گزارش خبری تحلیلی کیهان
وعدهبازی و دستاوردسازی تاکتیک انتخاباتی جریان اعتدال- اصلاحات
سرویس سیاسی–
سال گذشته و درست در ایام پایانی سال بود که رئیسجمهور دولت تدبیر و امید به جمع خبرنگاران آمد و به ملت ایران اطمینان داد که سال 95 ، سال رفاه عمومی و گشایش اقتصاد خواهد بود و گفت که شرایط امروز شرایط دیروز نیست. امسال سال 93 نیست، سال 92 نیست و سال91 هم نیست و سال آینده 95 خواهد بود و به مراتب از سال قبل بهتر.
حالا روزهای پایانی سال 95 و هفتههای پایانی عمر دولت یازدهم است، سالی که بنا به وعده رئیسجمهور به مردم قرار بود مانند سه سال قبل نباشد، سال «اقدام و عمل» باشد وگشایش و رفاه عمومی برای مردم داشته باشد اما گشایشی اتفاق نیافتد که هیچ، حتی نسبت به سالهای قبل شرایط به مراتب برای مردم سختتر شد و اوضاع معیشتی وخیمتر و به این ترتیب آخرین سال دولت تدبیر و امید هم بیهیچ تاثیر مثبت بر زندگی مردم به سر رسید.
چهار سال آواربرداری!
در باره معانی متفاوت انتقاد یک دولت از دولت قبلی خود، در شرایط مختلف میگویند که در سال اول، انتقاد یک دولت از دولت قبلی امری معمولی و نشانهای برای ایجاد شرایط مساعد جهت اجرای برنامه است. انتقاد از دولت قبلی در سال دوم نشانه پیش نرفتن برنامهها و نگرانی از کاهش محبوبیت خود و افزایش محبوبیت جریان رقیب است و استمرار انتقاد یک دولت از دولت قبلی خود در سال سوم نشانه آن است که امیدی به اجرای برنامهها در آینده نزدیک وجود ندارد. سال چهارم دولت تدبیر و امید اما در حالی رو به پایان است که در نهایت بهت و حیرت مسئولان دولتی همچنان ناکارآمدی سیاستهای خود را به گردن دولت قبل میاندازند و در محافل مختلف اعلام میکنند که هنوز «آواربرداری» مشکلات دولت قبل تمام نشده است. همین سه روز پیش بود که رضا صالحی امیری در گفتگو با هفتهنامه تجارت فردا و در پاسخ به این سؤال که به رغم اینکه بسیاری از وعدههای رئیسجمهور در دوره چهار ساله اول محقق نشده چه دلیل قانعکنندهای وجود دارد که مردم ایران یک بار دیگر به حسن روحانی رای بدهند؟ گفت :«آقای روحانی در چهار سال اول ریاستجمهوری خود «آواربرداری» کرده و حالا باید برای ساختن! آماده شود».
البته کسی منکر آن نیست که دولت قبل در حوزههایی، اشتباهاتی را مرتکب شد و سوءمدیریت آن در بخشهایی خصوصا در 2 سال آخر، محرز بود، ولی حقیقت آن است که در برخی بخشها میزان اشتباهات در آن حدی نبود که دولت یازدهم ادعا میکند و آواربرداریهای کذایی و خیالی باید خیلی قبلتر به پایان میرسید، نه این که هماکنون و در پایان عمر دولت، باز هم مسئولان اجرایی مدعی باشند که هنوز در حال آواربرداری نتایج عملکرد دولت قبل هستند.
اما متاسفانه شاهدیم در سال آخر عمر دولت یازدهم مسئولان آن برای سرپوش گذاشتن و توجیه سوء مدیریت و نا کارآمدی خود همچنان اصرار بر تحویل گرفتن ویرانه و ادامه آواربرداریها دارند.
هزار وعده که یکی وفا نکرد ...
روی دیگر این سکه اما وعده و وعیدهایی بود که روحانی به مردم داده بود . نگاهی گذرا به گذشت 4 ساله دولت یازدهم هم موید آن است که روحانی و تیمش چه در این روزها و چه در ایام تبلیغات انتخاباتی ، بارهاوبارها ضمن انتقاد از بیکفایتی مدیران دولت گذشته، عملکرد آنها را دلیل عمده وضعیت فعلی کشور دانسته و با قاطعیت سخن از سامان دادن به اقتصاد نابسامان ایران در صد روز اول حضور خود در پاستور به میان میآوردند. وعدههایی که از همان ابتدای کار، با خلف وعده همراه شد.
گزارش صد روزهای که به عقیده منتقدان سیاهنمایی صرف از عملکرد دولت گذشته بود و طرفداران دولت که وعده تغییر شرایط اقتصادی کشور در آیندهای کوتاهمدت را میدادند.
با آغاز اولین سالگرد حضور حسن روحانی در مسند ریاست دولت یازدهم، تنها راه نجات اقتصاد ایران از رکود از سوی دولتمردان، به نتیجه رسیدن مذاکرات طرف ایرانی با گروه 1+5 و اجرای توافق هستهای مطرح شد. توافقی که قرار بود با اجرای آن، علاوه بر بازگشت رونق به اقتصاد بیرمق ایران، مشکلات کشور از اشتغال جوانان تا آب خوردن مردم حلوفصل شود.
سرانجام درحالیکه دولت دومین سال آغاز به کار خودش را رو به پایان میدید، پیادهرویها، گفتوشنودها و جلسات مکرر و مستمر سرآمد که قرار بود فرجام آن سعادت و بهروزی و مبادلهای برد-برد برای طرفین ماجرا باشد و توافقی که براساس متن آن و ادعای تیم مذاکرهکننده ایرانی، قرار بود تحریمهای خصمانه دشمنان علیه ایران را همان روز اجرای بردارد تا هم رونق به اقتصاد ایران بازگرد و هم...
بعد از گذشت چهار سال از آغاز به کار دولت یازدهم و گذشت بیش از یک سال از فرجام ظاهری برجام، اما مردم بعینه دیدند که اگرچه چرخهای سانتریفیوژهای ایرانی از چرخش ایستاده و قلب راکتور اتمی اراک با بتن پر شده است، اما نهتنها چرخهای اقتصاد ایران به چرخش نیفتاده، بلکه هر روز و هر روز اخباری از اخراج کارگران، تعطیلی برندهای ایرانی، افزایش واردات و دسترویدست گذاشتن دولت به گوش میرسد.
دستاوردسازی برای برجام
دولتیها گفتند و مردم ندیدند
در چنین فضایی روزنامههای زنجیرهای هم که همچنان رویه بزک کردن برجام را پیش گرفته بودند و به میدان آمدهاند تا از کاه، کوه بسازند هم طرفی نبردند. حتما مصاحبه مدیرمسئول شرق را به یاد دارید که گفته بود ما مجبور بودیم در مورد برجام اغراق و آن را بزک کنیم!
در این مورد پایگاه تحلیلی «المانیتور» گزارش داد که پس از یک سال، روحانی همچنان در حال تلاش برای قبولاندن توافق هستهای به ایرانیها است. در این گزارش آمده است که بسیاری از ایرانیها پس از گذشت یک سال، همچنان منافع اقتصادی حاصل از رفع تحریمها را احساس نکردهاند. و در حالی که انتخابات ریاست جمهوری کمتر از یک سال دیگر برگزار میشود، مقامات دولت رئیسجمهوری برای بیان مزایای اقتصادی توافق و قبولاندن آن به مردم ایران در موقعیت نامناسبی قرار دارند، مردمی که بهطور فزایندهای نسبت به نیتهای آمریکا برای عمل به وظایفش بیاعتماد میشوند.
اصرار دولت و حامیان تشکیلاتی و رسانهایاش برای دستاوردسازی برجام صد البته قابل درک میبود چرا که دولت محترم تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکرات هستهای گذاشت و رسیدن مردم به این باور که برجام هیچ تغییری در زندگی آنها نداشته است (کما اینکه اکنون میبینند و حس میکنند)، مردودی کارنامه دولت است.
چرا که در بقیه موارد مثل رفع بیکاری، مسکن، قیمت ارز، رکود اقتصادی، خارج کردن واحدهای صنعتی و تولیدی از بحران و... کارنامه ضعیفی داشته است. حتی در بسیاری از این موارد کارنامه دولت نمودار منفی را نشان میدهد؛ مثلا موضوع بیکاری و گزارشی که از این موضوع و افزایش بیکاران در یک سال گذشته، منتشر شده، قابل تامل است. یعنی در همین یک سال و اندی که برجام با وعده گشایش اقتصادی به میدان آمد و در قلب راکتور آب سنگین بتن ریخت، بیکاری روندی فزاینده داشته است.
توجیه ناکارآمدی با آمارسازی
آمارسازی دولت یازدهم، نه تنها در ایران بلکه در سطح جهان هم نوعی رکورد محسوب میشود، ناتوانی بیسابقه دولت در بخش واقعی اقتصاد باعث شده است راه معجزه آماری در پیش گرفته شود. مقامهای دولتی از کارهای ایجابی و فیزیکی قابل رویت دولت در دنیای واقعی صحبت نکرده و در عوض مدام تکرار میکنند که «از رکود عبور کردیم»، «راه سرمایهگذاری هموار شد»، «بازار به آرامش رسیده است»، «رشد اقتصادی افزایش یافت» و ... . از کارهای ایجابی قابل رویت صحبت نمیشود و گویی دولت در اقتصاد ایران وظیفهای جز سخن درمانی ندارد.
با این حال تنها مشکل دولت یازدهم آمار غیرقابل باور ادعا شده نیست، عملکرد دولت یازدهم باعث شده است مرکز آمار به مرکز بحثهای رسانهای کشیده شود و این سازمان به سوژه اول خبرها تبدیل شده است. اصرار دولت بر انتظار آمارسازی از مرکز آمار ایران هویت آن را مخدوش کرده و تمرکز بدنه کارشناسی کشور را به هم ریخته است و در چنین شرایطی کارشناسان اقتصادی با استناد به چه چیزی میتوانند اقتصاد ایران را ارزیابی کرده و راه حل ارائه دهند؟
چندی پیش حسین حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به تناقض موجود میان آمارها ارائه شده از سوی دولت گفته بود: مردم شعور دارند، مسائل را میبینند و آنچه را که لمس کرده باشند را باور میکنند. مسئولان دقت کنند و آمارهایی که اذهان عمومی را تشویش میکند، ارائه نکنند.
وی همچنین دلیل بیتوجهی مردم به آمار ارائه شده توسط مسئولان را نشأتگرفته از رفتار غیرصادقانه آنها برشمرده بود.
یادآوری این جمله از نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان مجدد منحل شده مدیریت و برنامه ریزی در نخستین روزهای صعود به صندلی ریاست این سازمان هم که در بیانی کنایهآمیز گفت «آمارها را واقعی اعلام میکنیم» خالی از لطف نیست. این جمله دو معنی کلان را در خود نهفته داشت؛ نخست اینکه دولت قبل آمارها را غیرواقعی اعلام میکرده است و دوم اینکه، ما آمار واقعی میدهیم، چون خوب کار میکنیم و راستگو هم هستیم. اما صاحب این رجزخوانی اکنون در معرض اتهام ارائه آمارهای مخدوش قرار گرفته است.
ناممکن شدن اثبات ثمر بخش بودن توافق هستهای و حتی «اجباری سازی لمس دستاوردهای برجام» برای جامعهای که خود به صورت دقیق و جامع برآورد مناسب و معقولانهای از آن داشته برای دولتمردان و حامیان آن از یک سو و بیتوجهی افکار عمومی به آمارهای ارائه شده توسط مسئولان دولت یازدهم در شرایطی که فقط دو ماه تا پایان فعالیت دولت یازدهم فرصت باقی است، تیم اقتصادی دولت را برآن داشت تا به دنبال راهحلی برای خروج از این بحران برآیند .
ادبیات خطر
و القای بحران ساختگی
دولتمردان در شرایطی که نتوانستند با آمار و ارقام مستند و متقن برای مردم کارآمدی سیاستهای خود را اثبات کنند ، رو به ارائه کلیاتی مبهم و گاها استفاده از ادبیات خطر و القای بحران آوردند .«مشی دولت روحانی ايران را از پرتگاه نجات داد»،«از لبه پرتگاه خارج شدیم» ، «اگر دولت روحانی نبود ، ایران ونزوئلا » میشد و.... گزارههایی از این دست در قالب پروژهای از طریق رسانههای حامی دولت سعی داشت اینگونه القا کند که مثلا اگر درایت دولت یازدهم نبود، وضعیت اقتصادی ایران نیز مانند ونزوئلا میشد و ایران امروز با تورم ششصددرصدی، هرجومرج، کمبود موادغذایی و چیزی شبیه قحطی روبهرو بود، وضعیت موجود را توجیه کند. حرفهایی که در طول ماههای گذشته، به روشهای مختلف از سوی مسعود نیلی و علیاکبر ترکان و یا در روزنامههای اجارهای و زنجیرهای حامی دولت بهصراحت بیان شده است.
این جریان پیش از این نیز تلاش داشت اینگونه القا کند که کشور در معرض جنگی همهجانبه بود اما تدبیر روحانی مانع از آغاز این جنگ علیه ایران شد. ادعایی که بلافاصله با واکنش تند مسئولان ارشد نظامی کشور مواجه شد که آنچه مانع حمله غربیها به کشورمان شده اقتدار نظامی و دفاعی ایران بوده است.
ترس از اتحاد رقیب
به هر ترتیب روزهای پایانی عمر دولت یازدهم فرا رسیده و دولتیها برای القای کارآمدی خود هرآنچه در چنته داشتند رو کردند اما حملات تند روحانی و تیمش به منتقدان از یک سو و حجم قشون كشي براي بقاي روحاني و القای شکست اتحاد رقیب با طرح گزارههایی چون «به روز اختلاف در شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب»، «شکست زودهنگام جمنا»، «جمنا به پایان کار رسید» بیتردید نشان از كابوس این روزهای جریان اعتدال- اصلاحات از تبدیل شدن روحانی به اولين رئیسجمهور تک دورهای ایران است و با آشكار شدن بهرهمندي انقلابيون از يك تشكيلات كشوري و بالا رفتن احتمال اجماع روي يك كانديدا، اين تلاشها برای القای شکست نیروهای انقلابی به طرز فوقالعادهاي تشديد شده است. انقلابيون اكنون تكليفي كاملا روشن دارند به راه خويش بروند و در كوره راه ساخته شده به دست اين و آن نيفتند تا به نتیجه مطلوب برسند.