نفوذ به روایت اسناد لانه جاسوسی(6)
انقلاب اسلامی رویای کمپانیهای آمریکایی را به باد داد
روابط اقتصادی همواره یکی از مهمترین عواملی است که دولتها در تعاملات بین المللی خود آن را لحاظ کرده و برای رسیدن به سودهای سرشار توطئهها میکنند و نقشهها میکشند، چه جنگهای خانمانسوزی که برای بسته شدن قراردادی سودآور میان قدرتهای برتر و مستعمرهها بسته شده و چه پیماننامههای ننگینی که امضا کنندگانش را در تاریخ منفور ملتها ساخته است.
سید روحالله امینآبادی
آنچه که امروز و با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه سالگرد تسخیر لانه جاسوسی بررسی آن ضروری به نظر میرسد بازخوانی تلاشهای ماموران سازمان سیا برای نفوذ در ارکان اقتصادی کشورمان است که در پوشش دیپلمات پیگیر منافع اقتصادی دولت متبوع خود در ایران بودهاند.
در ادامه به بررسی چند سند در این رابطه میپردازیم.
نفت ابزاری برای نفوذ
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم آمریکا که به قدرت جدیدی در عرصه بینالمللی تبدیل شده بود تلاش کرد تا انگلیس را به عقب براند. رقابت این دو قدرت در زمینههای متعددی از جمله تسلط بر اقتصاد منطقه در نهايت با تقسيم منابع نفتي ايران به پايان رسيد. اين رقابت و همكاري بعد از جنگ جهاني دوم آغاز و طي بحران ملي شدن صنعت نفت ادامه پيدا كرد. آمریکاییها با زيركي و با اتكا به قدرت فزاينده سياسي و اقتصادي توانستند شريك انگليس درمنابع نفتي ايران شوند. روی دیگر موضوع نفت ایران خریدهای هنگفتی است که شاه از آمریکا داشته است. در اسناد لانه جاسوسی به دفعات به این مسئله اشاره شده است.
ایران بر اساس اسناد لانه جاسوسی اهمیتی استراتژیک برای آمریکا داشته است اهمیتی که نفوذ در اقتصاد آن را ضروری میساخت.
در یکی از این اسناد آمده است «اهمیت اولیه ایران به واسطه موقعیت کلیدیش در مجاورت اتحاد شوروی و نقش فزاینده رهبری آن در منطقه خلیج فارس و ناحیه ساحلی اقیانوس هند و موقعیتش به عنوان یکی ازتولیدکنندگان اصلی نفت در دنیا وخریدار تولیدات ایالات متحده، میباشد.» (1)
این سند به عیان نشان از آن دارد که ایران از جهتی به دلیل همسایگی با شوروی که رقیب آمریکا در چپاول دنیا بوده است و از سوی دیگر به خاطر منابع نفتی سرشار برای آمریکا اهمیتی زایدالوصف داشته است.
در سند سری دیگری به تاریخ 2 ژانویه 1977 [12 دی 1355] آمده است «ما محل مناسب دیگری نداریم که بتوانیم از خاک آن این استفادهها را که در خاک ایران میبردیم داشته باشیم.»
در بخش دیگری از این سند نقش ایران در تامین نفت غرب از جمله آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی ستوده شده است «به هر حال ایران مقدار زیادی نفت برای آمریکا و متحدانش صادر میکند و بیش از 8 درصد نفت وارداتی ایالات متحده از ایران وارد میشود و بیش از 16 درصد نفت ایران برای اروپای غربی وتقریباً 24 درصد برای ژاپن و 70 درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین میشود.» (2)
در یک سند دیگر به تاریخ اردیبهشت 1357 نقش شاه در تامین منافع آمریکا در منطقه مورد تحلیل قرار گرفته و آمده است «روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است. ایران با قدرت و نفوذ فزایندهای که دارد همواره آماده بود تا به طریقی نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند، تا منافع ما تأمین گردد.» (3)
نفوذ در اقتصاد ایران برای تامین منافع اسرائیل
یکی از دلایلی که حضور و نفوذ آمریکا در اقتصاد ایران را ضروری میساخت تامین امنیت رفاهی و وجودی رژیم صهیونیستی بود. در شرایطی که کشورهای عرب منطقه در آن برهه از صادرات نفت به اسرائیل خودداری میکردند و این رژیم با بحرانی جدی روبرو بود ایران نفت اسرائیل را تامین میکرد و این مسئله از دید جاسوسان آمریکایی پنهان نمانده است. در یکی از اسناد در این زمینه آمده است «معاون شرکت توسعه و تجارت نفت خلیج گفت [بررسیها نشان میدهد] درشش ماهه اول 1974 روزانه درحدود 252 هزار بشکه نفت ایران به اسرائیل میرفته است.» (4)
در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی آمده است: بخش آمریکایی کمیته تجارتی مشترک ایران و آمریکا جلسهای را در تاریخ 29 نوامبر 1978 [8 آذر 1357] در واشنگتن دیسی برگزار کرد. این جلسه با شرکت نمایندگان 30 کمپانی آمریکایی که دارای روابط و وابستگیهای تجارتی با ایران هستند صورت گرفت. بخش آمریکایی توافق نمودند که این ناپایداری اقتصادی فعلی گذرا است و کمپانیهای آمریکایی در ایران قاطعانه از اقداماتی که آرامش را باز گردانده و اجازه رشد و شکوفایی اقتصادی را دهد حمایت مینماید؛ در حال حاضر اجرای قراردادها با ایران بلامانع است.
بر اساس این سند «کمیته حمایت خود را از کوششهای دولت ایران برای برقراری ثبات اقتصادی ... اعلام میدارد و از هیچگونه کمکی برای رسیدن به این اهداف مهم دریغ نمیورزد.» (5)
باید توجه داشت که نامه فوق که گزارشی مطبوعاتی است که در اوج انقلاب نوشته شده است و بر اساس این سند آمریکا در آستانه سقوط رژیم پهلوی به فکر نجات و حفظ شاه و سر پا نگه داشتن اقتصاد وابسته ایران بوده است.
شاهی که میخواست ژاندارم شود
رشد سرسامآور درآمدهاي نفتي و ميل روزافزون شاه به خريد تسليحات نظامي از آمريكا که وی را به ژاندارم منطقه تبدیل میکرد یکی از ابزارهای نفوذ آمریکا در اقتصاد ایران بود. شاه نفت را بیشائبه میفروخت و در ازای آن سلاح میخرید.
مطالعه اسناد لانه جاسوسی به عیان نشان می دهد که شاه با جدی نشان دادن خطر نفوذ شوروی در ایران به دنبال گستردهتر کردن روابط نظامی و تسلیحاتی خود با آمریکا بوده است.
در یکی از این اسناد به تاریخ 25 مرداد 1345 آمده است: شاه درصدد برآمده است که برای خرید ارزان با آمریکا چانه بزند، اتکاء خود به آمریکا را کاهش دهد و خرید تسلیحات نظامی خود را متنوع سازد، و با این اقدام، به سوی نوعی حضور مهم و ناخوانده نظامی شوروی در زمینه تسلیحات سوق داده شده است.
در این سند با اشاره به اقتصاد شکوفای ایران که از دلارهای نفتی ناشی میشده است آمده است: «شاه میخواهد به یک رابطه نظامی نزدیک با سودمندی متقابل با آمریکا، ادامه دهد. مدارک نشان میدهد که در امکان حفظ انحصار آمریکا بر تسلیحات نظامی ایران باید قویاً شک و تردید نمود، مگر با ارائه شرایطی فوقالعاده جالب، سوابق همچنین نشان میدهد که تلاشهای فراوان دیپلماتیک درجهت خنثی کردن گرایش مهم به شوروی، مؤثر و تاحدودی نیزموفقیتآمیز بوده است.» (6)
این سند به خوبی نشان از آن دارد که رژیم شاه از ابتدا در تلاش بوده است که ژاندارم منطقه شود و در این راستا به خرید تسلیحات نظامی از ایالات متحده امیدهای فراوانی داشته است.
از آن جایی که آمریکا در منطقه نوکرهای دیگری به جز شاه نیز داشته فروش گسترده و بیحساب و کتاب این سلاحها به ایران موجب نارضایتی دیگر نوکران از جمله آل سعود در عربستان و ... میشده است از اینرو آمریکا تلاش داشت که افسار شاه را در دست خود داشته باشد و در این میان شاه به اذعان سندی که از لانه جاسوسی به دست آمده است تلاش داشته تا به یک نمایش استقلال در سیاست خارجی دست زده و به سوی شوروی متمایل شود!
آمریکا هر چند در آن برهه توان و یا انگیزه حفظ مبادلات نظامی به صورتی که شاه به دنبال آن بود نداشت ولی فعالیتهای دیپلماتیک بر اساس این سند باعث آن شده بود که شاه از نزدیک شدن به شوروی خودداری کند.
در سالهای بعد از این تاریخ – 25 مرداد 1345 – روابط نظامی ایران با آمریکا گسترش پیدا کرد و این نشان از آن دارد که ظاهرا آمریکا به این نتیجه رسیده بود که نوکری مطمئنتر از شاه نمیتواند در منطقه داشته باشد.
در سند دیگری به تاریخ نوامبر 1976 [آبان 1355] به اهمیت استراتژیک ایران از لحاظ اقتصادی و ...برای آمریکا اشاره شده و از اینرو تقویت نظامی شاه در مقابل رقبای منطقهای مورد تصریح قرار میگیرد.
در این سند میخوانیم «ایران با چندین کشور که به وسیله اتحاد شوروی حمایت میشوند و با سلاحهای پیچیده روسی مجهز هستند مواجه است. ایران معتقد است که باید یک نیروی مسلح مدرن و قوی داشته باشد که قادر باشد از صنعت نفت استراتژیک خودش دفاع کند و ثبات اقتصادی و سیاسی را برقرار نماید. قطع احتمالی نفت ایران و اثر آن بر روی ایالات متحده و متفقین یک ریسک (تهدید) اولیه است که ایالات متحده در صورتی که ایران برای مقابله با تهدیدات مذکور مهیا نباشد باید با آن روبرو شود» (7)
چنانچه دیده میشود هدف آمریکا از تجهیز نظامی شاه نیز حفاظت از تاسیسات نفتی است که برای ایالات متحده از اهمیت شایانی برخوردار است .
آنچه ذکرش رفت خلاصهای بود از روابط اقتصادی شاه با آمریکا بر اساس اسناد لانه جاسوسی، بر اساس این اسناد شاه اقتصاد وابسته خود را بر دو پایه استوار ساخته بود؛ فروش نفت و واردات سلاح . نیاز رژیم طاغوت برای ژاندارمی منطقه که حفظکننده منافع آمریکا در خلیج فارس نیز بود نفوذ ایالات متحده در اقتصاد ایران را ضروری و آسان میساخت و تجربه نشان داده است که واردات کالا از آمریکا از هر نوع آن که نیازهای کاذب را افزایش میدهد ابزار مناسبی برای شیطان بزرگ در جهت نفوذ در همه جوانب زندگی ملتها بوده است نکتهای که رهبر معظم در نامه اخیر به رئیسجمهور در رابطه با الزامات و شروط اجرای برجام به آن اشاره و تاکید کردند «مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.» (8)
* پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.