kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۰۷۰
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۳
دلنوشته

کابوس مهمان ناخوانده


آیا روزی این کابوس تمام خواهد شد؟!
سمت چپ قفسه سینه‌ام تیر می‌کشد
شب‌ها صدای سرفه‌هایم تا خانه همسایه می‌رود
این را از احوالپرسی متفاوت امروز صبح خانم همسایه فهمیدم
صبح‌الطلوع شلنگ به دست از پاگرد تا پیاده‌رو را می‌شوید
پیرزن تحمل کثیفی را ندارد
دلش می‌گیرد که باید همیشه موزاییک‌های کف حیاط برق بزند
اما مگر مهمان‌های ناخوانده می‌‌گذارند
هنوز پشت این یکی آب نریخته؛ آن یکی می‌آید
به نظر می‌رسد کار از مهمانی گذشته
آنها صاحب‌خانه شده‌اند
هر چه می‌خواهند می‌کنند؛
شهر را تسخیر و زمین‌گیر کرده‌اند
داد و قال و دعوا، اعتراض و تجمع هم فایده‌ای ندارد
باید خیلی مسالمت‌آمیز‌ بار و بندیلمان را جمع کنیم و برویم
این را از خنده‌ مستانه مسئولی که از جمع معترضین برمی‌گشت فهمیدم
و از فرافکنی‌ها و تعلل‌ها و پاسخ‌های غیرشفاف
از پاسکاری‌ها و جلسات متعدد اما بی‌نتیجه
از سال‌هایی که دارد به 13 نزدیک می‌شود
من به نحسی 13 معتقد نیستم؛ اما به خیانت معتقدم.
فاطمه زورمند