kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۱۰۳
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۵

مزد مهربانیت این بود؟! (نگاه)

محمدهادی صحرایی

«پیامبری از خودتان بر شما مبعوث شد که رنج شما بر او گران می‌آید و سخت به شما دلبسته»1. «بگو بر این رسالت مزدی جز دوست داشتن خویشانم از شما نمی‌خواهم»2. و ده‌ها آیه دیگر که همه از خوبی او گفته که بهترین بنده خداست و مهربان‌ترین آنان و والا پیامداری است که ما را پیام داده «ظلم نمی‌ماند» و خدا خانه ظلمی که به او ستم می‌کند را خراب کند. در کودکی درد یتیمی داشت و در بزرگی رنج غریبی و هنوز هم غریب است، کفش و لباسش را خودش وصله می‌کرد، از شدت تواضع بر الاغ بی‌پوشش سوار می‌شد و پیاده دیگری را هم سوار می‌نمود، بر خاک می‌نشست و با بردگان و غلامان همسفره بود و با کودکان همبازی، تا بخندند، پیش از همه سلام می‌کرد حتی به کودکان  و بیش از همه در کارهای جمعی کمک می‌کرد، هرگز فحش نمی‌داد، حتی به دشمنانش. همیشه خوشرو بود و متبسم، معطر بود و مو شانه می‌کرد و مسواک می‌زد. اخلاقش نرم و نیکو بود. به قول و وعده‌هایش عمل می‌کرد حتی با دشمنانش، در عین آنکه شجاع بود بسیار گذشت می‌کرد، تا آنجا که می‌شد با دشمنان مدارا می‌کرد و اگر می‌جنگیدند، یگانه میدان بود در جنگاوری و هزاران خلق پسندیده داشت چون اسوه حسنه بود.
آن یهودی خاکروبه بر سر و رویش می‌ریخت و او چیزی نمی‌گفت چون به هدایتش امید داشت مدتی از یهودی خبری نبود از احوالش جویا شد و گفت رفیق ما کو؟ وقتی گفتند مریض شده به عیادتش رفت و یهودی از خجالت پارچه بر سرش کشید تا چهره مهربانش را نبیند. همان موقع همانها اشیاء قیمتی‌شان را از ترس دزد نزدش به امانت می‌سپردند و او را امین می‌دانستند. چون زور زبان نرم و استدلال محکمش را نمی‌آمدند کودکان و دیوانگان را مجبور می‌کردند که او را سنگ بزنند و مسخره‌اش کنند و او دوباره صبر می‌کرد. او را تحریم کردند اهل زر و زور و تزویر و شرک، خرید و فروش و ازدواج و ارتباط و معاشرت با دوستان و هواداری از هوادارانش ممنوع شده بود و همچنان صبر می‌کرد.
در نشریه هتاک فرانسوی که در آستانه ورشکستگی بود با توطئه صهیونیست‌ها و آمریکا و توسط برخی از عوامل خودشان تیراندازی به وجود آوردند تا به بهانه آن راهپیمایی به راه بیندازند و همه سران خلافکار دست در دست هم در صف اول بایستند مثلا در اعتراض به تروریسم و در دفاع از آزادی و در اصل آزادی توهین به ادیان دیگر. گرگ‌ها علیه میش‌ها. از همه خنده‌دارتر این است: نتانیاهو که هنوز دهان و دندان خود از خون و گوشت کودکان غزه پاک نکرده خود را در صف اول جا می‌دهد. داود اوغلو هم هست. این را هم می‌دانیم که تظاهرات این دار و دسته جنایتکار در میان مردم نبوده و در خیابانی دیگر و تحت کنترل شدید امنیتی برگزار شده و با دوز و کلک رسانه‌ای فیلم‌ها را روی هم انداخته‌اند و به مردم جهان انداخته‌اند.
«شارلی ابدو» به بهانه آن تیراندازی شماره چهارشنبه خود را با تیراژ هفتاد برابری 4 میلیونی روانه بازار کرد ولی با کاریکاتوری موهن از رسول مهربانی‌ها پیامبر اعظم. این شیوه آمریکایی صهیونیستی بارها توسط این سران شارلاتان انجام شده و تجارت دو سر سود و برد بردی را برای آنها به وجود آورده. از آن طرف مار داعش را می‌زایند و در آستین می‌پرورانند و به نام اسلام به جان مظلومین می‌اندازند و به بهانه مقابله با آن لشکر می‌کشند و به جای داعش دوباره مظلومین را می‌کشند. خود برایشان مهمات هلی‌‌برن می‌کنند و در جهان علیه تروریسم پوزه می‌جنبانند. به نام اسلام تیراندازی و انفجاری پیش می‌آورند و دوباره برای مبارزه با اسلام لشکر می‌کشند و با بی‌شرمی و بی‌شرافتی به پیامبر اسلام جسارت می‌کنند و هنوز میکروب داعش زنده است و باید زنده بماند تا آمریکا و اسرائیل هم بتوانند به نام مبارزه با آنها هر غلطی که می‌خواهند بکنند و اصلا حیات این شیاطین کثیف با میکروب است. مثل همان زمانی که میکروب آنفلوانزای مرغی و جنون گاوی را به جان کشورهای در حال رقابت با خود انداختند و با تبلیغات برای مبارزه با آن چندین شرکت سرم و واکسن‌سازیشان را از ورشکستگی نجات دادند و برای سالیان دراز پول حرام اندوختند و آن کشورها را برای سالیان دراز به عقب کشیدند. و این سیاست این دزدان و جانیان است که می‌خواهند کدخدا باشند و نمی‌دانند ناخدای کشتی انسان‌ها و انسانیت در اقیانوس پرتلاطم جهان، پیامبر خدا(ص) است که رسول مهربانی‌هاست حتی با دشمنان، کسی  که به  گفته دشمنانش هم امین است و راستگو. او اول و آخر و عصاره تمام خوبی‌هاست و خوبی از اوست. آخ ای پیامبر خدا چقدر دلم برایت تنگ شده و سینه‌ام برای تو در فشار.
اصلا تو از بس که خوبی رهایت نمی‌کنند و دوستان به دامنت چنگ می‌زنند و دشمنان می‌خواهند که بر روی ماهت. بریده باد دستهایشان. تو خوبی و چون که خوبی گریه امانم را بریده و نفسم را. نفسمان گرفته آقا حرفی بزن. چیزی بگو. رویی ترش کن و دستوری بده. از بس که با پهنای شمشیر با دشمنانت مماشات کردی چنین می‌کنند. در فتح مکه که گفتی به جای «الیوم یوم الملحمه»3، و «الیوم یوم المرحمه»4 بگویند: «دوستانت هم که می‌خواستند آن یهودی که یقه‌ات را گرفته بود ادب کنند گفتی که خود می‌دانم با این رفیقم چگونه رفتار کنم و با همین جمله‌ات یهودی مسلمان شد. مرحمتت زیاد است آقا و به مردم راحت گرفته‌ای و بر خود سخت. تا آنجا برای هدایت مردم نگران بودی که خدایت گفت نزدیک است قالب تهی کنی و جان شیرینت از دست بدهی5  هزار جان گرامی فدای یک نفست. ای کاش برای رسالتت مزدی می‌خواستی و اجری می‌گرفتی. منظورم نه پول است و طلا که تمام طلاهای دنیا به قد و قدر نعلینت نمی‌رسد. منظورم محبت اهل بیتت هم نیست که سر تا بر زمین سرد گذاشتی، سرگرم فتنه شدند و دختر دردانه‌ات را سینه سوزاندند و پهلو شکستند. منظورم نه اینهاست که می‌دانم که فرمودی اگر خورشید را در دست راستم نهند و ماه را در دست چپم دست از رسالتم  برنمی‌دارم.
مزدت را جهاد ما با کفار و منافقان می‌گذاشتی کفاری که هنوز هم برایت نقشه می‌کشند و از نامت هم می‌ترسند و چون دستشان به خورشید نمی‌رسد تصویرش را می‌کشند. و منافقانی که تو تحمل کردی هنوز هم برایت خرج می‌تراشند و برای خود نکبت. همان‌گونه که گفتی هیچ قومی مثل یهود تو را اذیت نکرد و ما را هم. شکایتشان را به تو می‌گوییم ولی وقتی اسیرشان کردیم دیگر به آنها نگو «از این طرف که منم راه کاروان باز است» آنها لیاقت مهربانیت را ندارند آنها را به ما بسپار. تا به یادشان بیاوریم فتح مکه را که همه دیدند وقتی بلال در بالای بام کعبه که بام دنیاست اذان گفت و در حضور علی به وحدانیت خدا و رسالتت فریاد می‌زد همه به یاد می‌آوردند روزگاری نه چندان دور را که همین بلال در زیر پای مشرکانی که او را شکنجه می‌کردند به وحدانیت خدا و رسالت رسول شهادت می‌داد و شاید زیر لب تکرار می‌کردند که راست است که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه6»
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-توبه 128                              2- شوری 23
3- امروز روز رحمت است       4- امروز روز  انتقام است
5- کهف 6                               6- اسلام بالاست و بالاتر ازآن نیست