نفس و روح انسانی؛ حقیقتی واحد
اصطلاح نفس در عربی و روان در فارسی و همچنین اصطلاح روح انسانی در عربی و جان در فارسی با اینکه در ظاهر تفاوت دارند، ولی در واقع بیانگر یک حقیقت است؛ زیرا این تفاوت در نامگذاری به تفاوت در اعتبار
بازمیگردد.
پس در آدمی یک حقیقت وجود دارد که گاه از آن به روان و جان در فارسی و یا نفس و روح در عربی تعبیر میشود.
وقتی گفته میشود: مَن عرفَ نفسه فقد عرفَ ربّه؛ هر کسی نفس (روان) خودش را شناخت پروردگار خودش را شناخت(بحارالأنوار، ج2، ص32)، مراد از نفس، همان روحی است که خداوند در آیه 29 سوره حجرات دربارهاش فرموده است: وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی؛ و در آن کالبد آدم از روح خود دمیدم.
همین روح و نفس در حقیقت یکتا و یگانه هستند و تفاوت تنها در اعتبارمراتب است. از سوی دیگر، در همین نفس و روح آدمی، فطرت انسانی نهادینه شده و روح و نفس انسانی مفطور به فطرت الهی است که در مرتبهای از آن به عنوان قلب یاد
میشود.
همین نفس و روح است که خداوند هر شب توفی میکند و به تمام میگیرد و سپس برخی را نگه میدارد و برخی دیگر را بازمیگرداند تا در کالبدش قرار گیرد.(زمر، آیه 42)
شاهد بر اینکه روح و نفس، مجرد است آیه 154 سوره بقره و 164 سوره آل عمران است؛ زیرا این زنده بودن روح شهید اختصاصی به او ندارد بلکه هر انسانی اینگونه است. شهید پس از شهادت، حقیقتی «موجود حیٌّ مرزوق عندالله مرتزق برزق» است. این پنج خصیصه روح و نفس نشان میدهد که روح امری مجرد و غیرمادی است.
در آیات 12 و 13 سوره مزمل و نیز 25 سوره نوح و نیز 99 و 100 سوره مومنون، این معنا برای کافران و همگان نیز اثبات میشود که آنان نیز زندههایی پس از مرگ هستند که گرفتار عذابند و حتی پیامبر(ص) با کافران قریش، وقتی جنازههایشان را در چاه بدر ریخت، سخن گفت و به معترضان نیز فرمود: ما أنت بأسمع منهم؛ اینچنین نیست که شما این حرفهای مرا بهتر از آنها بشنوید، بلکه آنها کاملاً دارند میشنوند، ولی قدرت سخن گفتن ندارند.(تصحیحالاعتقاد، ص92)
شاهد دیگر آیات 27 تا 30 سوره فجر است که خداوند به مرده خطاب میکند و میفرماید: یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهًْ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَهًْ مَرْضِیَّهًْ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی؛ ای نفس مطمئن به سوی خداوند در حالت راضیه مرضیه بازگرد، پس در بندگانم در آی و در بهشتم وارد شو!
هر کسی که بهتر نفس خودش را بشناسد و ویژگیهای فردی و شخصی نفس خویش را به دست آورد، به همان میزان بهتر میتواند پروردگار خود را که دارد او را ربوبیت میکند بشناسد ؛ زیرا هر نفسی روزنهای به سوی رب العالمین است؛ پس اگر این نفس، کاملتر باشد و شناخت فرد نیز به همان میزان کامل باشد، به همان میزان نیز ارتباط با پروردگاری خواهد داشت که کاملتر است؛ زیرا روزنه و دریچه او کاملتر و بزرگتر است و نمایی بزرگتر و کاملتر در اختیار عارف و بیننده قرار میدهد. از همین رو گفته شده است: أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه؛ هر کسی بهتر خودش را شناخت بهتر پروردگارش را میشناسد (جامعالأخبار، ص4)؛ زیرا آن نفس شخص به همان میزان روزنهای بزرگتر برای مقام ربوبیت خدایی است که این شخص از آن روزنه با آن ارتباط دارد.
از آنجا که نفس پیامبر(ص) کاملترین مرتبه را به خود اختصاص داده است، نفس پیامبر(ص) روزنهای کامل به سمت خداوندی است که رب العالمین است. از همین رو ایشان رحمهًْ للعالمین میشوند.
(انبیاء، آیه 107)