kayhan.ir

کد خبر: ۸۷۹۵۰
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۸

دست برتر ایران در لوزان(یادداشت روز)


مذاکرات نیم روزه لوزان به پایان رسید و مواضع کشورهای شرکت‌کننده در آن نشان داد که «رسیدن به توافق سیاسی» از به نتیجه رساندن روند نظامی دشوارتر است! و این در حالی است که آمریکایی‌ها با شعار «راه حل سیاسی» به لوزان آمدند. دست خالی آمریکا پس از مذاکرات کوتاه روز شنبه به خوبی از ناتوانی این کشور نه تنها در صحنه نظامی امنیتی سوریه بلکه حتی در اداره سیاسی پرونده سوریه خبر می‌دهد. اما برخلاف آمریکا، جبهه مقاومت از آنچه در لوزان گذشت ناخشنود نیست. جبهه مقاومت میز سیاسی و مذاکرات را به گونه‌ای مدیریت کرد تا طرف مقابل دریابد واقعیت سیاسی از واقعیت میدانی فاصله ندارد و پشتیبانان بین‌المللی تروریزم و تکفیر هم مانند تکفیری‌ها در شرق و مرکز حلب به محاصره افتاده‌اند و باید به اراده جبهه مقاومت تمکین نمایند. در این خصوص نکات قابل توجهی وجود دارد:
1- آمریکا درصدد بود مذاکرات لوزان را با هدف اعمال فشار بر جبهه مقاومت تنظیم کند و بر این اساس مدل 5+2 و داوری «دمیستورا» نماینده دبیرکل سازمان ملل، یعنی شکل‌دهی به اکثریت آرا حول محور خود، کار را به نفع تروریست‌ها تمام کند. در این میان چند هدف محوری وجود داشت؛ هدف اول شکستن حلقه محاصره تروریست‌هایی که در شرق حلب به دام ارتش سوریه افتاده‌اند، هدف دوم توقف عملیات نظامی روسیه، ایران و حزب‌الله و به عبارتی حذف پشتیبانان عملیاتی کشور سوریه به منظور تغییر موازنه نظامی به نفع تروریست‌ها و هدف سوم ایجاد یک همگرایی جدید عملیاتی میان ترکیه، عربستان، اردن و قطر به نفع تروریست‌ها بود.
اما آنچه اتفاق افتاد عملاً وضع جدیدی را حاکم کرد. وقتی مشخص شد که یک طرف میز آمریکا، ترکیه، عربستان، اردن و قطر و طرف دیگر میز روسیه و ایران است، جمهوری اسلامی اعلام کرد که در این مذاکرات شرکت نمی‌کند. کاملاً واضح بود که عدم شرکت ایران، عدم شرکت روسیه را هم در پی داشت و این عملاً مذاکرات لوزان را به دید و بازدید فامیلی تبدیل می‌کرد. آمریکا ناچار شد به تغییر ترکیب تن دهد. ایران اعلام کرد به شرطی در مذاکرات شرکت می‌کند که عراق و مصر هم در آن شرکت داشته باشند این پیغام توسط نماینده روسیه به طرف آمریکایی منتقل شد و مورد پذیرش قرار گرفت. در واقع ایران در همین گام اول نشان داد که تعیین کننده شرایط و شیوه مذاکره است. جان کری لحظاتی پس از پایان گفت‌وگوهای لوزان با اشاره به سرسختی ایران و روسیه در مذاکرات گفت «این دیداری! برای تبادل نظر و شنیدن گفت‌وگوهای صریح بود» و روزنامه لبنانی النهار که به رژیم سعودی وابسته است، در یادداشت روز شنبه خود نوشت: «نشست روز شنبه لوزان مقدمه‌ای برای در جریان قراردادن کشورهای منطقه از جمله عربستان، ترکیه و قطر در فضای جدید است». در واقع طرف آمریکایی و عوامل منطقه‌ای آن می‌فهمند که فضای بحث درباره سوریه بسیار تغییر کرده و حالا دیگر طرح‌های سیاسی که از سوی غرب برای «مدیریت تغییر» در سوریه مطرح می‌شوند، به آسانی به جمعبندی و نتیجه نمی‌رسند. دقیقاً به همین دلیل بود که صدراعظم و وزیر خارجه آلمان از عملیات نظامی روسیه در سوریه با عباراتی نظیر «نمی‌دانیم آنچه در حلب از سوی روسیه انجام شده، مصداق جنایت جنگی است یا نه» سخن گفتند و به جای تأکید به رفتن اسد گفتند: «باید طرف‌های درگیر را پای میز مذاکره بکشانیم». وزیر خارجه ترکیه نیز به جای تکرار مواضع پیشین درباره حذف بشار اسد اذعان کرد که شرط رسیدن کمک‌های غذایی و دارویی به حلب، ترک این شهر توسط جبهه النصره است. در واقع دولت ترکیه خود را برای آزادی کامل حلب از سوی ارتش سوریه آماده می‌کند!
2- تن دادن آمریکایی‌ها به مذاکراتی که نتیجه آن از پیش معلوم بود، نشان از دست‌های خالی آمریکا دارد. تن دادن آمریکا به شرط ایران مبنی بر شرکت مصر و عراق در مذاکرات یک شکست بزرگ برای آمریکا و عربستان به حساب می‌آید در واقع در مذاکرات لوزان، آمریکا تغییر اساسی در میز سوریه را پذیرفت. حضور مصر و عراق مانع شکل یافتن اکثریت و اقلیت بین‌المللی و منطقه‌ای گردید با توجه به موضع خنثای اردن در مورد سوریه، 4-4 لوزان نشان داد که نه آمریکا می‌تواند از موضع جامعه جهانی حرف بزند و نه عربستان قادر است از جانب اعراب و اتحادیه عرب درباره سوریه سخن بگوید. چرخش ملموس مواضع ترکیه هم به خوبی نشان داد که مانور آمریکا و دو بچه شرور آن- رژیم‌های سعودی و قطر- روی مرزهای ترکیه و اردن تا چه حد غیر ممکن است.
آمریکایی‌ها در مذاکرات شش ساعته لوزان نتوانستند هیچ متنی را به تصویب برسانند و این در حالی است که پیش از این نیز به دلیل مخالفت روسیه و چین نتوانسته بودند در شورای امنیت سازمان ملل مصوبه‌ای علیه سوریه به تصویب برسانند. در واقع لوزان نشان داد که آمریکا و عوامل آن در یک بن‌بست عجیب قرار دارند و این برای اوباما که می‌خواهد در پایان دوره ریاست‌جمهوری خود، یک موفقیت را به نام خود ثبت نماید، بسیار دشوار و تلخ است.
3- پذیرش شرط ایران از سوی آمریکا که ابتکار مهم رهبر معظم انقلاب به حساب می‌آید، تجربه و درس خوبی برای دستگاه سیاست خارجی ایران است. پیش از این بعضی از مقامات کشور می‌گفتند آمریکا و روسیه مشغول مدیریت پرونده سیاسی سوریه هستند و آنچه از این مذاکرات پدید می‌آید جا ماندن ایران است. منع رهبر معظم از شرکت در مذاکراتی که توازن در آن برقرار نیست، بعضی‌ها را دلخور کرد ولی پذیرش بعدی آمریکا و تغییر چینش مذاکرات مطابق نظر ایران باید به این مقامات یادآوری کرده باشد که اگر ما روی مواضع خود بایستیم قدرت‌های بزرگ قادر به تصمیم‌گیری برای جبهه مقاومت نخواهند بود.
ایران در این میان مصر را به دلیل مواضع اصولی که درباره سوریه گرفته بود، شریک مذاکرات کرد و در واقع باب جدیدی از تحولات دیپلماتیک را به نفع سوریه گشود. مواضع دولت مصر و نظامیان آن درباره سوریه و مواجهه دولت آن با تکفیری‌ها خواه‌ناخواه مصر را از یک سو به جبهه مقاومت و از سویی دیگر به روسیه نزدیک می‌کند و به همین اندازه مصر را از آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان دور می‌کند. این تحول البته عمده نخواهد بود ولی آغاز یک زاویه مهم به حساب می‌آید. پیش از این ژنرال السیسی با رکب زدن به رژیم سعودی- درباره دو جزیره صنافیر و تیران - نشان داد که اعتمادی به عربستان ندارد. حالا حضور مصر در پرونده سوریه که در پی یک طرح ایرانی صورت می‌گیرد، زنگ خطر را نه فقط برای اینکه مصر به آرامی تغییر جهت می‌دهد بلکه برای آنکه عمق بازی ایران به گونه‌ای است که لااقل شش کشور عمده عربی شامل مصر، عراق، سوریه، لبنان، یمن و عمان را در خود جای داده برای غرب به صدا درآورده است. این موضوع به معنای پایان بازی مشترک آمریکا، عربستان و ترکیه در منطقه است از این رو «النهار» روز شنبه در یادداشت خود به تلخی نوشت: «از آنجا که حرف آخر را در حلب، میدان خواهد زد، بنابراین حرف آخر در لوزان نیز توسط وزرای خارجه ایران و روسیه زده خواهد شد و هرگونه آتش‌بس منوط به در نظر گرفتن شروط آنان خواهد بود که یکی از مهمترین‌ آنها باقی ماندن بشار اسد در مسند قدرت و هموار کردن حضور وی در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری است.»
4- البته از قبل هم معلوم بود که ماجرای سوریه با «لوزان‌ها» حل و فصل نمی‌شود. آنچه مسلم است این است که سوریه راه‌حل سیاسی به معنایی که دیپلمات‌ها بطور دائم تکرار می‌کنند، ندارد. راه‌حل سیاسی مورد نظر آنان این است که طرف‌هایی که هیچ حق و توانمندی‌ برای تغییر در کشوری نظیر سوریه را ندارند، حقوق و دست توانای مردم سوریه را کنار زده و درباره آینده آنها تصمیم بگیرند. خب معلوم است مردمی که حدود شش سال در برابر مداخلات خارجی مقاومت کرده‌اند، تن به تصمیمات خارجی نمی‌دهند. اگر آنچه در سوریه با برنامه‌ریزی خارجی روی داده است در هر کشور غربی روی داده بود آنان به هیچکس اجازه نمی‌دادند از راه‌حل سیاسی حرف بزند اما به منطقه ما که می‌رسد راه‌حل سیاسی از راه‌حل نظامی بهتر خوانده می‌شود. واقعیت این است که سوریه فقط راه‌حل نظامی دارد و هرگونه کنش سیاسی باید در بستر سوریه و توسط مدافعان استقلال و تمامیت ارضی این کشور صورت گیرد و در این میان هر کس دلش برای این مردم و امثال این مردم در یمن و عراق می‌سوزد، باید ظرفیت‌های خود را برای غلبه حافظان امنیت و اقتدار کشوری مثل سوریه بر تروریزم و مداخله خارجی به میدان آورد.
سعدالله زارعی