کوتاهی خطرناک بانک مرکزی در نظارت بر مؤسسات اعتباری و مالی(خبر ویژه)
بانک مرکزی به وظایف نظارتی خود عمل نمیکند و همین موجب بروز پدیدههایی مانند ورشکستگی مؤسسات مالی و اعتباری و نارضایتی سپردهگذاران آن میشود.
حسین صمصامی اقتصاددان و سرپرست سابق وزارت اقتصاد در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان درباره مشکلات پدید آمده در برخی مؤسسات مالی و اعتباری که موجب نارضایتی و اعتراض سپردهگذاران آن شده، گفت: در فصل دوم ماده 11 قانون پولی و بانکی، بانک مرکزی تنظیم کننده نظام پولی و اعتباری کشور است و یک سری وظایفی دارد. چه کسی میخواهد نظام پولی را تنظیم کند؟ چه کسی میخواهد نظام اعتباری را تنظیم کند؟ بانک مرکزی. این تکلیف قانونی بانک مرکزی است که این کار را انجام بدهد. یکی از وظایف بسیار مهمش علاوه بر وظایف دیگری مانند انتشار اسکناس، معاملات بینالمللی و...، نظارت بر بانکها و فعالیتهای پولی است. نظارت بر بانکها و فعالیتهای پولی یعنی اینکه باید بانکها در چارچوب قوانین موجود کار کنند. هر کسی که میخواهد در فضای پولی عمل کند، باید تحت نظر بانک مرکزی و در چارچوب قانون پولی و بانکی عمل کند.
بحث این است که چرا اینها اجرا نمیشود؟ اگر اجرا میشود و نتیجهاش همین است که نشان میدهد قانون اشکال دارد. یا اینکه نه؛ قانون خیلی اشکال ندارد، البته نمیگویم بیاشکال است. اما چرا همین قانون اجرا نمیشود؟ دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایلش این است که کسی که مسئول اصلی هدایت بانک مرکزی است به عنوان یک نهاد ناظر بر بانکهاست، آن فرد توانمند نیست و توانایی اجرا ندارد که از جنبههای مختلف میشود دید. به لحاظ اجرا ضعیف است، به لحاظ دانش ضعیف است، یعنی دانش لازم برای مدیریت پولی جامعه را ندارد و نمیداند در فضای پولی کشور دارد چه اتفاقی میافتد و چگونه میشود این را مهار و کنترل و نظارت کرد.
صمصامی با بیان اینکه برخی از مؤسسات مالی و اعتباری، جای بانک مرکزی، پایه پولی را گسترش میدهند، افزود: در سالهای اخیر، ما آدمهای صحیح از لحاظ بینش اقتصادی در مقام متولیان بانک مرکزی نگذاشتیم. اگر در دنیا نگاه کنید معمولاً رؤسای بانک مرکزی دنیا از اقتصاددانهای بسیار برجسته آن کشورها هستند؛ اقتصاددانهایی که دانش اقتصاد را کاملاً بلد و مسلط هستند و مباحث اجرا و اقتصادشان را دقیقاً میدانند و به آنها اشراف لازم دارند.
در دولت یازدهم کسی که خودش حسابدار و مدیرعامل این بانکهای خصوصی بود، رئیس بانک مرکزی شد. البته ایشان از لحاظ شخصیتی، فرد بسیار محترم، معتقد و درستی است و من روی فرد ایشان حرفی ندارم ولی از لحاظ دانش و تخصص، ایشان دانش و تخصص لازم برای مدیریت بانک مرکزی را ندارد. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: ما در نظام بانکی و پولی ابزار لازم برای نظارت بر بانکها را نداریم. اگر بانکی تخلف میکند، تخلفش آنلاین به بانک مرکزی گزارش داده نمیشود و بانک مرکزی الان نمیداند که این بانک چه تخلفی دارد. تخلفش وقتی آشکار میشود که مثل یک مرض یا مشکل یا به صورت مسئله اجتماعی سر باز میکند؛ یعنی وقتی این مرض سرباز میکند، بانک مرکزی میفهمد چه اتفاقی افتاده است. یعنی آنجا که تخلف اتفاق میافتد بانک مرکزی نمیداند چنین تخلفی در حال وقوع است، بعداً که بحران اجتماعی ایجاد میشود، میفهمد که چنین تخلفی شد.
صمصامی همچنین گفته است: بانک مرکزی وظیفهاش نظارت بر سیستم بانکی است. هر چه گردش منابع، گردش پولی، بازار پولی را مختل میکند، بانک مرکزی به لحاظ قانونی اختیار دارد که جلویش را بگیرد. این وظیفه بانک مرکزی است وگرنه نظارت به چه دردی میخورد. متأسفانه نظام پولی ما با پدیده هرج و مرج مواجه است. این برخوردی که بانک مرکزی دارد در مقابل نظام پولی انجام میدهد، این نوع برخورد، این نوع نظارتها، این نوع عملکرد بانک مرکزی باعث میشود ما در آینده شاهد هرج و مرج بیشتری باشیم.