مروری بر اقدامات ضد حقوق بشری و انسانی آمریکا
از نادیده گرفتن کنوانسیونهای حقوق بشری تا برخورد گزینشی و ابزار محور
آمریکا به عنوان کشوری که مدعی پیشبرد اهداف سازمان ملل متحد و رعایت حقوق انسانی است، هنوز به مهمترین کنوانسیونهای مرتبط با حقوق بشر نپیوسته و به بهانههای متعدد از الحاق به معاهدات حقوق بشری خودداری کرده است. همچنین براساس اعلام کمیسیون حقوق بشر، آمریکا در هیچ کدام از اسناد حقوق بشری منطقهای عضو نشده است. در مواردی هم که در کنوانسیونی وارد شده، قراردادهای حقوق بشری این کشور در کنگره (مجلس) تصویب نمیشود. آمریکا در حالی که بیشترین ادعای رعایت حقوق بشر در جهان را دارد، اما در سطح جهان کمترین عضویت در نهادهای حقوق بشری را داراست.
در گزارش «مانفرد نواک» گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه شکنجه، مسئله نقض حقوق بشر از سوی دولت آمریکا، «روندی نظاممند» توصیف شده است. نواک در گزارش خود، از نقض گسترده حقوق بشر در آمریکا از جمله شکنجه زندانیان، خشونت پلیس، تبعیض نژادی و تضییع حقوق اقلیتها به ویژه مسلمانان، ابراز نگرانی کرده است.
چنین کشوری که به راحتی هرچه تمامتر قوانین حقوق بشری را در کشورهای مختلف نقض کرده و یا در مقابل انواع و اقسام ظلمها به نفع خود سکوت میکند را چگونه میتوان حامی حقوق بشر نامید؟ این کشور از گذشته تا کنون به شکلهای مختلف و به صورت یک شبکه هدفمند از آنچه که میتوان نقض حقوق بشر نامید فروگذار نبود. متاسفانه کشور عزیزمان نیز تحتالشعاع ظلمها و خباثتهای آمریکا قرار گرفته است.
ظلمهای تاریخی آمریکاییها نه تنها در دوره جمهوری اسلامی بلکه در همان دوران پهلوی که روابط دوستانه یا به قولی رئیس و مرئوسی هم بین دو کشور حاکم بوده است وجود داشته است.
طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آمریکاییها خود اعتراف به انجام آن کردهاند مگر غیر از این است که در تمام جنایتهای رژیم پهلوی چه در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و چه در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و جنایات ساواک تا پایان عمر پهلوی، آمریکاییها پشتیبان شاه ایران بودند؟ رفتار آن روز آمریکاییها در قبال یک دیکتاتور که مردماش را از حقوق اولیه خودشان محروم کرده بود دقیقا مثل رفتار امروز آمریکاییها با عربستان است که در قبال جنایات آنها حمایت میکنند و سکوت.
آمریکا مانند دیگر عرصههای تاثیرگذاری و مداخلهگری، وزنه حقوق بشر را به مثابه ابزار فشاری علیه دیگر کشورها همواره مورد استفاده قرار میدهد. دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم جهت دخالت در امور داخلی سایر کشورها و از سوی دیگر نقض گسترده حقوق بشر توسط این کشور و از همه مهمتر، نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در کشورهای حامی خود، بخشی از نگاه دوگانه آمریکا به حقوق بشر است.
آمریکا در قبال کشورهای گوناگون دیپلماسیهای مختلفی را تجربه میکند. با مروری بر تاریخ تقابل آمریکا با انقلاب اسلامی نیز، این دشمن درجه یک حقوق بشر جنایات متعددی از حمله ناجوانمردانه به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران تا سنگاندازی برای عقد قرارداد خرید هواپیماهای ایرباس، از ترور ناجوانمردانه رجایی و با هنر تا ترور شهریاری و عباسی دو تن از اساتید عرصه علوم هستهای، انجام داده است. آمریکا به طور خاص در مواجهه با ایران، روش دیپلماسی sanction یا همان تحریم را مدنظر قرار میدهد. تحت فشار قرار دادن ایران با اندیشه الزام ایران به رعایت حقوق بشر از این طریق دیپلماسی آنان است.
پس از به پیروزی رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی آتش دشمنیهای آمریکاییها شعلهورتر شد. این دشمنیها از حمایت گروهکهای تروریستی گرفته تا حمایت یزید زمان صدام حسین ادامهدار بود. عراق و صدام حسین زمانی که برای آمریکا نقش طغیانگرایانه و یاغیگری محسوب شد از سناریوی آمریکا حذف شد چراکه به گمان آمریکاییها عراق و شخص صدام حسین دیگر کارایی لازم را نداشت و نه برای جامعه بینالملل و یا حتی ایران بلکه برای آنان مخل نظم بینالملل آمریکا محسوب میشد اما نکته آن است که عراق تا قبل از آن، با وجود اینکه ناقض حقوق بشر و به همزننده صلح و امنیت منطقه بود و به این دلیل که از حمایت کشورهای اروپایی و آمریکا برخوردار بود به چالش کشیده نشد و تا زمانی که برای آمریکا یک یاغی محسوب نشد از صحنه روزگار حذف نشد تا جایی که آمریکا میلیاردها دلار در عراق هزینه کرد تا صدام حذف شود.
افغانستان، عراق و حالا سوریه و یمن قربانی بازی جدید مدافعان پوشالی حقوق بشر یعنی آمریکا و متحدانش به خصوص رژیم صهیونیستی و آل سعود میباشد. آنها برای رسیدن به اهداف کثیفشان تفاوتی بین نظامی و غیر نظامی، زنان و کودکان قائل نیستند. از کشتار صبرا و شتیلا گرفته که بالغ بر ۷ هزار غیر نظامی شامل زنان و کودکان گرفته تا جنگ در سوریه. طبق آمار یونیسف در سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۱۰ هزار کودک تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
ایالات متحده آمریکا که همواره خود را مدعی و دوستدار حقوق بشر در جهان معرفی میکند و مدتهاست که سالانه، بدون آنکه تصویری روشن از مواضع ضد حقوق بشری خود ارائه دهد، موارد نقض حقوق بشر در سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود تدوین و به جامعه جهانی معرفی و ارائه مینماید، حال آنکه خود یکی از ناقضان فاحش بلکه افحش حقوق بشر به شمار میرود، اقداماتی که توسط سازمانها و مجامع حقوق بشری جهان مورد انتقادهای مستند قرار گرفته است.
با تطبیق رویکرد حقوق بشر آمریکایی با اسناد و استانداردهای بینالمللی حقوق بشری میتوان به نقض حقوق بشر در آمریکا چون تبعیض علیه اقلیتهای نژادی و خشونت پلیس علیه سیاهپوستان، نقض حقوق زندانیان و شرایط اسفبار زندان و زندانیان، نقض حقوق کودکان، نقض موازین دادرسی عادلانه به ویژه در رسیدگیهای کیفری، نحوه رفتار با مهاجران و … اشاره نمود.
حقوق بشر به عنوان یک رهیافت آرمانی صلح و امنیت جهانی به ابزار و کارکرد سیاسی مبدّل گشته و آمریکاییها از این حربه بیشترین استفاده سیاسی را میبرند. موضوع ارزیابی و پشتیبانی از حقوق بشر باید از ید یک یا چند کشور خارج شود و در اختیار سازمانهای بینالمللی به ویژه سازمانهای غیرحکومتی بینالمللی قرار گیرد.
اینها همگی بخش کوچکی از جنایات مدعیان حقوق بشر یعنی آمریکا و همپیمانانش رژیم صهیونیستی و آل سعود در جهان است که همواره با سیاست فرار به جلو، دیگر کشورها را متهم به نقض حقوق بشر میکنند و پشت نقاب فریبکارانه خود میخواهند گرد فراموشی بر جنایات کثیف خود یعنی جنگ، ترور و کودککشی بر جهان بپاشند.
آمریکا حتی حقوق بشر را نیز دستمایه سلطه غیرقانونی خود بر سرنوشت ملتهای جهان قرار میدهد و این یعنی سوء استفاده بیرحمانه از نام و عنوان حقوق بشر در جهت امیال و آمال غیرقانونی و فریبکارانه سیاسی، نظامی و اقتصادی قدرتهای جهانخوار. پردهبرداری از این جنایتها وظیفه هر وجدان بیدار و آگاه و دردمند انسانی است.