلاف صلاح خویش رفتار می‌کردند.از دیگر شرایط نصیحت این است که شخص به حقایق، آگاه و نسبت به امور باطل شناخت داشته باشد و بتواند خیر و صلاح را از شر و فساد تشخیص دهد.(اعراف، آیه ۶۲)
موانع نصیحت‌پذیری
از مهم‌ترین موانع نصیحت‌پذیری می‌توان به روحیه تکبر و استکبار افراد اشاره کرد. خداوند در آیاتی از جمله ۷۵ تا ۷۹ سوره اعراف، استکبار قوم ثمود را از عوامل عدم پذیرش اندرز و نصیحت‌های حضرت صالح‌(ع) دانسته است و نسبت به این روحیه خطرناک هشدار می‌دهد؛ زیرا مهم‌ترین عامل نابودی و هلاکت اقوام و افراد است.
از سوی دیگر، تقلید از نیاکان، از انگیزه‌های مهم در عدم پذیرش نصیحت است؛ زیرا افراد بر این گمان هستند که راه و روش نیاکان همواره درست است و بی‌آنکه هر یک از راه و روش آنان را در چارچوب نقد و بررسی علمی و عقلی قرار دهند، کورکورانه از آن پیروی می‌کنند و با ناصحان خیرخواه به مجادله و مبارزه بر می‌خیزند و زیر بار سخن صلاح و خیر نمی‌روند؛ زیرا می‌خواهند سنت‌ها و آیین‌های باطل و نادرست نیاکان خویش را حفظ کنند.(اعراف، آیات ۶۵ تا ۷۰)
از دیگر موانع می‌توان به روحیه لجاجت و ستیزه جویی افراد اشاره کرد که اجازه نمی‌دهد تحت تاثیر نصیحت خیرخواهان قرار گیرند. (هود، آیات ۳۲ تا ۳۴)
عدم محبت و علاقه نسبت به ناصحان نیز از دیگر موانع پذیرش است.(اعراف، آیات ۷۳ تا ۷۹) بنابراین، بهترین شیوه آن است که نخست راهی به سوی محبت جسته شود تا زمینه تاثیرپذیری نصیحت فراهم آید.
هر کسی بخواهد در امر تبلیغ موفقیت یابد و دیگران را تحت تربیت و پرورش درست قرار دهد، می‌بایست از نصیحت به عنوان روشی مطلوب استفاده کند و برای دستیابی به موفقیت نیز از عوامل محبت‌زا و عاطفی بهره جوید.(اعراف، آیات ۶۲ و ۷۳ و ۷۹ و هود، آیه ۳۴)