kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۳۷۳۳
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۸
نگاهی به پیامدهای برجام و باطل شدن تصور معجزه‌گری- بخش دوم

آدرس غلط برجام و دوگانگی تحریم و فساد


بدون شک دولت کنونی با تجربه‌ای که در این چهار سال دیده و درس کشورداری که آموخته، این نکته را دریافته باشد که کشور نه فقط با وعده و وعید کارش پیش نمی‌رود بلکه با سخن‌پراکنی یا نمادسازی و کلیدسازی نیز به جایی نمی‌رسد.
شاید به این دلایل باشد که رئیس دولت یازدهم این بار و در تبلیغات کنونی ریاست جمهوری چون می‌داند دستانش خالی است و حرفی برای گفتن و وعده‌ای برای دادن به مردم ندارد، به ر‌قیب‌هراسی روی آورده و به دنبال این است که به هر شکل ممکن مردم را بترساند که اگر به رقیب او رای دهند با محدودیت‌های اجتماعی و دیوار‌کشی‌های خیابانی و محدود شدن آزادی زنان و ... روبه‌رو خواهند شد و یا حتی خبر رسیده که در برخی روستاها و شهرستان‌های دورافتاده شایعه کرده‌اند ریاست جمهوری هشت ساله است و اگر هر فرد روستایی به رئیس دولت کنونی رای ندهد، پس از پایان انتخابات با قطع یارانه و محروم شدن از امکانات روبه‌رو خواهند شد!
عزت بخشیدن به پاسپورت ایرانی، قطع کردن ریشه فساد اقتصادی، حرکت از افراط و خشونت ادعایی و رسیدن به یک نقطه اعتدالی در روابط بین‌الملل، پوپولیستی یا عوام‌فریبانه قلمداد کردن یارانه‌ها و سهام عدالت و سرازیر کردن این منابع به سمت تولید بیشتر، افزایش تسهیلات و وام مسکن به جای مسکن مهر که در ادعا اقتصاد کشور را از ریل خارج کرده است، کلیدواژه‌های ادبیاتی دولت یازدهم را تشکیل می‌دادند.
 به نظر بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران، دولت روحانی راه حل مدون و برنامه عملیاتی روشن برای تک تک مسائلی که در ابتدا مطرح کرد نداشت و فقط شعار داد.
زمین تا آسمان تفاوت برجام فعلی
و برجام قبلی
علیرضا محمدی به عنوان یکی از این صاحب‌نظران که در سمت دانشیار دانشگاه به تدریس می‌پردازد به گزارشگر روزنامه کیهان توضیح می‌دهد: «دولت یازدهم در ایام انتخاباتی چهار سال قبل، به جای ارائه برنامه عملیاتی خود به تخریب دولت قبل پرداخت. تیم همراه روحانی در آن زمان با رونمایی مشوش و سیاه از وضع موجود، در اذهان عمومی این تصویر را ایجاد کرد که باید وضع مخرب فعلی تغییر کند. بنابراین تیم مزبور راه حل‌های علمی و دقیق اقتصادی، سیاسی، فرهنگی  ارائه نداد بلکه یک راه حل کلی و جدید معرفی و از این راه حل به عنوان «شاه‌کلید» رونمایی کرد و سپس کلید‌های گشایش در دیگر حوزه‌ها را به همان یک شاه‌کلید نسبت داد؛ به این معنا که اگر شاه‌کلید را به دست آوریم – که دست ما و روحانی است – همه مشکلات مانند آب خوردن و محیط زیست هم حل‌شدنی است. اشتباه دولت این بود که نگفت مشکلات اقتصادی در مبارزه با فساد حل می‌شود؛ به مردم توضیح نداد که هزینه‌کردهای بی‌دلیل و عدم استفاده بهینه از فرصت‌های اقتصادی و بهره‌برداری نکردن از ظرفیت‌های معطل کشور، علت مصائب کشور است؛ نگفتند که مدیریت صحیح برای عبور از موانع پیش رو نیاز هست.»
این پژوهشگر و نویسنده سخنان خود را این گونه ادامه می‌دهد: «در این میان رسانه‌ها وظیفه اطلاع‌رسانی خود را به طور کامل انجام ندادند که چند دلیل داشت؛ یکی فشار دولتمردان به عموم رسانه‌های دیداری و مطبوعاتی که اگر کوچک‌ترین نقد و ضعفی از فعالیت‌های دولت را مطرح می‌کردند مورد هجوم و هیاهوی دولت قرار می‌گرفتند، بنابراین سکوت اختیار می‌کردند تا خشم دولت آن‌ها را گرفتار بی‌پولی و محرومیت از برخی خدمات دیگر نکند. دلیل دیگر برمی‌گردد به محرم ندانستن مردم و رسانه‌ها توسط دولت؛ حجم و میزان اطلاعات محرمانه در دولت یازدهم که به زعم دولتمردان جزو موارد امنیتی قرار می‌گرفتند و نباید رسانه‌ها بر روی آن‌ها نقد می‌کردند، بسیار زیاد بود. مانند قرار‌دادهای نفتی، در مورد صنعت خودروسازی، برجام که مهم‌ترین فعالیت پنهانی و مرموز دولت باید محسوب شود و حتی بحث‌های آماری در مورد شاخص‌های توسعه‌ای کشور که یا متناقض ارائه می‌شد و یا اصلا هیچ آماری توسط دولت ارائه نمی‌شد. دلیل آخر نیز برمی‌گردد به عدم دانش و مهارت کافی این رسانه‌ها. این رویه آن قدر ادامه یافت تا مردم به تدریج دریافتند که چه کلاهی سرشان رفت؛ برجام فعلی با برجامی که در مورد آن در بوق و کرنا می‌کردند فاصله‌ها دارد.»
مشکلات اقتصادی
ارتباطی با برجام ندارد
شرایط کار و تلاش مجاهدانه انقلابی برای دولت یازدهم فراهم بود اما از آن استفاده نکرد، تا جایی که مردم و نیز بسیاری از نخبگان نسبت به وضعیت کنونی ناراضی هستند، حتی کسانی که در مقاطعی حامی دولت بودند.
 فرزاد گودرزی، کارشناس مسائل سیاسی در این مورد به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «اصلاح‌طلبان و یا به عبارتی حلقه محدود تصمیم‌گیرندگان این حزب راه حل برجامی را پیش پای دولت گذاشته‌اند، اما خودشان اکنون دولت را برای توجه بیش از حد به برجام مذمت می‌کنند. مانند فلان فعال اصلاح‌طلب که می‌گوید: «اگر کسی گفته است که برجام امضا شود، به صورت خودکار همه مشکلات کشور حل می‌شود، اشتباه گفته است... اگر سیاست‌های اقتصادی ما اصلاح نشود، مشکلات ما حل نخواهد شد. ارتباطی هم با برجام ندارد؛ بنابراین اگر ما فکر کنیم که محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها، همه مشکلات کشور است، اشتباه کردیم.» یا آنکه یکی از اقتصاد‌دانانی که در ابتدا از حامیان فعالیت‌های دولت روحانی شمرده می‌شد، در این مورد گفته بود: «مشکلات کشور ساختاری است ... 30 درصد از مشکلات اقتصادی به برجام ارتباط دارد»! و بسیاری از طرفداران قبلی و مخالفان فعلی که تحقق نتایج برجام را زمان‌بر می‌دانند!»
گودرزی ادامه می‌دهد: «در نهایت اصلاح‌طلبان برای همراهی بیشتر با مردم، این دولت را دولت گرفتار و پوپولیست یا یک میلیونی و تصادفی خواندند. تئوریسین این جماعت نیز دولت روحانی را دولت حسینقلی‌خانی می‌نامد که وجودش مرهون جریان اصلاحات است. نکته اینجا است که هیچ کدام مردم را از واقعیت‌ها و دلایل مشکلات آگاه نکردند؛ چرا که آن هنگام مردم علت فسادهای اقتصادی و مدیریت‌های ناکارآمد را درمی‌یافتند و می‌فهمیدند که چه کسانی برای از دست ندادن منافع خود، آدرس غلط  برجام را به آن‌ها نشان دادند و برای برداشتن انگشت اتهام به سوی خود، مخالفان برجام را کاسبان تحریم نامیدند.»
به نظر کارشناسان، مفاسد اقتصادی مادر مشکلات کشور است، این غول و اژدهای هفت‌سر مدت‌ها است که در تار و پود اقتصاد مملکت رخنه کرده و علت‌العلل مشکلات کشور شده است.
 دقیقا 16 سال از ابلاغ فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی می‌گذرد که اگر این مهم جدی گرفته می‌شد و ریشه مفاسد قطع می‌گردید، موانع برطرف و مسیر توسعه کشور به راحتی طی می‌شد. به طور طبیعی هر دولتی که در مسیر مبارزه با فساد جدی‌تر باشد خود بیشتر در مظان اتهام و تخریب قرار می‌گیرد و این مخالفت‌ها آن چنان که رهبر انقلاب در فرمان هشت ماده‌ای متذکر شده بودند: «عمدتا از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر می‌شوند و طبیعی است بددلانی که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا ساده‌دلانی که از القائات آنان تأثیر پذیرفته‌اند با آنان هم‌صدا شوند.»
 حجم فسادهای مالی اطرافیان دولت
بیداد می‌کند
یاسر قربانی، فعال دانشگاهی در مورد این اژدهای هفت‌سر فساد، به گزارشگر کیهان می‌گوید: «دولت کاری جز مبارزه با فساد نباید انجام می‌داد. شما اگر بخواهید کاری را شروع کنید و دست روی هر نقطه‌ای بگذارید که در آن یک عده محدود خود را همه‌کاره می‌دانند و برای خود شرکت سهامی ‌از ثروت بیت‌المال زده‌اند، به طور طبیعی اجازه کار به شما نمی‌دهند، چون پا روی منافع آن‌ها می‌گذارید. دولت از مفاسد اقتصادی بسیار گله می‌کند اما خیلی جالب است که میزان دارایی و ثروت وزرای این دولت اصلا در حد قیاس با گذشته نیست، حقوق‌های نجومی یک مسئله جدیدی بود که در دولت یازدهم باب شد. مسئولین این دولت خود را مدعی گرفتن حقوق‌های بالا می‌دانند آن هم از چند جا، مگر نمی‌دانند که نصف کل مشمولان قانون کار حداقل بگیرند؟ دولت به جای مقابله به تعریف و تمجید از حقوق‌بگیران نجومی پرداخت.»
این کارشناس اقتصادی با اشاره به نابرابری توزیع ثروت کشور میان طبقه‌ای خاص که موجب می‌شود از امتیازات و تسهیلات سهل‌الوصولی برخوردار باشند، ادامه می‌دهد: «اکنون ثروت کشور میان‌طبقه‌ای خاص از مسئولین یا اطرافیانشان و دست‌اندرکاران اقتصاد دلالی توزیع و اسراف می‌شود. وزرا و مدیران دولتی در سهام شرکت‌های تولیدی یک سهم و سودی برای خود قائل می‌شوند. وام‌های کلانی که به ذی نفوذان و یا اصطلاحا کله‌گنده‌ها داده می‌شود در نوع خود بی‌نظیر است که با هیچ کدام از معیارهای انقلابی هماهنگی ندارد. از این‌ها بدتر نوع رفتار دولتمردان با مردم بسیار زننده و زشت است، این یک دولت در طراز انقلاب اسلامی و در شأن مردم بزرگوار ایرانی نیست.»
وی اضافه می‌کند: «حجم فسادهای مالی اطرافیان دولت بیداد می‌کند، بر دزدی‌های اقتصادی مهر قانونی زده‌اند که سر و صدایش بلند نشود. اما از آن طرف در میان جناح‌های سیاسی مخالف به دنبال پرونده‌سازی و فساد می‌گردند تا بر روی آن جنجال خبری به راه بیندازند چرا که مسئله قدرت بسیار مهم است.»
لکه‌دار شدن حرمت و کرامت
در برابر دولت‌های ناچیز
«مرادی» جوانی دانشجو است که در یکی از مسیرهای چندگانه مترو تهران، با او هم‌صحبت می‌شویم. در میان صحبت‌هایی که میان ما رد و بدل می‌شود، موضوع جایگاه ایرانیان در خارج از کشور سهم بیشتری را به خود اختصاص می‌دهد. مرادی در این مورد توضیح می‌دهد: «رئیس‌جمهور در ایام انتخاباتی گذشته گفته بود که موقعیت ایران و مردم ما را در میان کشورهای دیگر بالا می‌برد و عزت را به پاسپورت ایرانی برمی‌گرداند. اگر بخواهیم این چهار سال بعد از آمدن دولت روحانی را با دوره قبل مقایسه کنیم، جایگاه ایرانیان در دنیا نه تنها بالاتر نرفته که حرمت و حفظ کرامت ملت ایران آسیب جدی دیده است. رفتار کشورهای غربی و اروپایی با مردم ایران بدتر شده به طوری که هر بار یک خبری در این رابطه می‌شنویم.»
این همسفر مترو با اشاره به  اینکه در ابتدای این دولت، نماینده ایران برای اعزام به سازمان ملل از طرف دولت یازدهم معرفی شد اما دولت آمریکا با «حمید ابوطالبی» به عنوان نماینده ایران در مقر سازمان ملل به بهانه حضور او در اشغال لانه جاسوسی آمریکا، مخالفت کرد، توضیح می‌دهد: «یادمان نمی‌رود که دولت آمریکا به سفیر اعزامی ایران در سازمان ملل، ویزا نداد و حتی عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکایی به دغل و حیله، فریب‌کاری را در ژن ایرانی‌ها دانست. کار به جایی رسید که دولت‌های کوچک همجوار ما مانند امارات، بحرین و قطر نیز در برابر دولت و مردم ما قد علم کردند و هر از چند گاهی توهین می‌کردند. دولت عربستان نیز در دولت روحانی خود را قدرت منطقه جا زد و مقابل ما ایستاد، حتی در مورد حادثه منا و رسیدگی به وضعیت حجاج ایرانی نیز به مسئولان و وزرای دولت اجازه ورود به کشورشان را ندادند. نمونه اخیر که بیشتر در اذهان باقی مانده نیز کتک زدن ایرانی‌ها به دست مأموران ترکیه‌ای در مرز ترکیه است. این‌ها همه در شرایطی است که دولت مستقر در ایران رویکرد مسالمت‌آمیز و سازش را در پی گرفته است اما طرف مقابل سازش را نمی‌فهمد. هر زمان در برابر آمریکا کوتاه آمدیم، آن‌ها در دشمنی با ما جری‌تر شدند.»
حالا می‌توانیم بگوییم که ریشه فساد نه با همراهی که با مبارزه مجاهدانه و انقلابی مسئولان با مفسدان قطع می‌گردد؛ کمک به محرومان و ساده‌زیست بودن دولتمردان نیز امور پوپولیستی نیست بلکه عوام‌فریبی آنجا است که از حمایت مردم دم بزنیم ولی بر ضد آنان عمل کنیم و نادانشان فرض نماییم؛ تعامل و تعادل در روابط با دنیا نیز به معنای تقدیم نکردن حق خویش به مستکبران است، تعاملی بدون تسلیم و از روی اقتدار؛ عزت بخشیدن به پاسپورت ایرانی نیز با نشان دادن توانایی و مهارت‌های ایران و ایرانی از داخل کشور، امکان‌پذیر است و دست آخر اینکه مبارزه با رانت‌خواری‌های سیاسی یا خودبینی‌ها و منیت‌های مسئولان در برابر مردم، «شاه‌کلید» حقیقی قفل‌های بسته است.