توافق برجام از منظر علمی و سیاسی
دستاوردهای بزرگ هستهای در مقابل دستاوردسازی از برجام
محمد میرزاطبیبی
توافق برجام تاکنون از ابعاد مختلف مورد کنکاش و مطالعه قرار گرفته و در این میان نکات مثبت و ضعف آن توسط کارشناسان اطلاعرسانی شده است. اما شاید از نظرگاه علمی کمتر نگاهی به توافق برجام انداخته شده باشد که لازم است این مهم برای عموم روشن شده و به آگاهی رسانده شود. پیش از آن باید در این مقدمه به این نکته اشاره کرد که حقیقتا صنعت بزرگ و پردستاورد هستهای جمهوری اسلامی ایران مورد مظلومیت و ایضا غفلت واقع شده است، البته این مهجوریت را باید در میان نخبگان سیاسی، سیاستمداران و مجریان امر مشاهده کرد که میتواند نوع نگاه خود را به بدنه اجتماع سرریز کند. اجمالا باید گفت که دستاوردها و ثمره صنعت هستهای کشور فقط به حوزه علمی مربوط نمیشود، بلکه در صورت اجرایی شدن و آغاز فرایند هستهای شدن کشور – به لحاظ صلحآمیز- حجم بالایی از صرفه جوییهای اقتصادی بسیار بیشتر از آنچه دستاوردهای اقتصادی و مالی توافق برجام و یا رفع تحریمها خوانده میشود – برای کشور تحقق مییابد. علاوه بر این، پیشرفت هستهای خود باعث مطرح شدن بیش از پیش انقلاب اسلامی به عنوان یک الگوی تمام عیار و پیشرفته شده و به لحاظ سیاسی بر نفوذ و کنشگری سیاسی ایران افزوده است که فقط یک نمونه از آن را میتوان انجام مذاکرات هستهای با آمریکا را با استفاده و بهره مندی از همین دستاوردهای عظیم هستهای دانست. دولت یازدهم با بهرهمندی از صنعت هستهای به کارزار دیپلماسی شتافته است و قس علی هذا.
اگر کشورهایی که قصد آقایی و ریاست و سلطنت بر عالم را دارند، خواستار ادامه حیاتشان به همین گونه باشند، باید همچنان در صدر جایگاه علمی جهان قرار داشته باشند و مشخص است که خوی استکباری این کشورها اجازه نخواهد داد که کشوری به محدوده آنها وارد گردد. این مسئله و بهانه بودن مسئله سلاح اتمی در جای جای توافق برجام مکتوب گردیده و به وضوح مشخص است. در زیر به چند نمونه از آن خواهیم پرداخت؛
الف) همان طور که میدانیم، دست یابی به درصدهای مختلف خلوص در سایتهای اتمی، کاربردهای مختلفی دارد. یکی از هزاران کاربرد این انرژی در تامین سوخت زیر دریاییهای هستهای است. زیر دریاییهایی که میتوانند چندین ماه بدون سوخت گیری در زیر آب به حرکت خود ادامه دهند. تولید این سوخت منوط به داشتن اورانیوم با غنای ۴۵ تا ۶۵ درصد است که بر طبق توافق مذکور، ایران شاید تا دهها سال دیگر به آن دست نیابد.
حالا این موضوع را بگذارید کنار اینکه جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه پنجم جهانی در به دست آوردن فناوری ساخت زیردریاییهای مدرن است و عدم دستیابی به این سوخت هستهای یعنی توقف یا کند شدن حرکت علمی ساخت زیر دریاییهای هستهای.
ب) یکی دیگر از کاربردهای اساسی و حیاتی انرژی هستهای در علوم پزشکی است. همانطور که میدانید درمان بسیاری از بیماریهای امروزه به انرژی هستهای با غنای بیش از ۲۰ درصد محتاج است که از جمله آنها میتوان به تشخیص بیماریهای قلبی، درمان انواع سرطانها، درمان تومورهای مغزی و … اشاره کرد.
جالب است بدانید که جمهوری اسلامی ایران رتبه چهارم را در ریشه کن کردن بیماریهای واگیردار مانند فلج اطفال، سل، هپاتیت، سرخک و… دارد. عدم دست یابی به غنای ۲۰ درصدی از اورانیوم غنی شده یا اجبار به خریداری این درصد از غنا، در حالت خوش بینانه، گدایی لوازم نجات بیماران ایرانی و در حالت بد بینانه مرگ بسیاری از ایرانیها را به دلیل نداشتن یا محدود شدن این بخش از علم در ازای چند میلیارد دلاری که شاید – فقط شاید - آزاد شود و یا اقتصادی که شاید رونق گیرد، در پی خواهد داشت.
ج) میدانیم که از اصلیترین موضوعات امروز بشری، کمبود آب است و یکی از اصلیترین دغدغههای اهل علم، حل این موضل با راهحلهایی مانند بالا بردن بهرهوری و استفاده از راههای آبیاری گوناگون است. در این مورد طبق آمارهای کارشناسی و شواهد موجود، یکی از مزایای انرژی هستهای با غنای ۲۰ درصد، افزایش کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی و کاهش مصرف آب است. همچنین انرژی اتمی با این غنا امکان کشت در کویر را میسر میکند. عدم دست یابی به این درصد از غنا، یعنی محتاج بودن در آب و ارزاق کشاورزی روزمره مان. اضافه کنید به این موضوع توانایی دیگر این انرژی صلحآمیز با غنای ۲۰ درصد را در شیرین کردن آبهای شور که شاید گرهگشای مشکل کمبود آب بشریت در آینده باشد.
جدا از موارد فوق الذکر باید گفت که جمهوری اسلامی ایران با دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای در میان هشت کشور برتر جهان قرار گرفت و این یعنی وجود قدرتی بزرگ در منطقه به نام ایران و تحت الشعاع قرار دادن سلطه پایان ناپذیر غرب و آمریکا بر مردم مظلوم منطقه، آیا این کم افتخاری است که بخواهیم آن را نادیده گماریم و برجام پرابهام را با هیاهو و جنجال و به زور و هزار افتخارسازی ناشیانه، «آفتاب تابان و بزرگترین اتفاق تاریخی کشور» بنامیم.
جمهوری اسلامی ایران در چندین مورد از دستاوردهای علمی، پزشکی و صنعتی خود در میان جهانیان رتبههای بالایی به خود اختصاص داده است. بطور مثال ایران جزء 15 کشور برتر تولیدکننده علم در حوزه بیوتکنولوژی و علوم هستهای و دارای رتبه نهم در تولید بیو داروها است. بدون شک این افتخارها در بستر جمهوری اسلامی شکل یافته و روند تکاملی خود را طی کرده و ادامه میدهد. پر واضح است که کشورهای قدرتمند از توان علمی خود به سرمایه، پیشرفت و توسعه دست یافتند و مشخص است که با عقبنشینی از این سرمایهها و افتخارات نمیتوان به پیشرفت دست یافت. حال عدم دستیابی به سوخت هستهای با غنای ۲۰ درصد یعنی توقف علم در این زمینه و البته توقف چرخه پیشرفت و سد کردن منبع عظیم تولید ثروت و اقتدار برای کشور. بیشتر بخوانید؛
اگر بخواهیم دستاوردهای علمی دانش صلحآمیز انرژی هستهای را شمارش کنیم، باید لیستی طولانی از آنها تهیه کنیم که در این مقال فرصت بسط و شرح آنها میسر نیست. اما همین قدر میتوان اشاره کرد که بر پایه یک نگاه هوشمندانه و کلان نگر، دستاوردهای انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران را باید بسیار فراتر دانست چرا که وزن و اقتدار کشور را بطور قطع در میان کشورهای قدرتمند بالا برد و ایران اسلامی را به رخ جهانیان کشید که میتوان بدون وابستگی به شرق و غرب بر توان ملی خود ایستاد، میتوان در حین دشمنیهای مادام استکبار و بدخواهان به راه توسعه و پیشرفت ادامه داد و احیانا در این مسیر از سختیهای طبیعی آن، گذر کرد و با ایستادگی میتوان حتی به مذاکره نشست و باز با بهرهمندی از توان هستهای با طرف مقابل به داد و ستد و مبادله نشست؛ باید اذعان کرد که اگر دولتمردان ما قبل از توافق هستهای برجام، عطر امید را در مشامها میپراکندند و سخن از رفع یکباره تمام تحریمها را بر زبانها میراندند، به پشتوانه دستاوردهای شگرف هستهای است که با دستان پرتوان دانشمندان و مدیران کارآمد انقلابی بوده کهبهره مندیها را فراتر از یک صنعت – صنعت هستهای – برای ما کرده است. حال آیا ناسپاسی نیست که این گوهر ارزشمند را در میدان داد و ستد مذاکرات هستهای بدهیم و در مقابل آن «تقریبا هیچ» هم در دستان دراز شده خود به سوی استکبار پر طمع نبینیم؟ دستاورد مذاکرات برای ملت پرافتخار ایران چیست به جز عطرآگین کردن فضای کشور به امیدهای واهی و کذب که هر چه بیشتر از آن زمان میگذرد، بوی مسموم این به ظاهر عطرافشانیها همه گیرتر میگردد. برجام شده است داستانی دنبالهدار اما بیهدف، چرخشی دوباره و بازگشت به نقطه آغازین گذشته. خلاصه کلام که همین قدر اشاره برای اهل خرد و تعقل خود بهترین دلیل و مستحکمترین سخن است اگر به قول معروف خود را به خواب نزده باشیم.
حالا با این اشارات روشن است که صحبت رهبر معظم انقلاب در تاریخ 94/4/13 در جمع اساتید دانشگاهها که فرمودند «اینکه بعضی میگویند از لحاظ پیشرفت علمی عقب ماندهایم و بعضی میگویند نه، عقب نمانده ایم و هر دو هم آمار ارائه میکنند، نکته اش اینجاست، بله علی الظاهر از رتبه پانزدهم یا شانزدهم تنزل نکرده ایم، این درست است ما بایستی ترقی میکردیم. یعنی این شتاب امروز کم شده، برادران و مسئولان عزیز وزارتخانهها به این نکته توجه کنند، آن شتاب امروز نیست. کاری کنید که شتاب رشد علمی فروکش نکند.» یعنی چه؟ یعنی مواظب باشید متوقفتان نکنند، یعنی پیشرفته اید، یعنی شتاب علمی تان ۳ برابر متوسط شتاب علمی جهانی است، اما مواظب باشید متوقف نشوید…
مگر نه این است که توافق نامه برجام سرعت علم این مرز و بوم را نشانه گرفته و گرنه که هر انسان عاقلی به خوبی و روشنی در مییابد که کشوری که خودش انرژی اتمی را با کشتن صدها هزار بیگناه در هیروشیما به دنیا معرفی کرد، چرا باید نگران ساخت بمب هستهای باشد؟!
دو نمونه از قوانین داخلی آمریکا
که برجام را محدود و مشروط میکند
الف) قانون اس ۶۱۵ که در ابتدا برای جلوگیری از دستیابی به توافق برجام توسط مجلس سنای آمریکا پیشنهاد شده بود، بعد از برجام نیز برای تحقق اندک تعهدات طرف مقابل، مانع آفرین است. این قانون توافق هستهای با آمریکا را با اشکالاتی جدی مواجه میکند. به عنوان مثال مطابق این قانون، رئیس جمهور آمریکا باید اطمینان یابد که فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، برای هرگونه مقاصد نظامی - حتی جدا از بحث سلاح هسته ای- به کار نخواهد رفت. این ممنوعیت حتی شامل تحقیقات کاربردهای نظامی وابسته هستهای نیز میشود. توجه کنید که این قانون، سلاح هستهای را کاملا جدا میکند و مشخصا مقصود آنها کاربردهای معمول فناوری هستهای در صنایع نظامی و دفاعی است. به دلیل کاربردهای بسیار وسیع انرژی هستهای در صنایع مختلف، طبیعتا کاربردهای آن در صنایع دفاعی نیز بسیار متنوع و متعدد است. به عنوان مثال باتریهای هستهای، عکسبرداری نوترونی و ایکس از موشکها و راکتها، موتورهای پیشران دریایی (برای ناو و زیر دریایی) و هوایی (برای ناوها و پهپادها)، سالیان متمادی است که در دنیا مورد توجه و استفاده است. به عنوان یک نمونه روشنگر توجه شود که تمامی ناوگان زیردریایی آمریکا اتمی است.
مورد دیگر از کاربردهای دفاعی هستهای کاربرد در پدافند هستهای است. این کاربرد از این جهت حائز اهمیت است که ایران بارها و بارها توسط آمریکا تهدید به حمله اتمی شده است.
این قانون رئیس جمهور آمریکا را موظف میکند که اطمینان یابد که جمهوری اسلامی ایران حتی تحقیقات برای کاربردهای دفاعی معمول مبتنی بر توانمندی هستهای را دارا نیست. یعنی از نظر آمریکا ما نباید تحقیق کنیم که اگر با حمله اتمی آمریکا مواجه شدیم چطور باید با آن مقابله شود!! باید به این مطلب هم دقت شود که محتوای ضمنی و چه بسا آشکار توافق هستهای برجام کاملا در همین راستاست. یعنی مطابق آن، امکان ساخت و تولید راکتور هستهای نظامی که مفهومی پذیرفته شده و جا افتاده است، وجود ندارد.
ب) مورد دیگر، معاهده سی تی بیتی و مسایل دفاعی کشور است؛ این معاهده هر چند به ظاهر برای جلوگیری از دستیابی کشورها به سلاح هستهای اعمال میشود اما ماجرا متفاوتتر از چنین نگاه ساده انگارانهای است. این معاهده از لحاظ ساختار فنی و رژیم راستی آزمایی یکی از بیسابقهترین معاهدات حال حاضر دنیاست. از میان دلایل متعدد برای این امر میتوان به پایش دایم کشورها (چه عضومعاهده و چه غیرعضو)، مستند بودن دادههای جاسوسی (مثلا از ماهوارهها و نظایر آن) در اقامه دعوی علیه کشورها، و تنوع تکنولوژی در فناوریهای مورد استفاده به منظور راستی آزمایی اشاره کرد. مهمترین موضوع این معاهده ناسازگاری آشکار آن با حق مالکیت ملی و صیانت از دادهها و اطلاعات حیاتی نظامی و حتی معمول کشور است.
نکته حائز اهمیت در مورد معاهده سیتیبیتی این است که در این معاهده منعی برای توسعه سلاحهای نامتعارف وجود ندارد. آنچه مورد توجه این معاهده است صرفا توقف آزمایشهای هستهای است. از این جهت نیل به این مقصود که از رهگذر این معاهده بتوان حجم زرادخانههای کشورهای دارنده تسلیحات (از دید معاهده ان پی تی) را کاهش داد یا از بین برد، عملا امری محال است. از این جهت تایید و ادامه این معاهده منجر به هیچگونه محدودیت عملی بر توسعه تسلیحات کشورهای دارنده نخواهد شد. اضافه بر این از محل راه اندازی ایستگاههای شبکه پایش جهانی در روال این معاهده امکان پایش دائمی کشورها وجود دارد. طبیعتا به منظور بالابردن سطح حساسیت و آشکار پذیری، تلاش میشود تا در کشورهای مورد توجه نظیر جمهوری اسلامی ایران ایستگاههای مورد نظر سیتی بیتی راهاندازی شده و به شبکه جهانی متصل گردد.
نکته اساسی در مورد این معاهده و مکانیزمهای کنترلی، آن است که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این توسعه معاهده و فناوریهای مربوط به آن توسط کشورهای دارای تسلیحات اتمی صورت گرفته و طبیعتا خود این کشورها راههای فریب شبکه، حتی با وجود تبادل آزاد اطلاعات را در اختیار دارند. مضاف بر این، اظهارات کشورهای دارنده تسلیحات، مبین این نکته است که در شرایط حاضر و با سطح تکنولوژی موجود، امکان ساخت و توسعه سلاحهای جدید «بدون نیاز به تست» وجود دارد. با این وجود آخرین مورد اعلان شده از آزمایشهای اتمی در ایالات متحده آمریکا مربوط به دسامبر ۲۰۱۲ است که در سایت آزمایش نوادا اقدام به آزمایشهای اتمی خود کرد. دولت آمریکا به اعلان همین مطلب که این تستها سرد بودهاند بسنده کرد و هیچ اعتراضی یا موضع گیری مشخصی از سوی سازمانهای بینالمللی نظیر سیتیبیتی مشاهده نشد. در مورد شناسایی ماهیت تستهای اتمی کره شمالی در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ۲۰۱۳ نیز به این مطلب توجه شود که سازمان سیتیبیتی با اشکالاتی مواجه بوده است.
در نهایت تصویب معاهده سی تی بیتی و التزام به راه اندازی ایستگاههای آن؛ نه تنها به از بین بردن یا کاهش تسلیحات اتمی کشورهای دارنده سلاح کمک نمیکند؛ بلکه حتی مانع کشورهایی نظیر هند و کره شمالی هم نشده است تا اقدام به توسعه سلاح نکنند. از سوی دیگر رژیم راستی آزمایی متعدد و بسیار مداخله جویانه آن متضمن در اختیار قرار گرفتن اطلاعات حیاتی کشور و دادههای نظامی نظیر علامتهای فروصدا و لرزهای موشک و نظایر آن است. مخاطرات معاهده سی تی بیتی نه از این روست که جمهوری اسلامی ایران علاقهای به تست داشته باشد؛ بلکه از این جهت است که این معاهده موجب لو رفتن حجم عظیمی از دادههای حساس و حیاتی کشور خواهد شد؛ به گونهای که حتی فعالیتهای معمول نظامی – دفاعی کشور همانند مانورهای نظامی نیز به راحتی قابل شناسایی، کشف و تفکیک خواهد بود. مضاف بر این، تجربه نشان داده است که این معاهده حتی موجب جلوگیری از تست کشورهای دارنده (همانند تست سال ۲۰۱۲ آمریکا) و غیرآن (همانند تستهای متعدد کره شمالی) نیز نمیتواند باشد.
بنابراین علی رغم اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ برنامهای برای تست نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت، دلایل کافی برای عدم تصویب این معاهده در دست دارد و به هیچ عنوان راهیابی ایستگاهها و مراکز سیتیبیتی به داخل کشور توصیه نمیشود. از این رو پیشنهاد میشود که از هرگونه تلاش برای پیشبرد معاهده سی تی بیتی و تصویب آن بایستی جلوگیری به عمل آید.
راکتور اراک
پیشنهاد طرح تغییر در راکتور اراک مربوط به سال ۲۰۱۲ است که از سوی وزارت دفاع نروژ در یک مقاله علمی – سیاسی در ژورنال گلوبال سکیوریتی مطرح شده است. ظاهرا در این مقاله از اطلاعات آشکار چاپ شده از سوی محققین ایران در مجلات خارجی استفاده شده که بعدها در سال ۲۰۱۵ این طرح توسط یک گروه آمریکایی از دانشگاه پرینستون تکمیل شده است. خلاصه طرح آنها پیشنهاد ایجاد تغییرات در راکتور اراک به نحوی است که مطلقا موجب ناممکن شدن تولید پولوتونیم شود. پیشنهاد کاهش چرخه سوخت ایران به ۳۵۰۰ سو منحصرا برای مصرف در راکتور اراک هم مورد نظرشان بوده است. آنها حتی صراحتا عنوان کردهاند که ایده آل است اگر جمهوری اسلامی ایران این را به عنوان دستاورد بزرگ ملی خود عنوان کند تا در مقابل مردمش برای خود حفظ وجهه کند!
چنین طرحی برای راکتور ۵۰ مگاوات السلام الجزایر نیز در دهه ۹۰ میلادی انجام شده است.طی این سالها طرحهای دیگری نیز مطرح شدهاند که اگر مقصود واقعی غربیها نگرانی از تولید پولوتونیم گرید سلاح بود، میشد از آنها نیز استفاده کرد. به عنوان مثال یک تیم آمریکایی طرح دیگری در سال ۲۰۱۴ داده که کم هزینهتر و با ریسک کمتری است. پیشنهاد مطرح شده این است که از تکنولوژی آشکارسازی پادنوترینو برای پایش راکتور استفاده شود تا اگر برداشت پولوتونیم گرید سلاح رخ داد، امکان آشکارسازی آن وجود داشته باشد.
سخنان صریح و مکرر رهبر معظم انقلاب پیرامون بیاعتمادی کامل به آمریکای جنایتکار و بعضی کشورهای 5+1 و همچنین توجه ایشان به این نکته که ما اصلا مذاکره کردیم که تحریمها برداشته شود و پیچ و تابهای مختلف موجود در توافق نامه برجام پیرامون نحوه برداشته شدن تحریمها (از جمله اینکه امکان فروش نفت هست ولی امکان برگشت پول حاصل از فروش، در ابهام است) باید ما را بیش از پیش متوجه دغلبازی و فریبکاری آمریکاییها نماید. کما اینکه تاکنون و با گذشت چندین ماه از اجرای برجام «تقریبا هیچ» خبری از وعده و وعیدهای طرف مقابل از آن چیزی که در برجام متعهد شده بود نیست. از شبکه جهانی سوئیفت گرفته تا تحریمهای مالی – اقتصادی که همچنان مانعی پیش روی اقتصاد کشور شده است. هیچ کدام از بانکهای جهانی حاضر به سرمایه گذاری در کشور نیستند، هیئتهای تجاری فقط میروند و میآیند و همچنان سایه ایران هراسی افکنده شده از هیبت آمریکایی باعث ترس از شراکت موسسات مالی دنیا با کشورمان شده است. اما راهکار کجاست؟ بیتردید تا به این باور نرسیم که راه پیشرفت اقتصادی کشور با توانمندیهای داخلی و باور به ظرفیتهای عظیم درونی پیش روی قرار میگیرد از خارج از مرز و بومهای یک ملت گشایشی حاصل نخواهد شد. دولتمردان نیز باید دستاوردهای احتمالی برجام را در بستری واقعی معرفی نمایند نه آنکه از آن فقط به تبلیغات و هیاهو بسنده کنند و اوضاع را آرام بنمایانند.