بازخوانی دیدگاههای مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی
لیبرالیسم مذهبی امید اپوزیسیون خارج نشین
آنچه كه خانبابا تهراني، چنگيز پهلوان، محمد ارسي(۱) و امثال آنها مطرح مي كنند، سخن واحدي است كه نشان از حركتي منظم در راه استحاله برقراري حكومتي وابسته به غرب دارد. معضل و مسأله اصلي اين روشنفكران وجود گرايشهاي ديني در ميان مردم است چراكه نيك ميدانند تا آن زمان كه گرايشهاي مذهبي و اعتقاد به اصل ولايت فقيه درميان مردم وجود داشته باشد، اميد به ثمر رساندن نهال «الحاد» و «لااباليگري»، اميدي عبث خواهد بود.
اشخاص و گروه ها و جمعيتهايي كه تفكرات ليبراليستي را در اشكال مختلف، از جمله التقاطي و رفورميستي دنبال مي كنند، اميدهاي اصلي جريان جهاني سلطه براي استحاله فرهنگي ملت مسلمان ايران و تشكيل حكومت مورد نظر غرب در اين كشور هستند. ملي گرايان مذهبي و روشنفكران بريده از مردم، به مثابه سرپل و جاي پايي هستند كه رسوخ و نفوذ معيارها و مباني مورد نظر غرب در فرهنگ اسلامي ملت ايران با تكيه بر آنها امكان ظهور مي يابد.
در سالهاي اخير بروز جريان ليبراليسم مذهبي اميد تغييرات در اپوزيسيون خارج نشين را دامن زده است. به طوري كه جريانات الحادي و گروهكهاي ماركسيستي نيز از «تحولات فكري در بين بخشي از نيروهاي اسلامي» به مثابه پديده اي مثبت كه حركت فرهنگ سازان مخالف نظام جمهوري اسلامي را تسريع مي كند. درمطلبي به قلم بهروز خليق عضو مركزيت «سازمان چريكهاي فدايي» (اكثريت) مي خوانيم:
«...بازنگري در فقه اسلامي از نيازجامعه روبه رشد و توسعه برمي خيزد و پديده اي گذرا و موقتي نيست و تداوم اين تحولات تأثير ژرف بر جريان اسلامي در ايران خواهد داشت. به همين خاطر بايد مورد توجه نيروهاي دموكرات قرار گيرد. نبايد نظاره گر يا سمپات اين كارزار فكري بود...»(۲)
او در اين نوشته تأكيد مي كند:
«در حالي كه جدال حاد و سرنوشت سازي در جريان است، بايد در آن تأثير گذاشت. »(۳)
وي معتقد است كه از يك سو بايد طرفداران فقه سنتي را تضعيف كرد و از سوي ديگر با طرفداران تغيير در شريعت اسلامي وارد تعامل فكري شد و اين را يك راهكار عملي براي هواداران خود محسوب مي كند و مي گويد:
«...اين تغييرات براي آن دسته از نيروهاي اپوزيسيون كه مشي مبارزه براي دمكراسي را تعقيب مي كنند، داراي اهميت است. چرا كه در راستاي 1- تضعيف و حذف ولايت فقيه 2- جدايي دين از سياست در سيستم اداره كشور 3- تأمين آزادي هاي سياسي است...»(۴)
عزت الله سحابي از سركردگان نهضت آزادي نيز به نوعي ديگر طي جلسه اي در خارج از كشور مي گويد:
«...الان زبان مطبوعات باز شده، براي مثال به شما آدرس مي دهم، مجله پيام امروز، مجله گزارش را ملاحظه بفرماييد، ببينيد چقدر تند و صريح، حتي از اخبار پشت پرده مي آورند، افشاگري مي كنند، انتقادات شديد مي كنند، حمله مي كنند، از اين جهت حداقل شرايط فراهم شده...»(۵)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
۱- محمد ارسي از عناصر «چپ امريكايي» و از فعالان ضدانقلاب در خارج از كشور است. او ظاهراً مائوئيست و طرفدار تئوري «سه جهان» بود كه به اتفاق چندتن از همفكرانش و با حمايت لجستيكي امريكا، گروهكي به نام «رنجبران» را ايجاد كردند.
ارسي كه از ابتداي انقلاب اسلامي عليه آن موضعي چندگانه داشت دوران بني صدر را فرصتي مساعد براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي تشخيص داد و همگام با حزب رنجبران بر فعاليتهاي خود افزود وبا بهره گيري از امكانات دفتر رييس جمهور در جهت براندازي جمهوري اسلامي به تكاپو برخاست. اما حمايت مردم از انقلاب خيلي زود او را منزوي ساخت. وي پس از حوادث خرداد 1360 از ايران گريخت و پس از مدتي اقامت در ايتاليا به فرانسه رفت و در آنجا دست از آرمانهاي به اصطلاح انترناسيوناليستي خود برداشت و لباس ملي گرايي به تن كرد. اما ديگر كسي فريب اداهاي او را نمي خورد. او به ناچار به آلمان رفت كه در آنجا هم با عدم استقبال ايرانيان مواجه شد. از اين روي به آمريكا كوچ كرد و در آنجا با حمايت كانونهاي ضدانقلابي به فعاليت عليه جمهوري اسلامي ايران پرداخت و هم اكنون به عنوان يكي از هواداران رضا پهلوي براي ساماندهي و نجات ضدانقلاب از اين بن بست هاي موجود به تلاش و تكاپو مشغول است.
۲- هفته نامه كار، (ارگان گروهك فداييان اكثريت)، چاپ خارج كشور، سال 1371، شماره .40
۳- همان.
۴- همان.
۵- هفته نامه كيهان، چاپ لندن، شماره 353، مورخه ۲۶/۲/۱۳۷۰.