مشاهدات تکاندهنده خبرنگار آمریکایی از شهدای پرواز 655
290 شهیدی که حقوق بشر آمریکایی را رسوا کردند
اشاره:
27 سال از جنایت ضدبشری آمریکا که طی آن یک هواپیمای مسافربری را با 290 سرنشین که در آن میان حدود 60 نفرشان کودک بودند، هدف موشک قرار داد، میگذرد. فاجعهای که هنوز هم به عنوان نمادی از «حقوق بشر آمریکایی» شناخته میشود. آنچه میخوانید مشاهدات یک خبرنگار آمریکایی است که در سال 1367 برای تهیه گزارش از تشییع شهدای فاجعه ایرباس به ایران آمده بود. این مشاهدات، بخشی از ضمیمه پایانی کتاب «داستانهای شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده است.
سوال مردم ایران
در طول اقامت سه روزه من و خبرنگاران دیگر در تهران مردم با ما در نهایت احترام رفتار کردند. حتی وقتی از میان جمعیت در مراسم خاکسپاری به طرف 76 نفر از قربانیان پرواز میرفتم هیچ کس رفتار دشمنگونهای نسبت به من از خود نشان نداد. در طول مراسم شعار میدادند «مرگ بر آمریکا» اما من درست در میان آنها بودم و هروقت کسی از من سوال میکرد از کجا آمده ام، جواب میدادم «ایالات متحده». آن وقت آنها میپرسیدند: «چرا؟ چرا دولت آمریکا باید چنین کاری بکند؟» آنها مطمئن بودند که مردم آمریکا از چنین قتل عامی باید پشیمان بوده باشند. دوباره و دوباره شنیدم «مردم آمریکا با ما دشمن نیستند» بسیاری از آنها آمریکاییها را میشناختند و با آنها کار کرده بودند.
در ادامه این نوشته او با تکیه برآنچه برایش رخ داده یک سوال مهم را مطرح میکند: «فکر کنید اگر خبرنگار ایرانی در میان مردم آمریکا قدم میزد در حالیکه 290 نفر آمریکایی که بیشتر از 60 نفر آنها کودک بودند، به وسیله کشتی جنگی ایرانی کشته شده بودند، مردم آمریکا چه نوع عکس العملی میداشتند؟»
مادر و کودک، هر دو در یک کفن
آنچه او از پیکر شهدای ایرانی پرواز ایران ایر در مشاهداتش نقل کرده هنوز هم تکاندهنده است: «روی کفنهای کسانی که بدنهایشان شناسایی شده بود اسم، آدرس و شعار «مرگ بر آمریکا» نقش بسته بود. البته بسیاری از بدنها آنقدر ناقص بودند که قابل شناسایی نبودند. در بعضی از موارد، کل خانواده از بین رفته بودند. هیچ کس برای شناسایی آنها نیامد. از 290 مسافر پرواز ایران ایر تنها 170 جسد شناسایی شدند. «لیلا بهبهانی کودک سه ساله در لباس آبی، کفشهای سیاه و جورابهای سفید و دستبند طلایی کوچک خود که به دور دستش بود دیده میشد. فاتیما(فاطمه) فاید زاید در حالی که کودکش را در آغوش داشت، سه ساعت بعد از واقعه، در آب پیدا شدند، آنها هر دو در یک کفن بودند.»
این خبرنگار آمریکایی از زوایه خود یعنی به دلیل اصلی و سابقه چنین کاری نیز پرداخته است و نتیجه سالها هجمه مستمر رسانهای کشورهای غربی و آمریکا علیه انقلاب و مردم ایران را چنین بازگو میکند: «بعد از گذشت 9 سال درد و رنج طولانی از زمان انقلاب 1979، آمریکاییها ایرانیها را به عنوان موجوداتی غیراز انسان میپنداشتند که قادر به انجام اعمال فجیع و غیرانسانی هستند. درست قبل از رفتن من به ایران در دبی از طرف یک برنامه «گفت وگویی رادیویی» دعوت شدم که در آنجا نیز این بحث مطرح بود.»
27 سال از جنایت ضدبشری آمریکا که طی آن یک هواپیمای مسافربری را با 290 سرنشین که در آن میان حدود 60 نفرشان کودک بودند، هدف موشک قرار داد، میگذرد. فاجعهای که هنوز هم به عنوان نمادی از «حقوق بشر آمریکایی» شناخته میشود. آنچه میخوانید مشاهدات یک خبرنگار آمریکایی است که در سال 1367 برای تهیه گزارش از تشییع شهدای فاجعه ایرباس به ایران آمده بود. این مشاهدات، بخشی از ضمیمه پایانی کتاب «داستانهای شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده است.
سوال مردم ایران
در طول اقامت سه روزه من و خبرنگاران دیگر در تهران مردم با ما در نهایت احترام رفتار کردند. حتی وقتی از میان جمعیت در مراسم خاکسپاری به طرف 76 نفر از قربانیان پرواز میرفتم هیچ کس رفتار دشمنگونهای نسبت به من از خود نشان نداد. در طول مراسم شعار میدادند «مرگ بر آمریکا» اما من درست در میان آنها بودم و هروقت کسی از من سوال میکرد از کجا آمده ام، جواب میدادم «ایالات متحده». آن وقت آنها میپرسیدند: «چرا؟ چرا دولت آمریکا باید چنین کاری بکند؟» آنها مطمئن بودند که مردم آمریکا از چنین قتل عامی باید پشیمان بوده باشند. دوباره و دوباره شنیدم «مردم آمریکا با ما دشمن نیستند» بسیاری از آنها آمریکاییها را میشناختند و با آنها کار کرده بودند.
در ادامه این نوشته او با تکیه برآنچه برایش رخ داده یک سوال مهم را مطرح میکند: «فکر کنید اگر خبرنگار ایرانی در میان مردم آمریکا قدم میزد در حالیکه 290 نفر آمریکایی که بیشتر از 60 نفر آنها کودک بودند، به وسیله کشتی جنگی ایرانی کشته شده بودند، مردم آمریکا چه نوع عکس العملی میداشتند؟»
مادر و کودک، هر دو در یک کفن
آنچه او از پیکر شهدای ایرانی پرواز ایران ایر در مشاهداتش نقل کرده هنوز هم تکاندهنده است: «روی کفنهای کسانی که بدنهایشان شناسایی شده بود اسم، آدرس و شعار «مرگ بر آمریکا» نقش بسته بود. البته بسیاری از بدنها آنقدر ناقص بودند که قابل شناسایی نبودند. در بعضی از موارد، کل خانواده از بین رفته بودند. هیچ کس برای شناسایی آنها نیامد. از 290 مسافر پرواز ایران ایر تنها 170 جسد شناسایی شدند. «لیلا بهبهانی کودک سه ساله در لباس آبی، کفشهای سیاه و جورابهای سفید و دستبند طلایی کوچک خود که به دور دستش بود دیده میشد. فاتیما(فاطمه) فاید زاید در حالی که کودکش را در آغوش داشت، سه ساعت بعد از واقعه، در آب پیدا شدند، آنها هر دو در یک کفن بودند.»
این خبرنگار آمریکایی از زوایه خود یعنی به دلیل اصلی و سابقه چنین کاری نیز پرداخته است و نتیجه سالها هجمه مستمر رسانهای کشورهای غربی و آمریکا علیه انقلاب و مردم ایران را چنین بازگو میکند: «بعد از گذشت 9 سال درد و رنج طولانی از زمان انقلاب 1979، آمریکاییها ایرانیها را به عنوان موجوداتی غیراز انسان میپنداشتند که قادر به انجام اعمال فجیع و غیرانسانی هستند. درست قبل از رفتن من به ایران در دبی از طرف یک برنامه «گفت وگویی رادیویی» دعوت شدم که در آنجا نیز این بحث مطرح بود.»