مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات
بی اعتماد سازی و مشروعیت زدایی هدف از طرح ادعای تقلب پیش از انتخابات (پاورقی)
متهمان تقلب در انتخابات را دروغ میدانند
بهزاد نبوی، ابطحی، مازیار بهاری، مصطفی تاجزاده و صفایی فراهانی، در اعترافاتشان گفتهاند که در انتخابات هیچ تخلفی صورت نگرفته است. موسوی خوئینیها گفته بود: القای تقلب را برای جرزنی لازم دارید.
بازوهای کودتای مخملی در ایران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران میگوید: «مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانهای است. هرکدام از این بازوها دارای زیرمجموعههای فعالی میباشند که بهطور مثال بازوی فکری دارای زیرمجموعههای روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایهداری، سیاست خارجی، ادبیات و... میباشد که در هرکدام از این موارد موسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند. بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه میباشد:
1- زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیفها بیشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینههای این گروهها و کمپینها را پرداخت میکنند. طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان، دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی، فعالیت میکند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
2- زیرمجموعه قومی - نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت میگیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت میکند اما رگههای قومی - نژادی در آن وجود دارد. گروههای ملی - مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
3- زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده میکند، حقوق بشر است. در این زیرمجموعه،چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند. هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف میباشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیست «دیدهبان حقوق بشر» بوده و با بودجه 15 میلیون یورویی هلند موسسهای را راهاندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
4- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سالهای گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اصانلو به عهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقبافتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب میزنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و... به صورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول میدهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمکها در وب سایت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به این اسناد را میتوان ظاهرسازی دانست. خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفیکاری انجام نمیدهند پس به دنبال مطلب و مسئله خاصی نیستند.
5- NGOها: این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تامین شود. به همین دلیل موسساتی تاسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این موسسات این بود که به NGOهای ایران خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمعآوری پول از خارج کشور و... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کنشگران به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) و موسسه همیاران هستند که اولی دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرده است و دومی بعد از زلزله بم در سال 2003 میلادی یک سری کلاسهای آموزشی با عنوان جذب پول از خارج از کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
6- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان 18 تیر 78 بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخههای مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد. دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و... از جمله فعالیتهای این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در مؤسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است، میتوان بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست.
بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ایران
این جاسوس سیا در این باره میگوید: «این بازو از اهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسئلهای کار فکری شروع میشود و سالها طول میکشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانهای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سالهای خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد. در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون میآید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سیدمحمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش درمیآورد، موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب میکند که چیز به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم درمورد غربزدگی صحبت کنیم و این گونه مبارزه با غربزدگی را که یکی از گفتمانهای مهم انقلاب بود زیر سؤال میبرد.
آنها زیرپایههای فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان میبردند. از همان زمان یک تیپ نوچهپروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه میداشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمیکند. این روند ادامه یافته و یک به یک پایههای تفکر امام را میزند، پایههایی مثل وحدت، دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدین سان زمینه برای غربی شدن و آمریکاییشدن را فراهم نمودند.»
وی در ادامه میگوید: «افراد دیگری مانند سریعالقلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوریسازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار میدادند. این تئوریها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش میشد.
اهم شباهتهای کودتای مخملی شکست خورده در ایران به کودتای مخملی چند کشور
1- طرح تقلب با هدف بیاعتمادسازی مردم و مشروعیتزدائی از نظام سیاسی مستقر
در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب اسلامی در خطبههای تاریخی نماز جمعه 29 خرداد فرمودند: «من اول فروردین در مشهد گفتم، هی دارند دائما به گوشها میخوانند، تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب شود، میخواستند زمینه را آماده کنند، من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم: این حرفی را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید! نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است؛ این اعتماد آسان به دست نیامده، سی سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش با تلاشهای فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد، مردم را دچار تزلرل کند.»
متاسفانه برخی از جریانهای سیاسی، احزاب و فعالان سیاسی بدون توجه به هشدارهای معظمله و در یک همنوایی معنادار با دشمنان مرتبا بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند، آن هم بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی. یکی از احزاب مورد نظر در این زمینه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که از ماههای پیش از انتخابات چه قبل و چه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری و دعوت معظمله به پرهیز از همسویی با دشمن، در بیانیههای رسمی و اظهار نظرهای اعضای آن کرارا بحث تقلب در انتخابات ترویج گردیده است.
سازمان مجاهدین در بیانیه 88/1/21 که بهعنوان اعلام حمایت از نامزدی میرحسین موسوی ثبت گردیده و تنها 20 روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است، این گونه حرف دشمنان را تکرار میکند: «سلامت انتخابات به شدت به مخاطره افتاده است بهطوری که دیگر تقریبا اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رای گرفته تاآرای شرکت کنندگان و تاآرای کاندیداها وجود ندارد».
البته این سازمان ماهها قبل از آن نیز یعنی در تیر ماه سال 87 طی قطعنامه کنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعی دیگر مطرح مینماید. بعد از اعلام نتایج و پیام رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی مبنی بر تأیید انتخابات نیز سازمان مجاهدین با صدور چند بیانیه، بدون ارائه سند و مدرکی صحت انتخابات را زیر سوال برده است. بهعنوان مثال در اولین بیانیه بعد از اعلام نتایج تصریح شده اسات: «ما در وجود تقلب و تخلف تردیدی نداشتیم».
اسناد جعلی در منزل بهزادنبوی و ستادهای انتخاباتی
این جریان با هدف القای جعل در انتخابات و تشویش اذهان عمومی، نامه وزارت کشور را جعل نموده و با انتساب افترا به این وزارتخانه و توزیع وسیع آن قصد فریب افکار عمومی را داشته است. همچنین در بازرسی از منزل آقای بهزاد نبوی عضو موثر و محوری سازمان مجاهدین اسنادی دال بر جعل سند با هدف تشویش اذهان عمومی به دست آمده که به پیوست تقدیم دادگاه میشود.
شایان توجه اینکه نمونههایی از این اوراق و نامههای جعلی در ستادهای برخی کاندیداهای ناکام و معترض نیز کشف گردیده است.
حزب مشارکت، حزب کارگزاران، برخی از اعضای مجمع روحانیون مبارز نیز رسما و همسو با رسانهها و گروههای معاند و مخالف نظام صحت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخاباتی مورد تردید قرار دادند.
این مسئله از آن جهت مهم و برای دادگاه قابل توجه است که اولا طبق آنچه گفته شد مسئله تقلب همزاد با شروع فعالیتهای انتخاباتی بوده که حاکی از برنامهریزی قبلی برای هدفی مشخص میباشد. ثانیا؛ این مسئله دلیل اصلی بروز تشنجات و اغتشاشاتی است که خسارت مادی و معنوی فراوانی از جمله کشته شدن هموطنانمان را دربر داشت و این در حالی است که متهمین بازداشت شده در اعترافات خود اذعان می دارند که با علم به عدم وجود تقلب و با هدف ایجاد تردید، موضوع تقلب را مطرح نمودهاند.
القای خط تقلب قبل از انتخابات
مازیار بهاری خبرنگار هفتهنامه نیوزویک در این رابطه اظهار میدارد: «رسانههای غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پیگیری میکردند و بنده هم در یک مصاحبهای با آقای خاتمی این سوال را از ایشان پرسیدم و پس از مصاحبه با ایشان مشاهده کردم که جریانی مطابق با الگوی کلاسیک انقلاب رنگی در کشور دنبال میشود.»
بهزاد نبوی تقلب را مطرح کرد
محمدعلی ابطحی مسئول دفتر رئیسجمهور سابق میگوید: «بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال 76 اولین بار مطرح شد که اصلاحطلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد و در ستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد.»
آقای ابطحی میگوید: «آقای کروبی در جلسهای با حضور دیگر دوستان اصلاحطلب اعلام کرد؛ ما نباید بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم چون با این کار اطمینان مردم سلب خواهد شد و دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در همان جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است.»
موسوی خوئینیها گفته بود القای تقلب را برای جرزنی لازم داریم
وی در ادامه میگوید: «بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی در ستاد ایشان آقای محتشمیپور طرح تقلب را مطرح کرد، هم آقای موسوی و هم محتشمیپور زمینه بسیار تندی در این باره داشتند و کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند، نکته مهم در این زمینه عقیده داشتن تمام اصلاحطلبان است بر اینکه بیش از 2 یا 3 میلیون تقلب نمیشود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسوی خوئینیها اعلام کرد؛ ما نباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع جر زدن لازم میشود.»
آقای ابطحی تصریح میکند: «من اعتقادم این است که محتشمیپور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود: من به مهندس موسوی گفتهام که نگران نباش، ما آنقدر سند در مورد تقلب داریم که میتوانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی به دلیل بیتجربگی و دور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تاثیر قرار میگیرد.» ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: «دو روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت: محتشمیپور چرند میگوید زیرا تغییر در آرای موسوی بیشتر از 700 الی 800 هزار نخواهد بود.»
تاجزاده از طریق استانها میدانست در انتخابات باختهاند
مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور در دولت آقای خاتمی یکی دیگر از بازداشتشدگان است که امکان تقلب را منتفی میداند و در این باره میگوید: «تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد و من از بچههای استانها سوال کردم احساس کردم که انتخابات را باختهایم ولی فاصله را 3 به 1 نمیدانستیم.»
تاجزاده ادامه داد: «این را هم برای اولین بار بگویم که از ساعت 12 که آرا اعلام شد هیچ کس از من نشنید که تقلب شده است. لذا چیزهایی که میگویند به من برنمیگردد و من دخیل نبودهام، البته حزبم بیانیهای داده و بنده را هم مثل آنها مجازات کنید!» مصطفی تاجزاده اضافه میکند: «به نظر من این انتخابات به لحاظ کمی جزو کمنظیرترین و به لحاظ کیفی جزو بینظیرترین انتخاباتها بود. معتقدم این سرمایه 40 میلیونی سرجایش محفوظ است.»
همچنین در اظهارات یکی از متهمین آمده است: «... در جلسه روز شنبه مورخ 88/3/23 با آقای تاجزاده و تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاحطلبان در محل ستاد آقای تاجزاده با حالتی بهتزده و خاص حضور داشتند. از ایشان دو سوال مطرح کردم، سوال اول: اوضاع رای آقای موسوی چطور است؟ ایشان گفتند: «رای آقای موسوی خوب نیست و آقای احمدینژاد قطعا در دور اول پیروز انتخابات خواهد بود. سوال دوم: به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبیل تماس گرفتهام، نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم هیچ تفاوتی نمیکند و تقلبی صورت نگرفته است.»
بهزاد نبوی: سندی برای تخلف نداریم ولی به موسوی خیانت نمیکنم
بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین، مشاور رئیسجمهور سابق و نایب رئیس مجلس ششم نیز که اکنون در بازداشت به سر میبرد، در مورد طرح تقلب اعتراف میکند: «ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشتهایم و باید به رای شورای نگهبان التزام داشته باشیم.» وقتی از آقای نبوی خواسته شد که لااقل برای جبران بخشی از تخلفات خود و به خاطر وضعیتی که با طرح واهی تقلب به وجود آوردهاید و معترف هم هستید که سندی در تایید آن ندارید و به خاطر این ادعاهای دروغ و خسارتهای جانی و مالی فراوانی بر مردم عزیزمان تحمیل نمودهاید، همین مسئله را رسما اعلام کنید؛ ایشان در پاسخ میگوید: «من به آقای موسوی خیانت نمیکنم.» از او سوال شد: آیا به خاطر عدم خیانت به موسوی، حاضر هستید که به مردم خود و تاریخ کشورت خیانت کنی؟ نامبرده هیچ پاسخی نمیدهد.
رمضانزاده: تقلب در ایران امکان ندارد
رمضانزاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نیز در این باره میگوید: «من همیشه گفتهام و دوستان همحزبی بنده هم میدانند که تقلب در ایران امکان ندارد.»
بهزاد نبوی، ابطحی، مازیار بهاری، مصطفی تاجزاده و صفایی فراهانی، در اعترافاتشان گفتهاند که در انتخابات هیچ تخلفی صورت نگرفته است. موسوی خوئینیها گفته بود: القای تقلب را برای جرزنی لازم دارید.
بازوهای کودتای مخملی در ایران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران میگوید: «مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانهای است. هرکدام از این بازوها دارای زیرمجموعههای فعالی میباشند که بهطور مثال بازوی فکری دارای زیرمجموعههای روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایهداری، سیاست خارجی، ادبیات و... میباشد که در هرکدام از این موارد موسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند. بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه میباشد:
1- زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیفها بیشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینههای این گروهها و کمپینها را پرداخت میکنند. طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان، دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی، فعالیت میکند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
2- زیرمجموعه قومی - نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت میگیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت میکند اما رگههای قومی - نژادی در آن وجود دارد. گروههای ملی - مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
3- زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده میکند، حقوق بشر است. در این زیرمجموعه،چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند. هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف میباشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیست «دیدهبان حقوق بشر» بوده و با بودجه 15 میلیون یورویی هلند موسسهای را راهاندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
4- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سالهای گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اصانلو به عهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقبافتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب میزنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و... به صورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول میدهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمکها در وب سایت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به این اسناد را میتوان ظاهرسازی دانست. خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفیکاری انجام نمیدهند پس به دنبال مطلب و مسئله خاصی نیستند.
5- NGOها: این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تامین شود. به همین دلیل موسساتی تاسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این موسسات این بود که به NGOهای ایران خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمعآوری پول از خارج کشور و... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کنشگران به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) و موسسه همیاران هستند که اولی دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرده است و دومی بعد از زلزله بم در سال 2003 میلادی یک سری کلاسهای آموزشی با عنوان جذب پول از خارج از کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
6- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان 18 تیر 78 بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخههای مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد. دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و... از جمله فعالیتهای این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در مؤسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است، میتوان بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست.
بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ایران
این جاسوس سیا در این باره میگوید: «این بازو از اهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسئلهای کار فکری شروع میشود و سالها طول میکشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانهای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سالهای خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد. در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون میآید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سیدمحمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش درمیآورد، موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب میکند که چیز به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم درمورد غربزدگی صحبت کنیم و این گونه مبارزه با غربزدگی را که یکی از گفتمانهای مهم انقلاب بود زیر سؤال میبرد.
آنها زیرپایههای فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان میبردند. از همان زمان یک تیپ نوچهپروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه میداشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمیکند. این روند ادامه یافته و یک به یک پایههای تفکر امام را میزند، پایههایی مثل وحدت، دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدین سان زمینه برای غربی شدن و آمریکاییشدن را فراهم نمودند.»
وی در ادامه میگوید: «افراد دیگری مانند سریعالقلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوریسازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار میدادند. این تئوریها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش میشد.
اهم شباهتهای کودتای مخملی شکست خورده در ایران به کودتای مخملی چند کشور
1- طرح تقلب با هدف بیاعتمادسازی مردم و مشروعیتزدائی از نظام سیاسی مستقر
در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب اسلامی در خطبههای تاریخی نماز جمعه 29 خرداد فرمودند: «من اول فروردین در مشهد گفتم، هی دارند دائما به گوشها میخوانند، تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب شود، میخواستند زمینه را آماده کنند، من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم: این حرفی را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید! نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است؛ این اعتماد آسان به دست نیامده، سی سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش با تلاشهای فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد، مردم را دچار تزلرل کند.»
متاسفانه برخی از جریانهای سیاسی، احزاب و فعالان سیاسی بدون توجه به هشدارهای معظمله و در یک همنوایی معنادار با دشمنان مرتبا بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند، آن هم بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی. یکی از احزاب مورد نظر در این زمینه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که از ماههای پیش از انتخابات چه قبل و چه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری و دعوت معظمله به پرهیز از همسویی با دشمن، در بیانیههای رسمی و اظهار نظرهای اعضای آن کرارا بحث تقلب در انتخابات ترویج گردیده است.
سازمان مجاهدین در بیانیه 88/1/21 که بهعنوان اعلام حمایت از نامزدی میرحسین موسوی ثبت گردیده و تنها 20 روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است، این گونه حرف دشمنان را تکرار میکند: «سلامت انتخابات به شدت به مخاطره افتاده است بهطوری که دیگر تقریبا اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رای گرفته تاآرای شرکت کنندگان و تاآرای کاندیداها وجود ندارد».
البته این سازمان ماهها قبل از آن نیز یعنی در تیر ماه سال 87 طی قطعنامه کنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعی دیگر مطرح مینماید. بعد از اعلام نتایج و پیام رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی مبنی بر تأیید انتخابات نیز سازمان مجاهدین با صدور چند بیانیه، بدون ارائه سند و مدرکی صحت انتخابات را زیر سوال برده است. بهعنوان مثال در اولین بیانیه بعد از اعلام نتایج تصریح شده اسات: «ما در وجود تقلب و تخلف تردیدی نداشتیم».
اسناد جعلی در منزل بهزادنبوی و ستادهای انتخاباتی
این جریان با هدف القای جعل در انتخابات و تشویش اذهان عمومی، نامه وزارت کشور را جعل نموده و با انتساب افترا به این وزارتخانه و توزیع وسیع آن قصد فریب افکار عمومی را داشته است. همچنین در بازرسی از منزل آقای بهزاد نبوی عضو موثر و محوری سازمان مجاهدین اسنادی دال بر جعل سند با هدف تشویش اذهان عمومی به دست آمده که به پیوست تقدیم دادگاه میشود.
شایان توجه اینکه نمونههایی از این اوراق و نامههای جعلی در ستادهای برخی کاندیداهای ناکام و معترض نیز کشف گردیده است.
حزب مشارکت، حزب کارگزاران، برخی از اعضای مجمع روحانیون مبارز نیز رسما و همسو با رسانهها و گروههای معاند و مخالف نظام صحت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخاباتی مورد تردید قرار دادند.
این مسئله از آن جهت مهم و برای دادگاه قابل توجه است که اولا طبق آنچه گفته شد مسئله تقلب همزاد با شروع فعالیتهای انتخاباتی بوده که حاکی از برنامهریزی قبلی برای هدفی مشخص میباشد. ثانیا؛ این مسئله دلیل اصلی بروز تشنجات و اغتشاشاتی است که خسارت مادی و معنوی فراوانی از جمله کشته شدن هموطنانمان را دربر داشت و این در حالی است که متهمین بازداشت شده در اعترافات خود اذعان می دارند که با علم به عدم وجود تقلب و با هدف ایجاد تردید، موضوع تقلب را مطرح نمودهاند.
القای خط تقلب قبل از انتخابات
مازیار بهاری خبرنگار هفتهنامه نیوزویک در این رابطه اظهار میدارد: «رسانههای غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پیگیری میکردند و بنده هم در یک مصاحبهای با آقای خاتمی این سوال را از ایشان پرسیدم و پس از مصاحبه با ایشان مشاهده کردم که جریانی مطابق با الگوی کلاسیک انقلاب رنگی در کشور دنبال میشود.»
بهزاد نبوی تقلب را مطرح کرد
محمدعلی ابطحی مسئول دفتر رئیسجمهور سابق میگوید: «بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال 76 اولین بار مطرح شد که اصلاحطلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد و در ستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد.»
آقای ابطحی میگوید: «آقای کروبی در جلسهای با حضور دیگر دوستان اصلاحطلب اعلام کرد؛ ما نباید بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم چون با این کار اطمینان مردم سلب خواهد شد و دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در همان جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است.»
موسوی خوئینیها گفته بود القای تقلب را برای جرزنی لازم داریم
وی در ادامه میگوید: «بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی در ستاد ایشان آقای محتشمیپور طرح تقلب را مطرح کرد، هم آقای موسوی و هم محتشمیپور زمینه بسیار تندی در این باره داشتند و کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند، نکته مهم در این زمینه عقیده داشتن تمام اصلاحطلبان است بر اینکه بیش از 2 یا 3 میلیون تقلب نمیشود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسوی خوئینیها اعلام کرد؛ ما نباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع جر زدن لازم میشود.»
آقای ابطحی تصریح میکند: «من اعتقادم این است که محتشمیپور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود: من به مهندس موسوی گفتهام که نگران نباش، ما آنقدر سند در مورد تقلب داریم که میتوانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی به دلیل بیتجربگی و دور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تاثیر قرار میگیرد.» ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: «دو روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت: محتشمیپور چرند میگوید زیرا تغییر در آرای موسوی بیشتر از 700 الی 800 هزار نخواهد بود.»
تاجزاده از طریق استانها میدانست در انتخابات باختهاند
مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور در دولت آقای خاتمی یکی دیگر از بازداشتشدگان است که امکان تقلب را منتفی میداند و در این باره میگوید: «تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد و من از بچههای استانها سوال کردم احساس کردم که انتخابات را باختهایم ولی فاصله را 3 به 1 نمیدانستیم.»
تاجزاده ادامه داد: «این را هم برای اولین بار بگویم که از ساعت 12 که آرا اعلام شد هیچ کس از من نشنید که تقلب شده است. لذا چیزهایی که میگویند به من برنمیگردد و من دخیل نبودهام، البته حزبم بیانیهای داده و بنده را هم مثل آنها مجازات کنید!» مصطفی تاجزاده اضافه میکند: «به نظر من این انتخابات به لحاظ کمی جزو کمنظیرترین و به لحاظ کیفی جزو بینظیرترین انتخاباتها بود. معتقدم این سرمایه 40 میلیونی سرجایش محفوظ است.»
همچنین در اظهارات یکی از متهمین آمده است: «... در جلسه روز شنبه مورخ 88/3/23 با آقای تاجزاده و تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاحطلبان در محل ستاد آقای تاجزاده با حالتی بهتزده و خاص حضور داشتند. از ایشان دو سوال مطرح کردم، سوال اول: اوضاع رای آقای موسوی چطور است؟ ایشان گفتند: «رای آقای موسوی خوب نیست و آقای احمدینژاد قطعا در دور اول پیروز انتخابات خواهد بود. سوال دوم: به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبیل تماس گرفتهام، نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم هیچ تفاوتی نمیکند و تقلبی صورت نگرفته است.»
بهزاد نبوی: سندی برای تخلف نداریم ولی به موسوی خیانت نمیکنم
بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین، مشاور رئیسجمهور سابق و نایب رئیس مجلس ششم نیز که اکنون در بازداشت به سر میبرد، در مورد طرح تقلب اعتراف میکند: «ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشتهایم و باید به رای شورای نگهبان التزام داشته باشیم.» وقتی از آقای نبوی خواسته شد که لااقل برای جبران بخشی از تخلفات خود و به خاطر وضعیتی که با طرح واهی تقلب به وجود آوردهاید و معترف هم هستید که سندی در تایید آن ندارید و به خاطر این ادعاهای دروغ و خسارتهای جانی و مالی فراوانی بر مردم عزیزمان تحمیل نمودهاید، همین مسئله را رسما اعلام کنید؛ ایشان در پاسخ میگوید: «من به آقای موسوی خیانت نمیکنم.» از او سوال شد: آیا به خاطر عدم خیانت به موسوی، حاضر هستید که به مردم خود و تاریخ کشورت خیانت کنی؟ نامبرده هیچ پاسخی نمیدهد.
رمضانزاده: تقلب در ایران امکان ندارد
رمضانزاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نیز در این باره میگوید: «من همیشه گفتهام و دوستان همحزبی بنده هم میدانند که تقلب در ایران امکان ندارد.»