رنجنامه فرزند رهبر شیعیان نیجریه:
همه برادران و خواهرانم را سلاخی کردند، شیخ زکزاکی نابینا و فلج شده است
«محمد زکزاکی» پسر «شیخ ابراهیم زکزاکی در نامهای سرگشاده و تکاندهنده به تشریح وضعیت ناگوار پدرش و ظلمی که به رهبر جنبش اسلامی نیجریه و مسلمانان این کشور میرود، پرداخته است.
21 آذر 94 ارتش نیجریه با یورش به شیعیان مظلوم نیجریه هزاران نفر را به خاک و خون کشید که گزارشهای غیررسمی حکایت از آن داشت که نزدیک به 2 هزار نفر در این یورش وحشیانه به شهادت رسیدهاند. شیخ زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه نیز در این یورش وحشیانه زخمی و بازداشت شد، بعد از این جنایت، چندین گور دسته جمعی نیز پیدا شد که ارتش نیجریه در سکوت محض جامعه جهانی، اجساد پاک شیعیان مظلوم نیجریه را در آنجا دفن کرده بود!
اما محمد زکزاکی فرزند شیخ زکزاکی در نامهای سرگشاده به بخشی از جنایتهایی که بر مسلمانان،شیخ زکزاکی، خانواده و فرزندان شیخ در زندان رژیم نیجریه رفته اشاره کرده است. در این نامه آمده است: پزشکان، پرستاران، مهندسان، روزنامهنگاران و زنان و مردانی از تمامی مشاغل در میان این کشتهشدگان هستند. دختران و پسران دانشآموزی که آرزوی دستیابی به اهدافشان را داشتند، دوستان و خانوادههایی با اعضای پیر و جوان همه و همه به دست ارتشی قتلعام شدند که قرار بود محافظ آنها از قتلعام باشد! چند روز پیش دولت ایالت کادونا از تشکیل کمیسیونی خبر داد که در آن درباره کشتار مردم بیگناه توسط عوامل وابسته به ارتش نیجریه تحقیقات انجام میشود؛ اینکه هزاران انسان بیگناه ناپدید و بیش از ۳۴۰ نفر در یک گور دستهجمعی مدفون شده، صدها نفر بازداشت و اموالی به ارزش صدها میلیون نابود شدند. گرچه هیچ نمایندهای از سوی جنبش (مسلمانان) در این کمیسیون حضور نداشت، اما من تمام نتایج منتشرشده آنها از تحقیقات را پیگیری میکنم.
8 ماه است که
به ما اهانت میکنند
من باید تماشاگر قتل و کشتار مردم بیگناه از جمله سه برادر خودم باشم. گرچه پدر و مادر من در سلولهای زندان نیستند، اما نه در شرایط راحتی قرار دارند و نه امنیت دارند. ارتش نیجریه طی هشت ماه هزار انسان بیگناه از جمله برادران من، عمهام و تعداد زیادی از نزدیکانم را به قتل رسانده، هفت مرتبه به سوی مادرم تیراندازی شده و پدرم نیز علاوه بر از دست دادن یک چشمش، از ناحیه دست و پا نیز فلج شده است. آنها در چنین وضعیتی امکان دسترسی به پزشک یا مشاور حقوقی ندارند در حالی که دولت ادعای محافظت از آنها را دارد. توهین و خشونت در این هشت ماه با بدترین روشها علیه ما بوده به گونهای که عکس ما در رسانهها منتشر شده تا از این طریق به اعتبار ما خدشه وارد شود.
با پزشک قلابی
پدرم را نابینا کردند
درخواست من برای ملاقات یک پزشک با پدرم برای درمان وی هر روز با بهانههای اداری رد میشود. در مدت هشت ماه بازداشت پدرم، تنها چهار بار اجازه دیدار با وی را داشتم. در آخرین دیدار فیلمبرداری برای فریب افکار عمومی و ساخت تصاویری تبلیغاتی مشغول ضبط دیدار ما بود؛ مطمئنم که به زودی این تبلیغات را مشاهده خواهید کرد. پزشکی که اصلا نام و هویت تحصیلی وی مشخص نیست بدون مشورت با تیمی پزشکی یکی از چشمان پدرم را از کار انداخته است.
به بیعدالتیها
پایان میدهیم
در پایان این نامه آمده است: من فرزند پدری هستم که هرگز از خشونتهای وارد شده (علیه مردم) چشمپوشی نکرد، حتی به قیمت از دست دادن بیناییاش. من از همه کسانی که به حق انسان برای برخورداری از عدالت و کرامت معتقدند میخواهم برای انجام تلاشی مضاعف به من بپیوندند. ما باید به این بیعدالتی به ظاهر بیپایان اعتراض کرده تا صدایمان شنیده شود. ما باید پیش از آنکه دیر شود دست بکار شویم و از هر آنچه در اختیار داریم بهره ببریم. خدا را شاهد میگیرم که هیچ فرصتی برای اتلاف وجود ندارد. پدرم همین الان نیاز به پزشک دارد، همین الان! خدا را شاهد میگیرم که پدرم اکنون در حال نابینا شدن، فلج شدن و نابودی است. تعریف و تمجید از دولت دیگر کافی است. آنعکسهای لعنتی را منتشر کنید، هر دروغی که میخواهید بگوئید، اما به ما توهین نکنید. بگذارید پزشکان به آنجا بروند، اجازه دهید پزشکان چشمان پدرم را نجات دهند.