kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۰۰۵۱
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۸

پویش پیشرفت در دولت دوازدهم(یادداشت روز)


موضوع انتخابات پیش‌رو، جریان‌های مختلف از جمله طیف‌های حزب‌اللهی را به تکاپو انداخته است. از دو منظر به این انتخابات می‌توان نگریست. اولی نگاه متصلب حزبی و جناحی و قبیله‌ای به مثابه دعوای قرمز و آبی است؛ و دومی نگرش «معیار محور»،که به ملاک‌های «مدیریت و سیاست و دولت تراز» ملتزم می‌ماند.
1- دولت دوازدهم در ایده‌آل‌ها چگونه دولتی باید باشد؟ نسبت آن با دولت فعلی و دولت سابق کدام است و نیروهای وفادار انقلاب و کشور از کدام چشم‌انداز کلی باید به این جابه‌جایی دولت بنگرند؟عقل حکم می‌کند دولت آتی بهتر از دولت یازدهم و دهم باشد؛ در سیاست خارجی (در مصاف با دشمنان) با عزت ظاهر شود و در داخل چنان تدارک قدرت ملی در ابعاد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کند که پشتوانه عزت و اقتدار در سیاست بین‌المللی باشد. صرف شعار بدون اقدام و عمل یا التماس بدون اعتماد به نفس و تقویت استحکام ساخت داخلی قدرت، می‌شود همین مسیری که با همه فراز و نشیب‌هایش- و اختلاف افق‌های آقایان احمدی‌نژاد و روحانی- در پنج شش سال اخیر پیموده شد.
2- راهبرد عقلانی و متفق‌القول «اقتصاد مقاومتی» در همین دوره تشدید فشار و هجمه اقتصادی دشمن بر زمین ماند، چون حاشیه‌ها و تعلقات خاطر متفاوت بر حرکت کلی هر دو دولت- با کم و زیادش- سایه انداخت. دشمن در تدارک محدود کردن منابع ما بود و در این طرف یا وعده یارانه 250 هزار تومانی داده می‌شد، یا وعده گشایش معجزه‌آسا در همه امور (بیکاری و رکود و آلودگی هوا و آب خوردن) از مجرای موهوم لغو همه تحریم‌ها در روز اجرای توافق کذایی! البته هر کدام این دولت‌ها کارنامه جداگانه‌ای دارند اما سخن بر سر آن است که به هنگام شبیخون اقتصادی دشمن، نوعی سهل‌اندیشی و بی‌تدبیری و دعوت جامعه به تن‌آسانی و گردش چرخ اقتصاد بدون زحمت و تلاش و تدارک، تبدیل به فرهنگ گفتاری و رفتاری برخی دولتمردان در 2 دولت اخیر شد. همین امروز افتخار دولت به عنوان معدود دستاوردهایش دو یا سه برابر کردن خام‌فروشی نفت است! و همین حالا صندوق بین‌المللی پول گزارش می‌دهد آمار رشد اقتصادی 6/6 ایران که عمده آن مربوط به فروش نفت است و تنها 0/9 درصد (زیر یک درصد) مربوط به سایر حوزه‌های اقتصادی است، سال آینده به 3/3 درصد (تازه با خوش‌بینی) خواهد رسید؛ یا هشدارهایی که درباره کاهش مجدد قیمت نفت داده می‌شود و نظایر آن.
3- حتی اگر کشوری انقلابی هم نبودیم و مثلاً در ژاپن و آلمان و کره و چین و مالزی و اندونزی زندگی می‌کردیم، لاجرم باید اقتصاد مقاومتی سرلوحه برنامه‌ریزی ما می‌شد. یعنی تدارک همه جانبه برای کاهش واردات یا دست‌کم تنوع‌بخشی به آن (و نه انحصاری کردن واردات و قراردادها به چند کشور خاص غربی)، دور شدن از وابستگی 80-90 درصدی به درآمد خام فروشی نفت، حمایت از تولید داخلی و بستن راه رقبای محصولات ایرانی، کاهش هزینه‌های سرسام‌آور دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی که در طول چند سال 3 برابر شده بی‌آن‌که ذره‌ای از آن سرریز زندگی مردم شود، ایجاد اشتغال مولد، کاربست ظرفیت‌های انبوه داخلی (نظیر نقدینگی 1196 هزار میلیارد تومانی یا ظرفیت عظیم بازار مسکن مهر در رونق بخشیدن به 170 شاخه صنعتی و تولیدی). در قریب به اتفاق این حوزه‌ها به ویژه طی چند سال اخیر- و پس از برجام- ما مسیر عقبگرد را طی کرده‌ایم. ضمن اینکه متأسفانه تعهدات و بدهی‌های بزرگی هم اکنون ایجاد شده که به دولت دوازدهم به ارث می‌رسد. کاهش ملموس قدرت خرید مردم (ارزش پول ملی)، تشدید بی‌سابقه رکود که حتی برخی کارشناسان حامی دولت آن را به سیاستگذاری غلط دولتمردان فعلی نسبت دهند در کنار تعطیلی کارخانه‌ها و افزایش شمار بیکاران، افزایش بدهی‌های دولت بدون درگیر بودن در پروژه‌های عمرانی سنگین یا حتی متوسط و... مشکلاتی از این قبیل نشان می‌دهد که دولت به تنهایی- بدون مردم و تولیدکنندگان- از رکود عبور کرده! یا در واقع آرزوی خود را به عنوان خبر به مردم تحویل می‌دهد.
4- همین روزها تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات می‌گوید «دولت گسیخته شده و تکنوکرات‌های آن اخلاق شاهی پیدا کرده‌اند»، ناصری عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هشدار می‌دهد (برخلاف ادعای روحانی درباره عبور از رکود) «رکود کاملاً مشهود است» و مبلّغ معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات، عملکرد دولت فعلی را موجب رکود و مشکلات مربوط به اشتغال و معیشت مردم می‌داند. مسعود نیلی مشاور ارشد روحانی تصریح می‌کند «دولت عملاً از ثروتمندان مالیات نمی‌گیرد». فرشاد مؤمنی (کارشناس اقتصادی اصلاح‌طلب) در کنار همه اعتراض‌هایش به عملکرد دولت سابق، نسبت به حضور «لیبرال‌های وطنی مغرور» در دولت روحانی و بازسازی سیاست‌های شکست خورده تعدیل اقتصادی هشدار می‌دهد و می‌گوید «بزرگ‌ترین اشتباه راهبردی دولت، برخورد سهل‌انگارانه با هدفگذاری است که دستاوردی جز به هم ریختگی و آشفتگی و ایجاد هزینه‌های جدید ندارد... یک مشاور اقتصادی کاربلد در اطراف رئیس جمهور نیست» و ابراهیم اصغرزاده برای چندمین بار فریاد می‌زند «به نظر می‌رسد دولتمردان مشکل اقتصادی ندارند و زندگی راحتی دارند و فیش‌های حقوقی بالا می‌گیرند. دولتی که به مردم می‌گوید 45 هزار تومان یارانه نگیرید تا توسعه را پیش ببریم اما از آن سو نمی‌تواند به مدیرانش بگوید شما هم باید فداکاری کنید، فاقد صلاحیت اخلاقی است. دولت از طبقه خاص و منافع آنها حمایت می‌کند اما منافع توده‌های مردم را نمی‌تواند بفهمد و دائماً از پرداخت یارانه ناله می‌کند در حالی که حواسش نیست که چه مقدار حقوق‌های آن چنانی حیف و میل می‌شود.»
5- امیر مؤمنان (ع) می‌دانست مالک پایش به مصر نمی‌رسد و در میانه راه به شهادت می‌رسد اما به هنگام انتصاب او به امارت مصر عهدنامه‌ای (نامه 53 نهج‌البلاغه) نوشت که به قطع کتاب‌های امروزی بالغ بر 46 صفحه است. حضرت بی‌تردید این منشور سیاست و مدیریت را برای آیندگان از جمله ما نوشت؛ تا هر مدیر و صاحب منصبی نتواند ذیل حکومت دینی به اختراع و بدعت خود عمل کند. امام هدف از نصب مالک را «وصول مالیات و جهاد با دشمنان (که حتماً باید روحیه آن باشد تا بتوان جهاد کرد) و اصلاح امور مردم و آبادانی سرزمین‌ها» توصیف کرد و البته در ادامه ضمن تأکید بر اهمیت دریافت مالیات (از هر طبقه به اندازه درآمد و بهره‌مندی‌شان که متأسفانه امروز بر عکس عمل می‌شود) این نکته را متذکر شد؛ «توجه کردن تو به آباد کردن زمین‌ها باید رساتر از گرفتن مالیات باشد و مطالبه مالیات بدون آباد کردن، خراب کردن سرزمین‌ها و نابودی مردمان است». آیا با همین تقدم آبادانی بر مالیات از یک طرف و عادلانه کردن مالیات از طرف دیگر، اقتصاد یک کشور سر و سامان نمی‌گیرد؟
6- امام در همین نامه و در بیان ترازهای مدیریت می‌فرمایند؛ «قبل از تو دولت‌هایی از عدل و جور بودند و مردم درباره تو همان گونه قضاوت می‌کنند که درباره پیشینیان تو نگریستند. پس بهترین اندوخته و ذخیره تو باید عمل صالح باشد... عطوفت و محبت با مردم را شعار و پوشش قلب خود قرار ده و با آنان مانند جانور درنده نباش که خوردن مردم را غنیمت می‌شمارد... دوست داشتنی‌ترین کارها (و برنامه‌ریزی‌ها) نزد تو باید میانه‌ترین آنها در حق، فراگیرترین در عدل و جامع‌ترین نسبت به رضایت عامه باشد چرا که نارضایتی عموم مردم، رضایت خواص را از بین می‌برد... و خواص از همه پرهزینه‌ترند و انصاف را ناخوش دارند...  با اهل پارسایی و صداقت بپیوند و آنها را چنان پرورش ده که تملق و مبالغه نکنند... کارهای تو باید چنان باشد که موجب خوش گمانی مردم شود... بر تو باد مراعات طبقه فرودست و نیازمند بیچاره!... در امور کارگزاران خود بنگر و آنها را با آزمودن و نه بخشش بی‌علت و خودخواهی به کار بگمار... و از حال طبقاتی که به تو دسترسی ندارند یا حقیر شمرده می‌شوند، تفقد کن و برای رسیدگی به آنها افراد امینی را مأمور کن، چرا که آنها به انصاف نیازمندترند... اطرافیان والی اهل برای خود خواستن و دست‌درازی و نقصان انصاف هستند؛ ریشه این قبیل رفتار را با قطع عوامل این صفات قطع کن... و اگر مردم گمان بدی درباره تو پیدا کردند، عذر خود را برای آنها آشکار کن...».
7- «پویش پیشرفت و عدالت»، نیازمند اقدام و عمل جمعی است. اینجا باید چنان بصیرت و صبری داشت که بتوان میان دو مسئولیت دشوار جمع کرد؛ یکی مطالبه آرمان‌ها (امر به معروف و نهی از منکر) و دیگری مصلحت وحدت. مقتدای حکیم انقلاب 31 مرداد 89 در این باره فرمودند «بعضی‌ها می‌گویند وحدت، بعضی‌ها می‌گویند خلوص. من می‌گویم هر دو. خلوصی که شما مطرح می‌کنید که باید غربال و یک عده ناخالص را از دایره خارج کنیم، چیزی نیست که با دعوا و  کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و حرکت تند و فشار آلود به وجود بیاید... در صدر اسلام اگر پیغمبر(ص) در همان جامعه چند هزار نفری -که کار خالص‌سازی آسان‌تر بود از یک جامعه 70 میلیونی ما- می‌خواست خالص‌سازی کند، چی برایش می‌ماند؟... امروز هم همین جور است. این جوری نیست که شما بیایید افراد ضعیف‌الایمان را از دایره خارج کنید به بهانه اینکه می‌خواهیم خالص کنیم. هر چه می‌توانید دایره خلصین را توسعه بدهید... وحدت هم منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. با آن کسی که این اصول را قبول دارد به همان اندازه که قبول دارد، به همان اندازه ما مرتبط و متصلیم؛ این می‌شود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان می‌دهد یا تصریح می‌کند که قبول ندارد، او قهراً از این دایره خارج است. بنابراین هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوص».
8- معظم‌له 21 دی ماه 1388 در دیدار فراکسیون انقلاب اسلامی به زبان دیگری به همین مسئله پرداختند: «پایداری و ایستادگی و پا فشاری بر مبانی خیلی چیز خوبی است... از اصرار بر امر صحیح و حق ولو با هزینه‌هایی همراه باشد شما هرگز نبایستی پشیمان باشید... توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بی‌توقعی‌اش بشود. انسان کامل و بی‌عیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد پیدا نمی‌کنیم جز معصومین... یک مقداری باید تحمل کرد و الا انسان اگر با دیدن یک ناهنجاری در یک عملکردی، در یک شخصی، آن چنان به هم بریزد  که دچار یأس و آشفتگی و افسردگی بشود در این صورت کار نمی‌گذرد... آرمانگرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند، جوری نباشد که حرکت ما دچار وقفه یا اشتباه و انحراف شود... اگر منکری می‌بینید نهی از منکر کنید. اگر معروفی هست که به زمین مانده امر به معروف کنید اما این موجب نشود که آدم این منکر یا نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود یا تعارض و تخریب کند. بله برخی اشکالات هست و برخی بزرگ هم هست منتها باید در جمع‌بندی ملاحظه کرد که نتیجه‌اش چه می‌شود.... راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید... حتی‌المقدور نگذارید این مجموعه انقلابی متشتت شود. وحدت مهم است. این را باید حفظ کرد ولو با اغماض‌هایی. بعضی از اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند، خوب بکند ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماض‌ها را برای یک مصلحت بزرگ‌تری انجام داد که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت، اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست».
کافی است توجه داشته باشیم که فلان مدعی سرشکسته خروج از حاکمیت، پس از دنده عقب گرفتن از غلط زیادی خود، در مصاحبه با نشریه حزب اشرافی می‌گوید «مهم‌ترین هدف ما تعمیق شکاف در حاکمیت و جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است».

محمد ایمانی