kayhan.ir

کد خبر: ۹۶۵۵۹
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۵

جامعیت ارزش‌های جامعه اسلامی(پرسش و پاسخ)



پرسش:
ابعاد چهره یک جامعه ایده‌آل‌ اسلامی در قرآن کریم چگونه ترسیم شده است؟
پاسخ:
به طور کلی یک جامعه آرمانی اسلامی از منظر قرآن کریم هیچ‌گاه به صورت تک‌ساحتی و یک بعدی ترسیم نشده است. همان‌گونه که مکتب اسلام و آموزه‌های گرانسنگ آن از یک جامعیت تام و تمام برخوردار است و انسان را در تمامی ابعاد به سوی تکامل و هدایت الهی سوق می‌دهد، بنابراین جامعه آرمانی مطلوب مورد نظر اسلام و قرآن هم باید چنین ویژگی داشته باشد و بتواند جامعیت ارزش‌های متعالی اسلام را در خود پیاده نماید.
خدای متعال در سوره مبارکه «الفتح‌» آیه 29 می‌فرماید: محمدرسول‌الله و‌الذین معه اشداء علی‌الکفار رحماءبینهم» در اینجا چهره یک جامعه اسلامی ترسیم شده است و مسئله اولی که ذکر می‌کند، معیت با پیغمبر(ص) و ایمان به پیغمبر(ص) است. مرحله دوم: «اشداء الکفار» یعنی در مقابل بیگانگان محکم، قوی و نیرومند بودن است. پس این خشکه مقدس‌هایی که فقط پلاس مساجد هستند و هزارتایشان را یک سرباز جلو می‌اندازد و صدایشان درنمی‌آید، مسلمان نیستند. یکی از خاصیت‌های مسلمان و اولین خاصیتی که قرآن کریم ذکر کرده است، شدت، قوت و استحکام در مقابل دشمن است. اسلام، مسلمان سست را نمی‌پذیرد. «ولاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» (آل‌عمران-139) سستی در دین اسلام نیست؛ «ویل دورانت» در کتاب تاریخ تمدن خود می‌گوید: «هیچ دینی به اندازه اسلام پیروان خود را به قوت و نیرومندی دعوت نکرده است» گردن را کج کردن، از گوشه لب آب ریختن، یقه باز بودن، یقه چرک بودن، خود را به ننه من غریبم زدن، پا را به زمین کشیدن، عبا را به سر کشیدن، اینها ضداسلام است. ناله کردن، آه‌ کشیدن ضد اسلام است.
«اما بنعمهًْ ربک فحدث» (الضحی-11) خدا به تو سلامت داده، قوت داده، قدرت و نیرو داده، تو که می‌توانی گردنت را راست نگه داری، چرا بی‌خود کج می‌کنی؟ چرا بی‌خود آه می کشی؟ آخر آه کشیدن یعنی یک دردی دارم، خدا که به تو دردی نداده، چرا آه می‌کشی؟ این کفران نعمت خداست. آیا علی(ع) همین‌طور راه می‌رفت که من و تو راه می‌رویم؟ آیا علی(ع)  این جور عبا بر سر می‌کشید، این ور و آن ور می‌رفت؟ اینها از اسلام نیستند. «اشداء علی الکفار» در مقابل بیگانه، شدید، محکم، مثل سد اسکندر، آهنین. (اما) در میان خودشان، با مسلمانان چطور؟ «رحماء بینهم» مهربان، دوست و صمیمی. باز وقتی می‌رویم سراغ مقدس‌های خودمان، چیزی که در وجود اینها نمی‌بینیم، صمیمیت و مهربانی نسبت به دیگران است. همیشه اخم کرده و عبوسند، با احدی نمی‌جوشند، با احدی نمی‌خندند، با احدی تبسم نمی‌کنند، بر سر همه مردم دنیا منت دارند، اینها مسلمان نیستند، خودشان را به اسلام بسته‌اند. این هم خصوصیت دوم. خوب، آیا همین دیگر کافی است؟ شدت در مقابل کفار و مهربانی و صمیمیت نسبت به مسلمین برای مسلمان بودن کافی است؟ نه؛ «تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا (الفتح-29) در عین حال همین فرد شدید در مقابل بیگانه و صمیمی و مهربان در میان خودی‌ها و با مسلمانان را وقتی در محراب عبادت می‌بینی، در رکوع، در سجود، در حال دعا و در حال عبادت و مناجات، رکعا سجدا عبادتش است؛ یبتغون فضلا من الله و رضوانا دعایش است. البته نمی‌خواهم میان دعا و عبادت مرز قایل بشوم. دعا، عبادت است و عبادت هم دعا، اما گاهی یک عمل صرفا  دعای خالص است، یعنی عبادتی است که فقط دعا است، ولی عبادت دیگری دعا و غیردعا در آن مخلوط است، مثل نماز، و یا عبادت دیگری اساسا دعا نیست، مثل روزه «سیما هم فی‌وجوههم من اثرالسجود» آن قدر عبادت می‌کنند که آثار عبادت، آثار تقوا، آثار خداپرستی در وجناتش، در چهره‌اش پیداست، هر که به او نگاه بکند، در وجودش خداشناسی و یاد خدا را می‌بیند، او را که می‌بیند، به یاد خدا می‌افتد(1) بنابراین الگویی که قرآن کریم از یک جامعه اسلامی ترسیم می‌کند، الگویی جامع و مانع است که به صورتی متوازن تمامی ابعاد یک جامعه آرمانی مطلوب را محقق می‌کند، تا انسان‌ها در سایه آن بتوانند سیرالی‌الله و قرب‌الهی را طی کرده و کمالات الهی و انسانی را به دست آورند.
_____________________
1-آزادی معنوی، شهید مطهری، ص 67 تا 69