به بهانه اخراج یک مجری از شبکه 5 سیما
مراقب ایمنی قرارگاه جنگ نرم باشیم
امیر باکری
بار دیگر تراوشات ذهنی یک مجری تلویزیون (این بار نه روی آنتن بلکه در یکی از شبکههای اجتماعی) موجب عکسالعمل شدید جامعه ایرانی و ناگزیر، اخراج وی از رسانه ملی شد. این اولین بار نیست یکی از برنامههای این رسانه که به فرموده بنیانگذار فقید نظام جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) میبایست دانشگاه باشد، تیول خودباختگان و وادادگان زرق و برقهای سخیف غرب میشود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته جاری مدیران سازمان صدا و سیما با ایشان ضمن اشاره بر اینکه صدا و سیما باید تحلیلی مبنایی و واقعبینانه داشته باشد، فرمودند: «... هدف اصلی جنگ نرم دشمنان، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است... تغییر باور مردم، هدف امروز دشمن است...» و تاکید نمودند: «صدا و سیما قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم است.»
متاسفانه به رغم این سخنان دقیق و عمیق، شاهد حضور برخی افراد در رسانه ملی هستیم که باورشان همان است که دشمن قصد تحمیل آن را از طریق جنگ نرم، به ملت ایران دارد. علیرغم اینکه حضرت آقا به «مدیران و کارکنان رسانه ملی»، «سرداران و سربازان جنگ نرم» اطلاق میکنند اما بعضی اشخاص که خود شیفته باورهای جبهه مقابل هستند، در این رسانه مشاهده میشوند و در حالی که مقام معظم رهبری به صدا و سیما بالصراحه لقب «قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم» میدهند اما افرادی معتقد به «استحاله جمهوی اسلامی و تغییر باطن و سیرت آن با حفظ صورت و ظاهر» در آن مورد استفاده قرار میگیرند و یا رسانه ملی پایگاه تبلیغاتیشان میشود! آیا همه اینها تصادفی است؟ آیا مقصر تنها همان عناصر ناهمگون و نامتناسب با تعریف و فضای رسانه ملی هستند؟
نگاهی به صفحه اینستاگرام مجری اخراجی، نشانگر اوج شیفتگی و وادادگی مبتذل و کودکانه وی در برابر جلوههای سطحی و فریبنده سبک زندگی غربی است. آنچه که دقیقا در نوک پیکان جنگ نرم دشمن قرار دارد. آنجا که وی با پوشیدن لباسی برگرفته از طراحی و رنگهای پرچم آمریکا، اقدام به اجرای برنامه آشپزی (احتمالا برای یک آموزشگاه یا کلاس خصوصی) کرده است! اما این صفحات مجازی که مجری مربوطه در آنها به خودنمایی و جلوهگری اقدام کرده، مربوط به امروز و دیروز و پس از ابراز نظر هتاکانهاش نسبت به سردار شهید نیست.
شگفتانگیز است که واحد محترم حراست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از چنین گرایشهایی در میان کارمندان و مجریان و گویندگان خود بیخبر باشد. واحدی که از ورود برخی مراجعین اعم از دستاندرکار یا میهمان مثلا با شلوار جین جلوگیری میکند و برای نوع لباس افرادی که قصد ورود به سازمان را دارند، قوانین سفت و سخت وضع میکند اما در مقابل فلان مجری و سازنده برنامه سینمایی، تسلیم است تا با هر نوع لباس و پوششی که عشقش بکشد، داخل سازمان بچرخد و مقابل مدیران رده بالا بنشیند و ککش هم از قوانین یاد شده نگزد!
واحدی که به دلائل فرامتنی واهی، مدتها از ورود فلان کارشناس متعهد و انقلابی به داخل سازمان جلوگیری میکند و حضور وی در برنامهای را دلیل عدم پخش برنامه فوق ذکر مینماید!! واحدی که بارها به دلیل عدم احترام برخی مامورینش به شخصیت مراجعین (با احترام به تمامی ماموران سختکوش و بااخلاق این واحد)، موجب رنجش خاطر آنها گردیده و حتی در بعضی مواقع، باعث شده تا میهمان برنامهای زنده، عطای آن را به لقایش بخشیده و سر برگردانده و از همان دم در بازگردد اما مسئولین این واحد محترم کوچکترین عکسالعملی از خود نشان ندادهاند.
بله چنین واحد دقیق و سختگیری، متوجه نیست که فلان مجری برنامههای زنده سازمانش، در چه روزگاری سیر میکند. متوجه نمیشود وقتی یک مجری دیگر در برنامه زنده دیگری که از قضا ظاهرا بایستی محتوای خانوادگی هم داشته باشد و از شبکهای که به خانواده و زندگی منتسب است پخش میشود، بدون جهت و بیتعارف برای الگوهای خانواده از برخی فعالان فتنه مثال میآورد که در دادگاههای انقلاب هم محکوم شدهاند!
واحد محترمی که رزومه کامل کارشناسان و منتقدان شناخته شده و بارها جلوی دوربین رفته یک برنامه سینمایی را طلب میکند تا آن برنامه تحت فشار کمبود وقت متوقف شود اما از حضور یکی از مدافعان سران فتنه 88 در یک برنامه رادیویی زنده برای تبلیغ خود و در آستانه انتخابات مجلس دهم، بیاطلاع میشود!
چگونه میشود از چنین قرارگاهی که بایستی در صف مقدم مقابله با جنگ نرم دشمن قرار داشته باشد، برنامهای پخش شود که لاطائلات یکی از فعالین فرقههای انحرافی نوپدید تحت عنوان موفقیت و راز و رمز آن را اشاعه دهد. فرقههایی که از جمله فعالترین عناصر جنگ نرم دشمن در تغییر باورهای مردم به ویژه جوانان محسوب میشوند. آیا جذب مشارکت منابع اقتصادی آنقدر اهمیت دارد که ابعاد اساسی و محوری برنامه فراموش شود؟! درست مثل این است که در میانه جنگ، برای جذب یک کمک مالی، مین دشمن را در زمین خودی بکاریم!!
چگونه میشود مدیر گروه فیلم و سریال یکی از شبکههای این رسانه که قاعدتا بایستی از سرداران قرارگاه جنگ نرم محسوب شود، نویسنده فیلمنامههای بیمارگونهای باشد که ضمن سیاهنمایی از خانواده ایرانی، فریاد اعتراض بسیاری از دلسوزان و معتقدان انقلاب را درآورده است؟ چگونه میشود حاصل کار برخی از این مدیران، سریالهایی میشود که در نهایت، ترویج سبک زندگی غربی یا شبههاندازی در باورهای مردم است؟
چگونه می شود از چنین قرارگاهی برنامههایی دربیاید در تقلید از سخیف ترین برنامههای شبکههای مبتذل ماهواره ای ، تنها با این توجیه که باید مخاطب ماهواره ای را به تلویزیون خودی جلب کنیم؟!
چگونه میشود به بهانه اضطراب آنتن و ایجاد سرگرمی و جذب مشتری ماهوارهها، زمان ساعت فیلمهای سینمایی از خیل آثاری پر شود که مروج فرهنگ و ارزشها و سبک زندگی آمریکایی هستند؟
و حالا یکی دیگر از خودباختگان جبهه جنگ نرم دشمن از این رسانه اخراج شده و آیا با این اخراج کار تمام است؟ آیا قبل از این اخراج، وادادگی و خودباختگی وی به زرق و برقهای جبهه مقابل معلوم نبود؟ آیا محتوای سادیستی و بیمارگونه فیلمنامههایی که به فیلم درآمده و همکار نویسنده آن، یکی از مدیران گروه فیلم و سریال امروز شبکهای از رسانه ملی بوده، معلوم نیست؟ آیا هویت آن فرد مروج فرقههای انحرافی و نوپدید که به تلویزیون دعوت میشود، بر مسئولین رسانه ملی پوشیده بوده است؟
آیا مقصر کسی است که همه ابعاد فکریاش روشن است و علیرغم این موضوع بازهم با بیبصیرتی برخی مدیران یا برداشت نادرست از جذب حداکثری توسط آنها باعث شده به رسانه ملی راه یابد؟ آیا مثلا فلان فردی که تفکرات سکولاریستیاش بر همه ناظران روشن است (یعنی از جبهه جنگ نرم دشمن تغذیه میشود) و برای کارشناسی برنامهای به تلویزیون دعوت شود و باورها و عقاید سکولاریستیاش نسبت به دین و اجتماع و سیاست را به عنوان اندیشههای مثبت (بدون نقد و تحلیل متقابل) در مقابل دوربین رسانه ملی اشاعه میدهد، مقصر است یا مسئول برنامهای که او را دعوت کرده و مدیری که او را پذیرفته و واحد حراستی که وی را تایید کرده است؟
آیا در کنار اخراج مجری هتاک، استعفا یا اخراج مسئول و یا مدیر مربوط مناسبت نداشت؟ به نظر میآید حفاظت از ایمنی و پاک نگاه داشتن این قرارگاه فعال و مقدم جنگ نرم از عناصر و تفکرات جبهه دشمن نیز از وظایف و تکالیف مهم مدیران رسانه ملی است.
بار دیگر تراوشات ذهنی یک مجری تلویزیون (این بار نه روی آنتن بلکه در یکی از شبکههای اجتماعی) موجب عکسالعمل شدید جامعه ایرانی و ناگزیر، اخراج وی از رسانه ملی شد. این اولین بار نیست یکی از برنامههای این رسانه که به فرموده بنیانگذار فقید نظام جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) میبایست دانشگاه باشد، تیول خودباختگان و وادادگان زرق و برقهای سخیف غرب میشود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته جاری مدیران سازمان صدا و سیما با ایشان ضمن اشاره بر اینکه صدا و سیما باید تحلیلی مبنایی و واقعبینانه داشته باشد، فرمودند: «... هدف اصلی جنگ نرم دشمنان، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است... تغییر باور مردم، هدف امروز دشمن است...» و تاکید نمودند: «صدا و سیما قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم است.»
متاسفانه به رغم این سخنان دقیق و عمیق، شاهد حضور برخی افراد در رسانه ملی هستیم که باورشان همان است که دشمن قصد تحمیل آن را از طریق جنگ نرم، به ملت ایران دارد. علیرغم اینکه حضرت آقا به «مدیران و کارکنان رسانه ملی»، «سرداران و سربازان جنگ نرم» اطلاق میکنند اما بعضی اشخاص که خود شیفته باورهای جبهه مقابل هستند، در این رسانه مشاهده میشوند و در حالی که مقام معظم رهبری به صدا و سیما بالصراحه لقب «قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم» میدهند اما افرادی معتقد به «استحاله جمهوی اسلامی و تغییر باطن و سیرت آن با حفظ صورت و ظاهر» در آن مورد استفاده قرار میگیرند و یا رسانه ملی پایگاه تبلیغاتیشان میشود! آیا همه اینها تصادفی است؟ آیا مقصر تنها همان عناصر ناهمگون و نامتناسب با تعریف و فضای رسانه ملی هستند؟
نگاهی به صفحه اینستاگرام مجری اخراجی، نشانگر اوج شیفتگی و وادادگی مبتذل و کودکانه وی در برابر جلوههای سطحی و فریبنده سبک زندگی غربی است. آنچه که دقیقا در نوک پیکان جنگ نرم دشمن قرار دارد. آنجا که وی با پوشیدن لباسی برگرفته از طراحی و رنگهای پرچم آمریکا، اقدام به اجرای برنامه آشپزی (احتمالا برای یک آموزشگاه یا کلاس خصوصی) کرده است! اما این صفحات مجازی که مجری مربوطه در آنها به خودنمایی و جلوهگری اقدام کرده، مربوط به امروز و دیروز و پس از ابراز نظر هتاکانهاش نسبت به سردار شهید نیست.
شگفتانگیز است که واحد محترم حراست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از چنین گرایشهایی در میان کارمندان و مجریان و گویندگان خود بیخبر باشد. واحدی که از ورود برخی مراجعین اعم از دستاندرکار یا میهمان مثلا با شلوار جین جلوگیری میکند و برای نوع لباس افرادی که قصد ورود به سازمان را دارند، قوانین سفت و سخت وضع میکند اما در مقابل فلان مجری و سازنده برنامه سینمایی، تسلیم است تا با هر نوع لباس و پوششی که عشقش بکشد، داخل سازمان بچرخد و مقابل مدیران رده بالا بنشیند و ککش هم از قوانین یاد شده نگزد!
واحدی که به دلائل فرامتنی واهی، مدتها از ورود فلان کارشناس متعهد و انقلابی به داخل سازمان جلوگیری میکند و حضور وی در برنامهای را دلیل عدم پخش برنامه فوق ذکر مینماید!! واحدی که بارها به دلیل عدم احترام برخی مامورینش به شخصیت مراجعین (با احترام به تمامی ماموران سختکوش و بااخلاق این واحد)، موجب رنجش خاطر آنها گردیده و حتی در بعضی مواقع، باعث شده تا میهمان برنامهای زنده، عطای آن را به لقایش بخشیده و سر برگردانده و از همان دم در بازگردد اما مسئولین این واحد محترم کوچکترین عکسالعملی از خود نشان ندادهاند.
بله چنین واحد دقیق و سختگیری، متوجه نیست که فلان مجری برنامههای زنده سازمانش، در چه روزگاری سیر میکند. متوجه نمیشود وقتی یک مجری دیگر در برنامه زنده دیگری که از قضا ظاهرا بایستی محتوای خانوادگی هم داشته باشد و از شبکهای که به خانواده و زندگی منتسب است پخش میشود، بدون جهت و بیتعارف برای الگوهای خانواده از برخی فعالان فتنه مثال میآورد که در دادگاههای انقلاب هم محکوم شدهاند!
واحد محترمی که رزومه کامل کارشناسان و منتقدان شناخته شده و بارها جلوی دوربین رفته یک برنامه سینمایی را طلب میکند تا آن برنامه تحت فشار کمبود وقت متوقف شود اما از حضور یکی از مدافعان سران فتنه 88 در یک برنامه رادیویی زنده برای تبلیغ خود و در آستانه انتخابات مجلس دهم، بیاطلاع میشود!
چگونه میشود از چنین قرارگاهی که بایستی در صف مقدم مقابله با جنگ نرم دشمن قرار داشته باشد، برنامهای پخش شود که لاطائلات یکی از فعالین فرقههای انحرافی نوپدید تحت عنوان موفقیت و راز و رمز آن را اشاعه دهد. فرقههایی که از جمله فعالترین عناصر جنگ نرم دشمن در تغییر باورهای مردم به ویژه جوانان محسوب میشوند. آیا جذب مشارکت منابع اقتصادی آنقدر اهمیت دارد که ابعاد اساسی و محوری برنامه فراموش شود؟! درست مثل این است که در میانه جنگ، برای جذب یک کمک مالی، مین دشمن را در زمین خودی بکاریم!!
چگونه میشود مدیر گروه فیلم و سریال یکی از شبکههای این رسانه که قاعدتا بایستی از سرداران قرارگاه جنگ نرم محسوب شود، نویسنده فیلمنامههای بیمارگونهای باشد که ضمن سیاهنمایی از خانواده ایرانی، فریاد اعتراض بسیاری از دلسوزان و معتقدان انقلاب را درآورده است؟ چگونه میشود حاصل کار برخی از این مدیران، سریالهایی میشود که در نهایت، ترویج سبک زندگی غربی یا شبههاندازی در باورهای مردم است؟
چگونه می شود از چنین قرارگاهی برنامههایی دربیاید در تقلید از سخیف ترین برنامههای شبکههای مبتذل ماهواره ای ، تنها با این توجیه که باید مخاطب ماهواره ای را به تلویزیون خودی جلب کنیم؟!
چگونه میشود به بهانه اضطراب آنتن و ایجاد سرگرمی و جذب مشتری ماهوارهها، زمان ساعت فیلمهای سینمایی از خیل آثاری پر شود که مروج فرهنگ و ارزشها و سبک زندگی آمریکایی هستند؟
و حالا یکی دیگر از خودباختگان جبهه جنگ نرم دشمن از این رسانه اخراج شده و آیا با این اخراج کار تمام است؟ آیا قبل از این اخراج، وادادگی و خودباختگی وی به زرق و برقهای جبهه مقابل معلوم نبود؟ آیا محتوای سادیستی و بیمارگونه فیلمنامههایی که به فیلم درآمده و همکار نویسنده آن، یکی از مدیران گروه فیلم و سریال امروز شبکهای از رسانه ملی بوده، معلوم نیست؟ آیا هویت آن فرد مروج فرقههای انحرافی و نوپدید که به تلویزیون دعوت میشود، بر مسئولین رسانه ملی پوشیده بوده است؟
آیا مقصر کسی است که همه ابعاد فکریاش روشن است و علیرغم این موضوع بازهم با بیبصیرتی برخی مدیران یا برداشت نادرست از جذب حداکثری توسط آنها باعث شده به رسانه ملی راه یابد؟ آیا مثلا فلان فردی که تفکرات سکولاریستیاش بر همه ناظران روشن است (یعنی از جبهه جنگ نرم دشمن تغذیه میشود) و برای کارشناسی برنامهای به تلویزیون دعوت شود و باورها و عقاید سکولاریستیاش نسبت به دین و اجتماع و سیاست را به عنوان اندیشههای مثبت (بدون نقد و تحلیل متقابل) در مقابل دوربین رسانه ملی اشاعه میدهد، مقصر است یا مسئول برنامهای که او را دعوت کرده و مدیری که او را پذیرفته و واحد حراستی که وی را تایید کرده است؟
آیا در کنار اخراج مجری هتاک، استعفا یا اخراج مسئول و یا مدیر مربوط مناسبت نداشت؟ به نظر میآید حفاظت از ایمنی و پاک نگاه داشتن این قرارگاه فعال و مقدم جنگ نرم از عناصر و تفکرات جبهه دشمن نیز از وظایف و تکالیف مهم مدیران رسانه ملی است.