لذائذ حقیقی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
لذائذ دنیوی در مقایسه با لذائذ اخروی چگونه است و کدامیک حقیقی است؟
پاسخ:
به طور کلی ما دو نوع لذت داریم. لذائذ تخیلی و لذائذ حقیقی. در دنیا همه ما با همین لذائذ سر و کار داریم و از هر دوی آنها بهرهمند میشویم. لذتهای تخیلی لذتهایی هستند که برخلاف لذائذ حقیقی، وجود خارجی نداشته، و صرفا با خیالات انسان حاصل شده و موجب التذاذ انسان میگردند. مثلا کسی که چشم خود را میبندد و در خیال خود به یک خوراکی ترش فکر میکند، دلش را به یک لذت خیالی خوش کرده است.
این خیال، واقعا لذت دارد و ممکن است که بر اثر آن دهان آن فرد هم آب بیفتد. اما این خیال ما به ازای خارجی ندارد و همهاش در عالم خیال است. خواب هم نمونه دیگری از خیالات است که هر کسی آن را تجربه کرده است. مثلا ممکن است که شما در خواب، از چیزی ناراحت شده و یا لذت ببرید، ولی وقتی از خواب بلند میشوید، میبینید که همه آنچه دیده بودید، تخیلی بوده است.
لذائذ دنیوی هم در مقایسه با لذائذ اخروی، همین نسبت را دارند، یعنی مادیات مانند تخیل است و معنویات، مانند حقیقت و واقعیت. لذتهای مادی در برابر نعمتهای بزرگ و خالص اخروی، مانند خیالات هستند، ولی لذتهای اخروی بهگونهای است که هر کس به آنها برسد مانند کسی است که از خواب بیدار شده و متنعم به نعمتهای واقعی شده است.
پس چون لذتهای دنیا در قیاس با لذتهای معنوی و اخروی، خیلی حقیر و ناچیز است اینطور تعبیر میشود که لذائذ دنیوی، لذتهای تخیلی هستند و لذائذ اخروی لذتهای حقیقی و خالصند. دقیقا به این جهت است که لذتهای دنیوی انسان را اشباع نمیکند. چون اگر حقیقی بود باید انسان را سیر میکرد، ولی از آنجا که ناقص و ناخالص است، نتیجهاش موقت و ناچیز است.
امام علی(ع) در روایتی میفرماید: من شما را از دنیا میترسانم چرا که دنیا سرایی نیست که کسی حسرت آن را بخورد. دنیا جایی است که با تزیین دادنهای مظاهر مادی، انسان را وارد وادی تخیلات کرده و او را فریب میدهد. (بحارالانوار، ج 75،ص 21) زینت به معنای آرایش است. آرایش یعنی یک چیز را طوری جلوه دهیم که خلاف حقیقت آن باشد.
یعنی حقیقت چیزی است که آرایش آن را میپوشاند. غرور هم به معنای دلباختگی بیجا است. پس روایت میگوید: جلوه کردن زیباییهای دنیا، حقیقت آن را مخفی کرده و انسان فریب خیالپردازیهای خود درباره دنیا را میخورد. انسان بر اثر این خیالات، نسبت به آنچه حقیقت دیگری دارد، دلباخته میشود.
به همین خاطر است که پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: لو تعلمون من الدنیا ما اعلم لاستراحت انفسک منها، یعنی شما هم اگر علم و شناخت مرا نسبت به دنیا داشتید و آن واقعیت و حقیقتی که من از دنیا میدانم را میدانستید، دیگر ضعف اعصاب نمیگرفتید (نهجالفصاحه، ص 646، یعنی نه خودتان را برای رسیدن به این سرای ناپایدار به خستگی میانداختید و نه برای از دست دادن هیچ چیزی از دنیایتان، عزادار میشدید.