دله دزدی گروهک منافقین از حقوق کودکان کارگر عراقی
عضو جدا شده سازمان تروریستی منافقین با افشای برخی خباثتها و جنایتهای این گروهک، همسویی آن با تروریستهای سوریه و رژیم عربستان را منزجرکننده توصیف کرد.
عضو جدا شده سازمان تروریستی منافقین با افشای برخی خباثتها و جنایتهای این گروهک، همسویی آن با تروریستهای سوریه و رژیم عربستان را منزجرکننده توصیف کرد.
رضا صادقی جبلی از مسئولان جدا شده سازمان در وبلاگ پیوند رهایی نوشت: در سایت رسمی سازمان مجاهدین مقالهای در حمایت از ارباب سعودی بچهکش و زنستیز رجوی با عکسی منتشر شده است با عنوان «ایجاد مراکز آموزشی و فنی برای پناهجویان سوری در اردن توسط عربستان سعودی»!! واقعا رذالت و پستی رجوی را بنگرید که در بیشرمی حتی از ارباب خود پیشی گرفته است. یکی نیست به این رجوی جانی و همیشه مزدور و فراری بگوید؛ آخر این کودکان مظلوم با سلاح و پول و کمک چه کسی در این پنج سال بیخانمان و یتیم شدند؟ شما در عراق با کارگران کم سن و سال عراقی چه کردید؟ در اینجا فقط به یک مورد که خودم شخصا اطلاع دارم و چند سال پیش هم با اسامی و مدارک غیرقابل انکار به مراجع ذیصلاح قضایی عراق تحویل دادم اشاره میکنم: بعد از سقوط صدام حسین و تسلیم مجاهدین و استقرار ارتش آمریکا در اشرف و بعد از مراحل تحویل سلاح دو شرکت استرالیایی آمریکایی برای تخریب مهمات در اشرف مستقر شدند.
سازمان در آن زمان با انواع و اقسام شرکتها با مدارک جعلی و با تاریخهایی که نشان میداد که مثلا 10 سال قبل یعنی زمان صدام ثبت شده برای تخریب مهمات قرارداد میبست و البته تمامی این شرکتها با اسامی عراقی بود. یکی از این شرکتها کارگران عراقی را برای خارج کردن مهمات از سولهها و گذاشتن در جعبههای چوبی استخدام کرده بود و طرف حساب مالی با یک شرکت استرالیایی بود.
من در آن زمان در سیستم مالی بودم. کار من به عنوان یک عراقی! و نماینده شرکت این بود که هر روز کارگران را از درب اصلی اشرف تحویل میگرفتم و با یک خودرو زیل به محل سولهها که تحت حفاظت ارتش آمریکا بود میبردم. همه این کارگران کودکان کم سن و زیر 16 سال بودند. حدود 25 نفر از این کودکان را که پسر 14 ساله ابوفوزی هم جزو آنها بود من هر روز رفته و از دم در ابوفوزی را تحویل گرفته و به داخل اشرف میآوردم و عصر هم ساعت 5 به آنجا برمیگرداندم. ناهارشان یک نان و 2 خیار بود.
من در ابتدا از میزان دستمزد این کودکان اطلاع نداشتم و مسئولین سازمان به من دستور داده بودند که مراقب باشم این کودکان هیچ رابطهای با آمریکاییها نداشته باشند.
روزی یکی از کارکنان آمریکایی شرکت استرالیایی- آمریکایی به من گفت؛ به این بچهها بگو امروز تندتر کار کنند چون من امروز میخواهم زودتر بروم و صد دلار میدهم بین آنها تقسیم کن و گفت: 20 دلار در روز برایشان کم است ولی خوب با این وضعیت عراق این بچهها حتما بیشتر از پدرانشان درمیآورند.
بعد از ظهر که برگشتیم کنجکاو شدم که چقدر به این کودکان حقوق میدهند چون روزهای قبل دیده بودم که بهروز به آنها دینار عراقی میدهد و نه دلار. با پرس و جو از کودکان با کمال تعجب و شگفتی فهمیدم که هر یک از آن کودکان شانزده سال به پایین روزانه 1200 دینار و آن 2 نفر که هیجده ساله بودند 1800 دینار میگیرند.
یک دلار در آن زمان حدود 1800 دینار عراقی بود یعنی این رجوی نامرد برای هر یک از این بچههای مظلوم عراقی که از 9 صبح تا 5 بعدازظهر کار میکردند روزی 20 دلار از شرکت استرالیایی آمریکایی میگرفت ولی به 2 نفرشان که هیجده ساله بودند روزی 1 دلار و به بقیه که زیر هیجده سال (بلکه زیر شانزده سال) بودند 80 سنت در روز میداد!!
عضو جدا شده مرکزیت سازمان منافقین میافزاید: از آنجایی که خیلی بهم ریخته بودم قبل از رفتن به قرارگاه به بهروز گفتم حقوق یا دستمزد روزانه هر بچه مگر روزی 20 دلار نیست؟ گفت: تو از کجا میدانی؟ چه جوری تو خبر داری، من خبر ندارم؟ این حقوقی است که به من گفته شده بدهم. شب در نشست که فاکتش را خواندم، خواهر زهره گفت: رضا ما غذا هم به آنها میدهیم و تو نگران آنها نباش و اگر ما نبودیم این کارگران این را هم نداشتند و تو بهتر است نگران برادر مسعود باشی در این وضعیت نابسامان عراق!!
حال میگویم؛ آیا واقعا این بود سازمان حنیف و جامعه بیطبقه توحیدی که هر بار در نشستها برایمان ساعتها صحبت میکردی؟ ای نامرد که نان و نفت مردم عراق را خوردی و بعد از سرنگونی صدام از دستمزد بچههای فقیر آن کشور هم نگذشتی؛ آیا کم از قاچاق نفت عراق و دلارهای نفتی اهدایی صدام بدست آوردی؟ واقعا ننگ بر تو و ایدئولوژیت که به هیچ بنی بشری رحم نکردی و نمیکنی.