شناخت درست اسلام و عمل به آن، دو وظيفه اصلي پيروان جبهه حق(بخش سوم وپایانی)
لزوم رعايت موازين شرعي در امور ساده(زلال بصیرت)
در مقام شناخت، شناخت ما ضعيف است؛ چرا شناخت را تقويت نميكنيم؟ دليل سادهاش اين است که کمي زحمت دارد؛ انسان راحتطلب است و ميخواهد در يک جلسه در محضر عالمي همة حقايق دين را يکمرتبه فراگيرد؛ درحاليكه اين شدني نيست. چطور وقتي ميخواهيد چهار عمل اصلي را ياد بگيريد، بايد يک سال درس بخوانيد، آنگاه ميخواهيد پيچيدهترين مسائلي را که شياطين عالم ميسازند و ميآرايند و به شما ارائه ميدهند، بهآساني فراگيريد و خوب و بدش را از هم تشخيص دهيد. بنابراين بايد زحمت کشيد.
نكتة دوم مهمتر از اين مسئله است. اين موضوع را همه ميفهمند و كمابيش تجربه كردهاند. براي مثال، وقتي خواندن درسي مشکل است، زورمان ميآيد و به دنبال مطالب آسانتر ميگرديم؛ ولي مواردي كه مشكلتر است، اهميت بيشتري دارند. بر همين اساس، چيزي که ياد گرفتن و کسب مهارتش نتيجة عملي بيشتري دارد، انسان علاقه دارد زحمت آن را متحمل شود و آن را فراگيرد. براي نمونه، ديپلمههايي که ميخواهند به دانشگاه بروند، چهبسا يک يا دو سال بهطور شبانهروزي درس ميخوانند و ديگر مسائل زندگي و ديدوبازديدها را كنار ميگذارند. من اين موارد را در ميان بستگان خود مشاهده كردهام. چرا اينهمه زحمت ميکشند؛ چون ميدانند مدركي كه ميگيرند، اثرگذار است؛ اما رشتهاي را كه انسان نميداند مدرك آن مفيد است يا نه، و يا بازار كاري خوبي ندارد، چندان تمايلي به خواندن آن رشته ندارد.
در مرحلة عمل، كار بسيار دشوارتر ميشود؛ رعايت ارزشهاي الهي، انجام دادن وظايف شرعي در موقع تزاحمها و رعايت اهم فالاهم، از جمله كارهاي مشكل است ـ نه به اين معنا كه به علت سختي، آن را رها كنيم ـ البته خداوند در مسير به انسان كمك ميكند. اگر کسي نيتش را پاک كند، خداوند به او کمک ميکند كه نمونههاي آن را بسيار ديدهايم؛ حتي خداوند به بچهها نور و بصيرتي ميدهد كه چيزهايي را تشخيص ميدهند که پيرمردها بعد از شصت يا هفتاد سال درس خواندن و درس دادن نميفهمند؛ اما يك كودك با فطرت پاک خودش ميفهمد يا يک روستايي درسنخوانده خوب تشخيص ميدهد؛ ولي يک استاد دانشگاه تشخيص نميدهد. بنابراين، براي اينکه از دين، درست استفاده کنيم، نخست بايد بكوشيم دين را درست بشناسيم و هر مسئلهاي كه زيربناييتر است، آن را محکمتر حل کنيم.
برخي موانع موجود براي عمل نكردن به وظيفه
نكتة ديگر اينكه، در مقام عمل بايد با خودسازي و تمرين، رفتارمان را براساس دين پيريزي کنيم. ادعاي آشنايي با دين آسان است؛ حتي اگر کساني به زبان هم نياورند، در دلشان اين است که ما هيچ مشکلي نداريم؛ اما خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان؛ اگر منفعت، رودربايستي، رفاقت و همشهريگري اقتضا کند كه انسان جايي را امضا كند، اما وظيفه شرعي اقتضا کند که امضا نكند، کدام را انتخاب ميکند؟ شايد ديده باشيد يا لااقل شنيده باشيد که برخي با اينکه ميدانند وظيفه آنها چيست، ولي بهخاطر ملاحظاتي مانند رفاقت يا همشهريگري يا استاد و شاگردي يا همسايه و قوم و خويش بودن و يا پدر و پسر بودن، بهگونهاي ديگر رفتار ميکنند؛ نه اينکه نميدانند يا نميفهمند، بلكه خيلي بهتر از ديگران ميدانند حق با کيست و چگونه بايد عمل کرد؛ ولي چون به لذتهاي دنيا مانند زن و فرزند، فاميل، جناح، همشهريها، حسابهاي بانکهاي خارجي، سهام کارخانجاتشان و زمينهايي که متري يک ريال خريدند و متري صد هزار تومان ميفروشند، دلبستگي دارند، وظيفه شرعي خود را انجام نميدهند.
ضرورت عبرتگيري از ديگران
ما در اين ميان چهکارهايم؟ شناختن و قضاوت دربارة آنها زماني مفيد است که براي ما عبرت شود، وگرنه بدگويي از ديگران، غيبت كردن و انتقاد كردن خيلي شيرين است. شايد کساني شب تا صبح بنشينند و انتقاد کنند و خسته هم نشوند؛ اما بخواهند دو رکعت نماز بخوانند، خسته ميشوند يا اينکه مدام منتظرند تا كسي به آنها بگويد السلام عليکم. پس دانستن و فهميدن اينها هنگامي خوب است که در عمل خودمان اثرگذار باشد. اگر ديديم كسي اشتباه كرد، بايد مواظب باشيم خودمان اين اشتباه را نكنيم؛ وگرنه اينکه به او فحش دهيم و خودمان هم همانگونه عمل كنيم، چه فايدهاي دارد. البته چهبسا امكانات و شرايطي كه براي آن فرد است براي ما فراهم نشود؛ بلكه بايد از چيزهاي بسيار ساده شروع كرد.
رعايت موازين شرعي در امور ساده، زمينة موفقيت در امور پيچيدهتر
براي نمونه، استادي كه به شاگردش بيدليل نمره ميدهد يا شاگردي كه رشته يا كلاسي را به ناحق شركت ميكند و يا فردي كه از امتياز خانوادة شهدا استفادة نابجا ميكند، چقدر مواظبند و مراقبت ميكنند؟ خود ما چقدر مراقبيم وظيفهمان را درست عمل کنيم و بيش از حقمان نخواهيم. تمرينها از اينجا شروع ميشود. اگر احکام شرعي را در همان زندگي فردي رعايت كرديم، آنگاه ميتوانيم در رفتارهاي پيچيدهتر نيز موفق باشيم. براي مثال، دو دانشجو در يک اتاق زندگي ميکنند، اگر يكي به فكر اين باشد كه جارو کردن اتاق يا شستن ظروف را بر عهدة دوستش بگذارد و به بهانهاي از مسئوليت شانه خالي كند، چگونه ميتواند در مسائل كلانتر براساس موازين شرع عمل كند. او فكر ميكند خيلي باهوش و زرنگ بوده است؛ ولي اينگونه نيست و از ابتدا خشت کج بنا ميكند كه تا ثريا كج خواهد رفت. پس از همان قدم اول بايد صاف و بيآلايش، با انصاف و عدالت بهدنبال رضاي خدا بود. گذشت و ايثار را بايد از همين پايينها شروع و تمرين کرد تا به مسائل پيچيدهتر و مشکلتر برسد.
روش شناخت اسلام و عمل به آن
بههرحال، غير از اين دو مسئله، يعني شناخت اسلام و عمل كردن به آن، چيز ديگري نميدانيم. براي داشتن شناخت درست، بايد زحمت درس خواندن، فکر کردن، بحث و تحقيق را تحمل كرد و مواظب بود تا فريب نخوريم. عمل کردن نيز به تمرين و خودسازي احتياج دارد؛ انسان بايد چشم، گوش و زبانش را كنترل كند و هر سخني را بيان نكند و هر جايي را كه خوشش آمد، نگاه نکند. بايد مواظب باشد خدا چه چيزي را دوست دارد؛ چه سخني بگويد که دل امام زمان ـ عج ـ شاد شود. اگر اين تمرين را شروع کنيم، آنگاه ميتوانيم فردي باشيم که وظيفة خود را در اين جامعه درست عمل خواهيم كرد و خداوند هم برکت خواهد داد و آثار خير، بيش از حد انتظار بر آن مترتب خواهد شد؛ اما اگر بهدنبال فريب مردم باشيم، ره به جايي نخواهيم برد. خيلي موفق شويم، شيطاني خواهيم شد که ميتوانيم ديگران را خوب فريب دهيم! ولي اسم آن را زرنگي، عقل و روشنفکري ميگذاريم كه حقيقت آن نفهمي، کجروي و حماقت است: يُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ؛(1) ميپندارند کلاه، سر خدا ميگذارند؛ اما اين خداست که کلاه بر سر آنها ميگذارد؛ درحاليكه متوجه نيستند: يُخَادِعُونَ اللّهَ، يعني درصدد خدعه کردن و فريب دادن خدا برميآيند، وَهُوَ خَادِعُهُمْ، و خدا فريبشان ميدهد. البته خداوند بيدليل کسي را فريب نميدهد، چون قدم کج برداشتند، اين نتيجه کارشان است. وقتي انسان در سراشيبي دور برميدارد، بالاخره زمين ميخورد و خداوند او را زمين ميزند؛ زيرا خداوند اين سنت را برقرار کرده است، اما اين نتيجه کار خودش است.
اگر توصيهاي باشد اين است که تَواصَوْا بِالْحَقّ و تَواصَوْا بِالصَّبْر؛ اول همديگر را سفارش کنيم که حق را بشناسيم؛ دوم پايدار باشيم؛ امروز يک چيزي نگوئيم و بعد آن را رها كنيم؛ بلكه پابرجا، و داراي استقامت باشيم. بايد اين دو چيز را با تمرين ياد بگيريم و ضمن عمل به آن، به ديگران نيز توصيه کنيم.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام عزه) در جمع شاخه جوانان
دفتر پژوهشهاي فرهنگي ؛ قم ؛ 1/10/93
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نساء/142.