درباره علنی شدن عضویت یک فعالنمای دانشجویی در گروهک منافقین
«طیف علامهای» دیروز در آغوش منافقین!
شهر پاریس اوایل آذرماه میزبان یکی از نشستهای گروهک تروریستی «منافقین» بود و چند نفر از سیاستمداران غربی هم در این نشست حاضر شدند. اما نکته جالب توجه در این نشست، سخنرانی «شبنم مددزاده» بود که پیشتر از سوی گروههای خارجنشین و تجدیدنظرطلب داخلی به عنوان یک «فعال دانشجویی» معرفی شده بود.
مددزاده عضو انجمن منحل شده دانشگاه تربیت معلم (انجمن 49 طیف علامه) است که سال 87 به دلیل ارتباط با سازمان منافقین راهی زندان شده بود؛ جالب اینجاست این فرد در تمامی اغتشاشهایی که در آن سالها در دانشگاه تربیت معلم (خوارزمی فعلی) صورت میگرفت حضور فعال داشت و به دلیل اینکه دانشجوی رشته کامپیوتر بود، با کمک لپتاپ شخصی، علاوه بر ویرایش عکسها و فیلمها برای ارسال به رسانههای خارجی، در ساختن کلیپهای مختلف از تحصن، و همچنین تهیه نشریه و خبرنامه روزانه تحصن نیز فعال بود، که به دلیل ارتباط سازمانی که با توجه به حضور خواهران و برادران وی با گروهک تروریستی منافقین داشت، اصلیترین رابط این گروهک تروریستی به حساب میآمد.
مددزاده همانطور که اشاره شد سال 1387 بازداشت شد و بعدا به جرم ارتباط با گروهک تروریستی منافقین به 5 سال حبس محکوم شد. در تمام مدت بازداشت وی، حامیان وی عنوان میکردند که این اتهام بیپایه است و او ارتباطی با این گروهک نداشته است.
فروردین سال 1388 سایت ضدانقلاب رادیو زمانه در مورد مددزاده نوشت: «اتهامی که به ایشان زده شده، همکاری با گروهک مجاهدین خلق است که این اتهام هیچگونه پشتوانه حقوقی و مبنای صدقی هم ندارد. تابستان گذشته هم که تعدادی از بچهها را دستگیر کرده بودند، به چند نفری از آنان، اتهام همکاری با گروههای مخالف کرد (کومله، پژاک و…) زده بودند. اما چون خانم مددزاده کرد نیست و همینطور اخبار مربوط به سازمان مجاهدین خلق، الان در بورس است، بهترین وسیلهای است که میتوانستند با آن خانم مددزاده را تهدید کنند.»
اما جالب اینجا است این حمایتها تنها از خارج کشور نبود و گروههای ضدانقلاب داخلی نیز از حامیان سرسخت این عضو فعلی گروهک منافقین بودند، 18 اسفند یعنی هجده روز پس از دستگیری شبنم مددزاده بود که برخی از دانشجویان همفکر با شبنم مددزاده مادر وی را به دانشگاه آوردند و تجمعی نیز به همین مناسبت شکل دادند.
در این رابطه وبلاگ انجمن منحل شده 49 تربیت معلم با خبری تحت عنوان «تجمع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در اعتراض به ادامه بازداشت شبنم مددزاده» در 18 اسفند 1387 مینویسد: «ظهر امروز و همزمان با حضور مادر شبنم مددزاده دانشجوی بازداشتشده دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشجویان این دانشگاه تجمع اعتراضآمیز برگزار کردند.»
این وبلاگ میافزاید: در این تجمع که با حضور بیش از 300 نفر از دانشجویان برگزار شد، دانشجویان با سر دادن شعارهای «یار دبستانی»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» و «مدعی عدالت، خجالت خجالت»، خواستار آزادی هر چه سریعتر مددزاده شدند.
به گزارش خبرنامه دانشجویان؛ جالب آنجا است که حتی خبر آزادی شبنم مددزاده نیز با استقبال و رپورتاژ خبری سایتهای معاند داخلی قرار گرفت؛ سایت اصلاحطلب «بهار» در گزارشی تصویری در لحظه آزادی مددزاده بدون اشاره به علت دستگیری این فرد، درباره وی نوشت: «او در مدت 5 سال حبس خود، مرخصی داده نشد. شبنم مددزاده نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج است که از تاریخ یکم اسفند ماه ۱۳۸۷به همراه برادرش فرزاد مددزاده بازداشت و هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند، فرزاد مددزاده همچنان در زندان بسر میبرد.»
جالب اینجا است که دیگر سایتهای اصلاحطلب با انتشار عکسهایی از لحظه آزادی مددزاده بدون اشاره به سوابق شخصی و خانوادگی وی، با «فعال دانشجویی» خواندن مددزاده خواستار آزادی دیگر «زندانیان سیاسی» شدند.
اما همه این اتفاقات به نظر میرسد در سال 95 و با همان ادبیات، این بار از فردی بنام «امید کوکبی» توسط همان جریانات در حال تکرار شدن است.
امید کوکبی جوان ۳۱ سالهای است که به جرم جاسوسی در سال 89 به حبس محکوم شده بود که اردیبهشت امسال به دلیل بیماری باعث به راه افتادن کمپینهایی توسط جریانات ضدانقلاب در داخل و خارج شد؛ به طوری که بازخورد این موضوع در دانشگاهها به خصوص تشکلهای تجدیدنظرطلب به صورت پررنگ نشان داده شد.
به هر حال آنچه که در ماجرای امید کوکبی در دانشگاهها رخ داد، نشان داد که برخی تفاوت اصلاحطلبی و تجدیدنظرطلبی را در مجموعه وزارت علوم نمیدانند که شاهد فعالیت جریان تجدیدنظر طلب با چنین گستردگی هستیم؛ قطعاً حمایت آشکار برخی از تشکلهای دانشجویی از یک «جاسوس»، ماورای جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی است، و عنوان «تجدیدنظر طلب» عینیترین عنوانی است که میتوان به این تشکلها زد.
تشکلهایی که گذشتگان آنها افرادی همچون علی افشاری (توصیه به کنگره برای صدور دستور حمله گسترده نظامی به ایران)، امیرعباس فخرآور (طراحی شبکهای تشکلهای دانشجویی در داخل برای جاسوسی)، احمد باطبی (فراری سال 78 که مبارزه مسلحانه را به مخالفان نظام توصیه میکند)، برادران محمدی (سابقه همکاری با گروهک تروریستی منافقین دارند)، یا پناهندگان به «کومله» و دهها نمونه عینی دیگر هستند که آن روزها نیز در حمایت از «آزادی» شبنم مددزاده شعار سر میدادند.
نکته قابل ذکر در این مسئله آن است که جریان حامی «کوکبی» و «مددزاده» همان جریانی است که این روزها مدعی «احیای انجمنهای اسلامی» هستند و برخی خبرها حاکی از پیگیری این جریان برای کسب مجوز تحت عنوان یک اتحادیه دانشجویی دارد؛ اما سؤال اینجاست که «احیای تروریستها یا احیای انجمنهای اسلامی»؟!