kayhan.ir

کد خبر: ۹۹۳۵۳
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۴
تحلیل هشتاد و نهمین مراسم اسکار در گفت‌وگو با سعید مستغاثی

نمایشی برای همجنس‌گرایی و کدخدایی آمریکا




آرش فهیم
مراسم اسکار 2017 پرحاشیه‌تر از همیشه و باز هم با جایزه به فیلمی درباره «ایران» برگزار شد. شاید کمتر کسی فکرش را می‌کرد که طی پنج سال، نام ایران سه بار در اسکار مطرح شود؛ «جدایی نادر از سیمین»، «آرگو» و این بار هم «فروشنده» فیلم‌هایی با محوریت ایران -یا شاید هم علیه ایران- هستند که جایزه اسکار گرفتند. دیگر کمتر کسی در جهان پیدا می‌شود که اسکار را یک جشن صرفا سینمایی بداند. حتی رسانه‌های غربی هم از سیاسی و ایدئولوژیک بودن این مراسم صحبت می‌کنند. اما نمودهای ایدئولوژیک هشتاد و نهمین مراسم اسکار چه بود؟ برای تحلیل محتوای فیلم‌های نامزد و برگزیده شده این دوره از اسکار، با سعید مستغاثی، رئیس ‌اسبق انجمن منتقدان و کارگردان مجموعه مستندهایی چون «راز آرماگدون» و «تمدن آسمانی» گفت‌وگو کردیم.
- معمول است که هر سال، فیلم‌های برگزیده اسکار دارای یک موضوع یا مسئله محوری هستند. آیا امسال هم چنین بود؟
چیزی که هر سال اتفاق می‌افتد این است که یک محور، هدف ارزیابی مراسم اسکار و حلقه‌های متصل به آن قرار می‌گیرد. یعنی ورای همه تم‌ها و ژانرها، یک موضوع مشترک همه نامزدها و برگزیده‌های این جوایز را به هم پیوند می‌دهد. مثلا در دوره قبل، قهرمان تک افتاده منزوی محور بود. یا سه دوره قبل، جوایز اسکار علیه جنبش وال‌استریت بود. دوره قبل از آن هم موضوع محوری «میراث پدران» برجسته بود. این موضوع براساس اتفاقاتی که در عرصه جهانی پیش روی آمریکا قرار می‌گیرد تعیین می‌شود. به هر حال هالیوود ویترین سیاست‌های آمریکاست و مراسم اسکار هم به عنوان پروپاگاندای آن عمل می‌کند. به همین دلیل هم هست که از میان 800-900 فیلمی که در طول سال در هالیوود تولید می‌شود، حداکثر 20 فیلم در تمام مراسم و جوایز سینمایی آمریکایی ارزیابی می‌شود.
اگر فیلم‌هایی که امسال در اسکار نامزد شدند را بررسی کنیم هم به یک موضوع مشترک می‌رسیم. این موضوع مشترک در فیلمی که اول از همه مطرح شد، کلید خورد؛ در انجمن‌های منتقدان سینمایی ابتدا فیلم «منچستر بای دِ سی» مطرح شد. موضوع این فیلم که در مراسم اسکار هم دو جایزه مهم بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد و بعد از «مهتاب» و «لالا لند» مهم‌ترین فیلم به حساب آمد، مسئله قیمومت یا سرپرستی است. این فیلم داستان نوجوانی است که پدرش می‌میرد و طبق وصیتنامه پدر، عمویش قیم وی می‌شود. کشمکش‌ها و نارضایتی‌هایی در فیلم پیش می‌آید که در نهایت ثابت می‌شود نوجوان یاد شده برای زندگی و پیشرفت نیاز به قیم دارد. این موضوع محوری را می‌توان در همه فیلم‌های مطرح شده در مراسم اسکار امسال مشاهده کرد. به طوری که فیلم‌ها بسته به نزدیکی و دوری از این موضوع، جایزه گرفتند. فیلم‌هایی که از این موضوع دور بودند، اصلا نتوانستند به اسکار راه یابند. مثل فیلم «سکوت» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی که هم فیلم خوش‌ساختی است و هم کارگردان آن یکی از غول‌های هالیوود به شمار می‌رود، فقط در رشته فیلمبرداری نامزد شد! چون داستانش اصلا به موضوع محوری ربطی نداشت. در مقابل، این موضوع در فیلم‌هایی که نامزد شدند یا جایزه گرفتند، به وضوح دیده می‌شود. مثلا فیلم «شیر» که یک فیلم پسااستعماری درباره یک خانواده استرالیایی سفیدپوست است که قیم یک بچه هندی می‌شوند و این بچه در پناه آن‌ها رشد و پیشرفت می‌کند. فیلمی بسیار شعارزده و ضعیف که به خاطر طرح همین موضوع، نامزد بهترین فیلم اسکار شده است! فیلم «حصارها» از دیگر نامزدهای اسکار هم یک فیلم تئاتری است و 30 دقیقه اول آن در یک خانه و به گفت‌وگویی طولانی و کشدار می‌گذرد. اما این فیلم هم نامزد بهترین اسکار می‌شود، چرا؟ چون این فیلم نیز همین سرپرستی و قیمومت را در محور داستان خود قرار می‌دهد!
- موضوع قیمومت در فیلم «مهتاب» که با آن حواشی جایزه بهترین فیلم اسکار را گرفت چگونه اتفاق افتاده؟
در فیلم «مهتاب» مسئله سرپرستی در قالب یک رابطه همجنس‌بازانه معنا پیدا می‌کند. یعنی شخصیت اول فیلم فردی است که پس از گذر از کشمکش‌ها و بحران‌هایی در نهایت برای اولین بار در چنین رابطه‌ای به آرامش و قرار می‌رسد. البته اسکار امسال یک محور فرعی هم داشت که یکی دو سال است در سینمای غرب مورد توجه قرار گرفته. منظور همان تعرض جنسی است. اتفاقا فیلمی هم که سال قبل جایزه بهترین فیلم اسکار را گرفت یعنی «اسپات لایت»، به همین موضوع می‌پرداخت. این مسئله چالش عظیم جامعه امروز غرب است. گزارش‌هایی که خود غربی‌ها منتشر می‌کنند، نشان دهنده بالا رفتن این معضل در این جوامع است. سال قبل هم جو بایدن معاون اوباما در مراسم اسکار نسبت به این مسئله هشدار داد. همچنین 17 زن سیاستمدار فرانسوی در نامه‌ای عنوان کردند که در محل فعالیت خود هدف تعرض جنسی قرار گرفتند. آژانس حقوق بنیادین (اف‌آر‌ای) هم چندی قبل در گزارشی اعلام کرد که در اروپا از هر سه زن، یک نفر مورد آزار قرار می‌گیرد. همین امروز گفت‌و‌گویی از جین فوندا به عنوان یکی از فعالان حقوق بشر آمریکا انتشار یافت که در آن گفته که هم خودش (در کودکی) و هم مادرش مورد تجاوز قرار گرفته بودند و به همین دلیل هم مادرش خودکشی کرد و از همین زاویه هم سینمای هالیوود را زیر سؤال برده و گفته که نگاه و ارتباط این سینما با زن‌ها جنسی و جنسیتی است. به همین دلیل هم موضوع تعرض جنسی به عنوان محور فرعی اسکار امسال همچنان در فیلم‌های برگزیده مورد توجه قرار داشت. عموما هم این مشکل را به تبعیض جنسیتی و آئین‌ها و سنت‌ها ربط می‌دهند. به همین دلیل هم می‌بینید که فیلمی مثل «مهتاب» علی رغم ساختار ضعیف اما به خاطر توجه به این مسئله تا حد بهترین فیلم اسکار بالا می‌آید و حتی از «لالالند» که گفته می‌شود رویای آمریکایی را نمایش می‌دهد هم پیشی می‌گیرد.
- مسئله قیمومت در «لالالند» که امسال خیلی درباره آن تبلیغ شد و حتی بسیاری می‌گفتند جایزه بهترین فیلم اسکار حق آن بوده چطور اتفاق افتاده؟
نگاه این فیلم به قیمومت جنبه سلبی دارد. یعنی یک زن و مرد آرزوی ورود و فعالیت در هالیوود را دارند اما هر چه تلاش می‌کنند نمی‌توانند در کنار هم و به طور مستقل به آرزوی خود برسند، اما وقتی هر کدام تحت سرپرستی و قیمومت دیگران در می‌آیند، به موفقیت می‌رسند. یعنی هر دو مجبور می‌شوند استقلال خود را کنار گذاشته؛ برخلاف فیلم‌های سال‌های قبل که اراده مستقل به عنوان عامل پیشرفت معرفی می‌شد، در این فیلم و دیگر آثار اسکاری امسال برعکس می‌شود و افراد ناچار هستند که تحت سرپرستی یک گروه یا فرد به موفقیت برسند. چیزی که «لالالند» نسبت به «مهتاب» کم داشت، مسئله تعرض جنسی بود و همین هم باعث بازماندن آن از جایزه بهترین فیلم اسکار شد. فیلم «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» هم باز ماجرای مردی است که به کمک برادرش برای حفظ هژمونی و سرپرستی خانواده‌اش از طریق تامین اقساط وام خانه مسکونی‌شان، دست به سرقت از بانک می‌زنند. فیلم «هکسا ریج» به کارگردانی مل گیبسون هم درباره امدادگری است که بدون شلیک یک گلوله قهرمان جنگ می‌شود. او مثل یک پدر و قیم و سرپرست بالای سر سربازان مجروح آمریکایی می‌ماند و یک به یک آن‌ها را نجات می‌دهد. باز در این فیلم هم موضوع سرپرستی در قالب این شخصیت مطرح می‌شود. فیلم «ورود» در دنباله فیلم «بین ستاره‌ای»، ماجرای موجودات فضایی است که به زمین می‌آیند و برای ساکنان کره زمین پیام وحدت دارند که در خلال آن باز سرپرستی و قیم بودن مطرح می‌شود.
- چه عاملی باعث برجسته شدن این موضوع محوری در فیلم‌های هشتاد و نهمین مراسم اسکار شد؟
این مسئله به چالش‌های سال‌های اخیر آمریکا برمی‌گردد. در این سال‌ها مسئله هژمونی و سرپرستی آمریکا بر جهان آسیب دیده و زیر سؤال رفته است. حتی از طرف اروپایی‌ها هم موضوع کدخدایی آمریکا تضعیف شده. به همین دلیل هم در مجموعه فیلم‌هایی که امسال در هالیوود و در محافلی مثل اسکار مطرح شدند نیاز به قیمومت و سرپرستی آمریکا تبلیغ شد.
- چگونه از ورای این داستان‌ها، قیمومت و سرپرستی آمریکا درمی‌آید؟
در همان فیلم «مهتاب»، وقتی شخصیت اصلی داستان پس از سالها سرگشتگی و التهاب‌، دوست قدیمی‌اش که نخستین تجربیات همجنس‌گرایانه‌اش را با وی داشته، پیدا کرده و برای یافتن آرامش و سرپناه و برقراری همان رابطه قبلی به رستوران وی می‌رود، در جلوی پیشخوان رستوران به شکل گل درشتی، پرچم‌های آمریکا قرار دارد یا در فیلم «منچستر بای دِ سی»، وقتی عموی نوجوان داستان برای به دست گرفتن قیمومت و سرپرستی وی به شهر منچستر می‌رود، بالای سردر همه خانه‌ها در یک ردیف مشخص، پرچم آمریکا را می‌بیند. این پرچم در فیلم‌های «هکسا ریج» و «ورود» و «چهرهای پنهان» و «حتی اگر سنگ از آسمان ببارد» با شدت بیشتری نشان داده می‌شود و مصداق موضوع فیلم‌ها را به رخ می‌کشد.
- موضوع محوری فیلم‌های بخش غیرانگلیسی‌زبان، همان بخشی که «فروشنده» اصغر فرهادی در آن جایزه بهترین فیلم را گرفت چگونه است؟
در بخش فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان، همیشه موضوع محوری برخلاف فیلم‌های انگلیسی‌زبان مطرح می‌شود، چون این فیلم‌ها متعلق به کشورهای دیگری هستند. (یا فیلم‌های درباره هلوکاست که بدون قید و شرط جایزه می‌گیرند و نیاز به پیروی از موضوع محوری ندارند). بنایراین فیلمی باید جایزه بهترین اثر را در این بخش می‌گرفت که القاگر این مسئله باشد که مردم کشورهای غیر از آمریکا باید سرپرستی و قیمومت دیگران را پذیرفته یا سرپرستی خودشان زیر سؤال برود.
همچنین مسئله محوری اسکار امسال، یعنی تعرض جنسی مطرح باشد که در فیلم «فروشنده» و یکی از رقبای اولیه‌اش یعنی «او» هم مطرح شده بود. اما تفاوت فیلم اصغر فرهادی با سایر فیلم‌های این بخش در همان نوع نمایش مسئله قیمومت بود. در فیلم «تونی اردمن» که از آن به عنوان جدی‌ترین رقیب فیلم فرهادی یاد می‌شد، علی رغم فاصله‌ای که میان پدر خانواده و دخترش هست اما در پایان، دختر قیمومت پدر را پذیرفته و به او پناه می‌برد. در فیلم «او» هم این مسئله به نوعی دیگر اتفاق می‌افتد. یعنی در اینجا هم با وجود اختلاف بین یک زن و پسرش، اما در نهایت به کمک هم و به سرپرستی زن، فرد متجاوز تنبیه می‌شود. اما در فیلم «فروشنده» چنین چیزی وجود ندارد. در این فیلم تعرض جنسی مطرح می‌شود اما هیچ قیمومتی وجود ندارد. یعنی هیچ کدام از این آدم‌ها نمی‌توانند سرپرستی کنند. برخلاف فیلم‌های غربی که موضوع خیانت و تعرض در آن‌ها در نهایت در خدمت خانواده و تجمیع آن قرار می‌گیرد (مثل فیلم «حصارها») و اعضای خانواده به هم پیوسته می‌شوند، اما در «فروشنده» خانواده‌های هر دو طرف دعوا مضمحل می‌شوند. ضمن اینکه سنت‌های دینی و جامعه مقصر جلوه داده می‌شود. در فیلم «مردی به نام اِوه» (دیگر رقیب فیلم فروشنده) هم یک مرد تنهای منزوی در ارتباط با یک زن ایرانی خانواده‌ای تشکیل می‌دهند و در آنجا هم قیمومت اعمال می‌شود. یعنی دقیقا یک فرمول مشخص اجرا شده است.
- توجه مراسم اسکار امسال به سیاه‌پوست‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
قضیه مطرح کردن سیاه‌پوست‌ها به شکل تهوع‌آوری در اسکار امسال اتفاق افتاد. چون دو سال پی در پی در اسکار هیچ رنگین‌پوستی نامزد جایزه نشده بود و همین موضوع باعث شد که اسکار و هالیوود بسیار هدف تهاجم و انتقاد قرار بگیرد، به همین دلیل هم امسال به شکل افراطی، هر فیلمی که به نوعی به سیاه‌پوست‌ها می‌پرداخت یا بازیگران سیاه‌پوست به شرط آنکه محورهای مدنظر اسکار را داشت نامزد شد، بدون اینکه قابلیت سینمایی یا هنری داشته باشد.
- حالا واقعا این فیلم‌ها در حمایت از سیاه‌پوست‌ها هستند؟
کاملا واضح است که اغلب سیاه‌پوست‌ها در این فیلم‌ها آدم‌هایی منفی و شارلاتان و در وضعیت فلاکت‌بار نمایش داده می‌شوند و در نهایت این سفید‌پوست‌ها هستند که آن‌ها را نجات می‌دهند. هیچ سیاه پوست فعال و تأثیرگذاری در این فیلم‌ها نمی‌بینید. مثل فیلم «حصارها» که در آن سیاه‌پوست‌ها افرادی خیانتکار معرفی می‌شوند و هیچ‌گاه هم به موقعیت خود معترض نیستند. در فیلم «چهره‌های پنهان» هم دقیقا همین اتفاق می‌افتد که در نهایت سفیدپوست‌ها هستند که منجی معرفی می‌شوند. در فیلم «شیر» هم یک خانواده هندی بسیار مضمحل شده نشان داده می‌شود که یک سفیدپوست آن‌ها را نجات می‌دهد. در «مهتاب» هم همه سیاه‌پوست‌ها درگیر مواد مخدر و خلاف هستند و یک آدم سیاه‌پوست درست و درمان هم در آن دیده نمی‌شود!
- چرا برای جایزه اسکار فیلم «فروشنده» تبریک نمی‌گویید؟
اصلا برای من این موضوع که باید به هر جایزه‌ای که یک ایرانی در خارج از کشور می‌گیرد افتخار کنیم، مورد سؤال است. این حرف درست مثل این می‌ماند که بگوییم هر گلی که یک بازیکن ایرانی در یک مسابقه فوتبال می‌زند باید باعث خوشحالی ما شود، حتی گلی که به دروازه تیم خودمان بزند! یا فرض کنید یک دانشمند ایرانی در خارج از کشور یک سلاح میکروبی یا شیمیایی بسازد و برای آن جایزه نوبل بگیرد و این سلاح علیه ملت ما به کار گرفته شود، آیا باز هم باعث افتخار است و جای تبریک دارد؟
اینکه می‌گویند هر جایزه‌ای که هنرمندان ما خارج از کشور می‌گیرند باید با استقبال و تبریک ما مواجه شود، یک مغلطه است. مسئله این است که شما در یک مراسمی شرکت می‌کنید که این مراسم نه فقط یک مراسم آمریکایی که یک مراسم لس آنجلسی است. یعنی اگر فیلمی در لس آنجلس نمایش داده نشده باشد نمی‌تواند به این رقابت راه یابد. به همین دلیل هم هست که حتی بسیاری از خود آمریکایی‌ها هم آن را قبول ندارند و آن را یک «مراسم حبابی» می‌دانند. فی‌المثل نیویورکی‌ها و حتی فیلمسازی مثل وودی آلن که یهودی است و با محافل صهیونی هم در ارتباط است، خیلی وقت‌ها در این مراسم شرکت نمی‌کنند. اسکار مراسمی است که برای خودش مانیفست خاصی دارد. مثل جشنواره‌ای که برای انتخاب بهترین سموم شیمیایی برگزار می‌شود. شما اگر تولید‌کننده عطر باشید، نمی‌توانید به آن راه یابید، مگر اینکه شما هم سم شیمیایی تولید کنید. اسکار هم برای خودش مانیفستی دارد. براساس بیانیه‌ای که بنیانگذاران اسکار در سال 1928 در منزل لویی بی‌مه‌یر (از بنیانگذاران هالیوود و آکادمی اسکار) نوشتند این مراسم به فیلم‌هایی جایزه می‌دهد که دو ویژگی داشته باشند: 1- صنعت فیلم آمریکا را تقویت کنند، 2- ایدئولوژی و فرهنگ آمریکایی را بسط دهند. به همین دلیل هم هست که بسیاری از فیلمسازهای بزرگ تاریخ سینما به این مراسم راه پیدا نکردند. بنابراین اسکار مراسمی است با مشخصات خاص که با تفکر، هویت و ریشه‌های فرهنگی ما ناسازگار است، مگر اینکه هویت خودمان را تغییر دهیم. وگرنه یک فکر مستقل عدالت‌خواه ظلم‌ستیز که با سرمایه‌داری نژادپرستانه و امپریالیستی یا استکباری تضاد دارد، هیچ‌گونه قرابتی با مراسم اسکار نخواهد داشت که بخواهد برای کسب جایزه از آن تبریک بگوید. درست مثل این می‌ماند که در یک مسابقه فوتبال، بازیکن ما که در تیم رقیب بازی می‌کند به تیم خودمان گل بزند و بعد ما به این بازیکن که گل به خودی زده است تبریک بگوییم! یا مثل این است که بگوییم به یک دانشمند ایرانی که به خاطر ساخت یک سلاح مخرب که موجب کشتار ایرانی‌ها یا مسلمانان شده جایزه نوبل گرفته، تبریک بگوییم! آیا واقعا جای تبریک دارد؟!! فیلم فروشنده همان فرمول آمریکایی اسکار امسال را دنبال کرده تا جایزه بگیرد و از یک هویت مستقل ایرانی برخوردار نیست. بیهوده نبوده که توسط استودیوی وابسته به اتحادیه اروپا سفارش داده شده و سرمایه‌اش توسط یک کمپانی قطری تامین شده است.