حالا نوبت اردوغان است(یادداشت روز)
همه ترکیه را اصلیترین حامی - دستکم- تسلیحاتی تروریستها در سوریه میدانند. کشوری که برای سرنگونی بشار اسد بعضا حتی، از خود آمریکاییها نیز پیش میافتاد. روسیه هم مدتی است به یکی از اصلیترین دشمنان همین تروریستها تبدیل شده است. روز سهشنبه رهبران این دو کشور یعنی یکی از اصلیترین حامیان و دشمنان تروریستها، دیداری تاریخی و مهم در سن پترزبورگ داشتند که قطعا خوشایند غرب و تروریستها نبود. دیدار «حامی ناامید» و «دشمن امیدوارِ» تروریستها با یکدیگر پس از 7 ماه تیرگی روابط آن هم در حالی که کفه ترازو به سمت مسکو است، اتفاق مهمی بود؛ در این باره گفتنیهایی هست.
1- اردوغان امروز، دل خوشی از غرب ندارد. او میگوید غرب 53 سال است که کشورش را با فریبکاری سر کار گذاشته. در ماجرای کودتای اخیر نیز ترکیه معتقد است، آمریکاییها دست کم بطور غیرمستقیم و از طریق «عامل نفوذی» خود یعنی گولن در این کودتا نقش داشتهاند. عامل نفوذی که به اعتقاد برخی مثل پروفسور ویلیام اینگدال آلمانی-آمریکایی از سال 1980 به مراکز حساس ترکیه نفوذ داده شدهاند تا سر بزنگاه وارد عمل شده و رهبران این کشور را در صورت خروج از ریل تعریف شده برای آنها، مجددا وارد ریل نمایند. این تحلیلگر حوزه مسائل استراتژیک در گفت و گویی که اخیرا با ما داشت گفت که طرح کودتا و براندازی دولت ترکیه را آمریکا و ناتو در آن سال و از طریق نفوذ در مراکز بسیار حساس و کلیدی ترکیه کلید زدند و طی این سالها افراد مطلوب خود را پرورش دادند. برخی از این نقاط مهم عبارت بودند از ارتش، پلیس ملی، قوه قضاییه و از همه مهمتر وزارت آموزش ترکیه. ترکیه زخم خورده از متحدنماها امروز، برای حفظ قدرت و سلطنت خود هم که شده، انگیزه کافی برای تغییر متحدان و یافتن تکیهگاههای جدید را دارد.
2- حتی با در نظر گرفتن اینکه آنکارا اخیرا میزبان سران این تروریستها شده، دیدار اخیر پوتین و اردوغان خبر خوشی برای تروریستها و غرب نبود. شاید این میزبانی حرکتی بوده برای داشتن دست برتر در مذاکرات سن پترزبورگ. غربیها پس از خنجری که با کودتای نافرجام ترکیه به اردوغان زدند، دیگر نمیتوانند در موضوع سوریه امید زیادی به ترکیه داشته باشند. اردوغان در 5 سال گذشته از سوریه گرفته تا عراق و فلسطین، به غربیها کم خدمت نکرده بود؛ چرا که تصور میکرد یکی از متحدین آمریکاست. غافل از اینکه آمریکا متحد نمیخواهد، نوچه میخواهد. کودتای ترکیه دقیقا پس از آن کلید خورد که ترکیه از برکناری اسد ناامید و با انبوهی از مشکلات و هزینههای اقتصادی و امنیتی حاصل از بحرانافروزی در منطقه مواجه شده بود. پیش از وقوع کودتا نخست وزیر ترکیه دو روز پی در پی گفت، روابط خود با کشورهای همسایه به ویژه سوریه را بهبود خواهد بخشید! این اظهارات بود که غرب را واداشت تا مهرهای که از 36 سال پیش در نقاط تصمیمگیر و تصمیمساز ترکیه نفوذ داده بود را به حرکت درآورد تا «سلطان اردوغان» را کیش کرده و وارد ریل کند. اردوغان ابتدا با پاکسازی این مراکز، اتخاذ مواضعی تند علیه آمریکا و غرب و سپس سفر به سن پترزبورگ احتمالا خواست نشان دهد، قصد ندارد وارد این ریل شود.
3- به جرات میتوان گفت بزرگترین بازنده تحولات 5 سال گذشته منطقه، اردوغان بوده. مقایسه شرایط سیاسی، امنیتی و اقتصادی امروز ترکیه با زمانی که خبری از بحران در سوریه نبود، به درک بهتر این ادعا کمک میکند. امروز ترکیه به شدت تشنه امنیت است. از شهرهای جنوبی و شرقی ترکیه تا اسلامبول و آنکارا، به شدت ناامن است. حملات تروریستهای پ.ک.ک و داعش به این کشور به شکل بیسابقهای افزایش یافته و صنعت توریسم این کشور را که از اصلیترین منابع ارزی آن محسوب میشود، تقریبا نابود کرده است، کودتای نافرجام اما خسارتباری در این کشور رخ داده و هر لحظه امکان تکرار کودتا وجود دارد ... اردوغان در چنین فضایی، طبیعی است که به دنبال یافتن تکیهگاهی امن و مطمئن باشد. سفر وی به روسیه را باید از همین دریچه به تحلیل نشست.
4- رابرت فیسک میگوید، وقتی اردوغان میتواند هواپیمای جنگی روسیه را ساقط کند و بعد پوتین را «دوست» خطاب کند، چرا نتواند این کار را با اسد بکند!؟ دیدار اردوغان و پوتین فرصت خوبی را برای آشتی ترکیه با سوریه و منطقه ایجاد کرده است. این دیدار همان قدر که برای غرب، ناتو و چند کشور عقبمانده و مرتجع عربی وحشتناک بود، برای اسد خبر خوبی بود. البته بنا به دلایلی از جمله کاستن از هزینهها، نباید انتظار داشت ترکیه یک شبه قید همه چیز را زده و با سوریه آشتی کند. اردوغان میداند وقتی آمریکا با متحد خود آن گونه رفتار میکند، طبیعتا با متحدی که حالا در فکر ائتلاف با دشمن آمریکاست، به مراتب ناجوانمردانهتر رفتار خواهد کرد. به هر تقدیر اگر امور به همین روال پیش برود، هیچ بعید نیست که «هیلاری کلینتون» یا «دونالد ترامپ» در زمان تکیه زدن بر قدرت، اردوغان را در کنار بشار اسد ببینند. باز به قول «فیسک»، بد نیست این دو خود را منتظر مواجه شدن با چنین سناریویی هم بکنند.
5- واکنش ایران و روسیه به کودتای ترکیه بر خلاف غرب کاملا مسئولانه بود. این کودتا حداقل به مردم و رهبران ترکیه کمک کرد دوست و دشمن واقعی خود را بهتر بشناسند. از ترکیه این انتظار هست که پس از تحمل این همه خسارت، از این پس در برخورد با تحولات منطقه مسئولانهتر عمل کند. چرخش ترکیه به سمت محور مقاومت، ایران و روسیه را میتوان اقدامی مسئولانه از جانب این کشور تلقی کرد. چرخشی که میتواند به نابودی هر چه سریعتر تروریستهای تکفیری که امروز نفسهای آخرشان را در منطقه میکشند، کمک کند. نابودی تروریستهای تکفیری از یک طرف یعنی، بازگشت امنیت و رونق اقتصادی به منطقه و ترکیه و از طرف دیگر یعنی بازگشت تروریستهای شکست خورده به خانههایشان در غرب. تروریستهایی که با پنهان شدن در میان پناهجویان، فوج فوج وارد غرب میشوند. ترکیه نشان داده اگر لازم ببیند به خوبی میتواند از اهرم پناهجویان علیه غرب استفاده کند و انتقام عهدشکنیهای ناتمام غربیها را از آنها بگیرد؛ غربی که 53 سال است برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، وعده سر خرمن میدهد.
بسیاری چرخش اردوغان به این سو را که در دیدار با پوتین نمود یافت، پشت کردن ترکیه به تروریستهای تکفیری، عربستان، قطر و آمریکا و رو کردن این کشور به ایران و روسیه و سوریه تعبیر کردهاند. این تعبیر اگر صحیح باشد، باید منتظر موضعگیریهای شفافتری از سوی مقامات ترکیه بود. بشار اسد هم احتمالا بیش از همه در انتظار اتخاذ چنین مواضع شفافی است. اسد پیش از این با محکوم کردن کودتای ترکیه، موضع شفاف خود را گرفته؛ اکنون اما نوبت اردوغان است که برای نجات خود هم که شده، صراحتا اعلام موضع کند و با منطقه از طریق آشتی با سوریه، از سر آشتی درآید.
جعفر بلوری