پیامدهای جنگ نفت ریاض - واشنگتن
مقدمه
بازار جهانی انرژی طی ماه گذشته شاهد شدیدترین افت قیمت نفت در چندین سال گذشته بوده است. در واقع کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، به ویژه کویت و عربستان سعودی با افزایش عرضه و ارائه تخفیفهای ویژه، شیب سقوط آزاد نفت را تندتر کردهاند. با ادامه این سیاست نفتی از سوی عربستان، بهای هر بشکه نفت اوپک به کمتر از 60 دلار سقوط کرد، این در حالی است که اواسط تابستان سال جاری قیمت نفت بشکهای حدود 115 دلار بود. همزمانی این رویداد با مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و 5+1 و همچنین مناقشات روسیه با غرب، حکایت از ریشههای سیاسی این کاهش قیمت دارد. به ویژه این موارد با سفر وزیر خارجه عربستان به وین و دیدار با «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در فرودگاه این شهر، مصادف گردید و درست پس از این ماجرا، عربستان اقدام به افزایش صادرات نفت کرد که به تبع آن کاهش نرخ نفت در بازارهای جهانی به وجود آمد. اینک این سوال مطرح است که؛ کدام دلایل سیاسی و اقتصادی میتواند این کاهش قیمت و رویکرد عربستان را توجیه نماید؟ واین امر چه تاثیراتی بر خود عربستان برجای خواهد گذاشت؟ پاسخ به این پرسشها نشان خواهد داد که این روند کاهش تا چه میزان طبیعی و یا ساختگی است و اینکه به لحاظ زمانی تا چه هنگام از سوی عربستان قابل تداوم است.
کشور عربستان، با تکیه بر یک پنجم از کل ذخایر نفت جهان (بر طبق آمار منتشر شده در ژانویه 2013، ذخایر نفتی این کشور معادل با 265 میلیارد بشکه بوده و در روز ظرفیت تولید بیش از 10 میلیون بشکه نفت را دارد)، یکی از بزرگترین صادرکنندگان فرآوردههای نفتی جهان به شمار میرود. اقتصاد این کشور نیز به شدت به صادرات نفت وابسته است، به گونهای که صادرات نفت توسط شرکت دولتی «آرامکو» حدود 90 درصد از درآمد سالانه این کشور را تشکیل میدهد. با توجه به این توضیحات بدیهی است که عربستان سعودی یکی از بازیگران اصلی بازار نفت جهانی به شمار رود. متاثر از منابع فوق، سیاستهای نفتی این کشور همواره بر کسب سهم بیشتر از بازار با تکیه بر فروش بیشتر و قیمت کمتر استوار بوده است. در عمده موارد گذشته، عربستان با افزایش تولید خود فشار کاهش قیمتها را به سایر کشورهای عضو اوپک تحمیل کرده و تولیدکنندگان را در شرایط سخت قرار داده است. همانند رویکردی که این کشور در دوران جنگ تحمیلی برای تحت فشار قرار دادن ایران برگزیده بود. اما حرکت اخیر سعودی که با تغییر فرمول فروش نفت خود و کاهش بهای رسمی نفت صادراتی عملا شرایط را برای کاهش بیشتر بهای نفت در بازار جهانی فراهم کرده است، واجد ابعاد گوناگون سیاسی و اقتصادی است.
عربستان در نشست اخیر اوپک بر ثابت ماندن سقف تولید نفت پافشاری ویژهای نمود، بهگونهای که به سرعت قیمت متوسط هر بشکه حدود 50 درصد کاهش یافت. البته قیمت نفت به دلایل متعدد اقتصادی در سیر نزولی خود قرار داشت، افزایش تولید نفت «شیل» آمریکا از یک سو و افزایش عرضه نفت ایران و لیبی نسبت به سالهای قبل از سوی دیگر، با کندتر شدن رشد اقتصادی کشورهایی مانند چین همراه شده و در نتیجه بازار با مازاد عرضه نفت روبهرو شده است.
لذا بیتردید تحلیل بازار جهانی آشکار میسازد که روند سقوط قیمت نفت، کاملا آشکار و قابل پیشبینی بوده است. لیکن آنچه این روند کاهش را سرعت بخشیده و تکانه شدیدی به بازار وارد کرد، تصمیمات سیاسی - نفتی عربستان بود. شواهد نشان میدهد که این اقدام عربستان، کاملا آگاهانه و مبتنی بر یک تصمیم سیاسی و غیراقتصادی بوده است.
رویکرد عربستان برای ادامه تولید در سطح پیشین و تحمل کاهش قیمتها، یک توجیه ظاهری دارد و آن اینکه؛ کاهش قیمتها، باعث میگردد تا تولید نفت از منابع نامتعارف شیل (توسط کشورهایی نظیر آمریکا و کانادا) کاهش و تولیدکنندگان نفت شیل از بازار انرژی به حاشیه بروند. چرا که در سه سال گذشته تولید نفت شیل آمریکای شمالی از دو میلیون بشکه به حدود 6 میلیون بشکه در روز رسیده است، به گونهای که گفته میشود نفت و گاز شیل شکل بازی را در عرصه انرژی دنیا تغییر داده و این ادعا وجود دارد که آمریکا به خاطر تکیه بر منابع فراوان شیل و نیز در اختیار داشتن فناوری استخراج این نوع نفت و گاز، نه تنها چشمانداز اقتصادی مثبتی را برای خود رقم زده است، بلکه میرود تا مناسبات انرژی دنیا را تغییر دهد و تاثیرات امنیتی، سیاسی و اقتصادی مهمی را برجای گذارد. لذا پیشبینی میشود که با فراگیرتر شدن بهرهگیری از این فناوری، ظرفیت تولید نفت در آمریکا از ظرفیت تولید عربستان هم بیشتر شود. البته لازم به ذکر است که؛ در اکثر تحلیلهای صورت گرفته پیرامون استخراج نفت شیل، هزینه تکنولوژیهای استخراجی جدید بین 60 تا 80 دلار به ازای هر بشکه تعیین شده است. بنابراین، استخراج نفت و گاز شیل در آینده در صورتی توجیه اقتصادی خواهد داشت که قیمتهای نفت همچنان بالای 100 دلار به ازای هر بشکه باقی بماند. ایالات متحده و عربستان سعودی زمانی کم و بیش نوسانات قیمت جهانی نفت را تعیین میکردند. ایالات متحده خواهان قیمتهای نه چندان بالا و عربستان سعودی خواهان قیمتهای نه چندان پایین بود. اما این بار به دلیل مواضع مشترک در برابر جمهوری اسلامی و لزوم شکستن مقاومت سیاست خارجی نظام در پرونده هستهای، مواضع دو کشور درباره کاهش قیمت نفت به هم نزدیک شده است.
اهداف راهبردی
لذا با استدلال فوق عربستان افزایش تولید و کاهش قیمت نفت را توجیه کرده و این موضع را در بلندمدت به نفع اوپک ارزیابی میکند. «النعیمی» وزیر نفت عربستان نیز منکر وجود هرگونه توطئهای از سوی این کشور در کاستن از قیمت نفت شد و ادعا کرد که تصمیم عربستان برای کاهش قیمت نفت بر اساس «اقتصاد» بوده است و به دنبال فلج کردن اقتصاد روسیه و ضرر به ایران هم نیست. اما برخلاف ادعای مقامات عربستانی باید گفت که اتخاذ این سیاست نفتی کاملا در هماهنگی با ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است؛ دو کشور علیرغم سیاستهای متفاوت نفتی، اما برای حصول نتایج مطلوب خود در قبال ایران و روسیه، حاضرند تا حدی از منافع نفتی خود البته در کوتاه مدت چشم بپوشند، اما این اهداف و نتایج مطلوب را میتوان در گزارههای ذیل مورد اشاره قرار داد:
1- سیاستهای نفتی ایران و عربستان در عمده موارد در تضاد با هم قرار داشتهاند و متاسفانه دیپلماسی نفتی دولت اینبار نتوانست با ایجاد اجماع در برابر عربستان، قاطعانه از منافع ملی جمهوری اسلامی دفاع نماید. آن هم در شرایطی که کشور در نقطه اوج مذاکرات هستهای قرار دارد و توانمندی اقتصاد داخلی و افزایش ظرفیتهای درونی کشور به عنوان عاملی اساسی در استواری تیم مذاکرهکننده با 5+1 نقش ایفا میکند. از طرف دیگر جهت تنظیم یک بودجه متعادل و بدون کسری، قیمت نفت در بازار نباید از عدد معینی پایینتر رود و طبق محاسبات رقم مطلوب ایران عددی در بین 100 تا 140 دلار است. بر همین مبنا عربستان سعودی در کنار رژیم صهیونیستی به عنوان مخالفان اساسی در مذاکرات هستهای، نهایت تلاش خود را برای شکست مذاکرات و تضعیف نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایفا میکنند، رژیم صهیونیستی با استفاده از لابیهای سیاسی در پایتختهای اروپایی و آمریکایی و عربستان سعودی با به راه انداختن جنگ نفت علیه جمهوری اسلامی، این نقش را ایفا میکنند.
2- اصرار سعودی بر کاهش نیافتن تولید نفت و کم کردن قیمت آن با هماهنگی واشنگتن، البته سیاستی برای افزایش فشار بر روسیه نیز به شمار میرود. روسیه بیش از یکسال است در موضوع اوکراین و سوریه در برابر سیاستهای غرب قرار گرفته است و تلاش دارد دوباره به جایگاهی برتر در مناسبات جهانی دست یابد و به همین دلیل با تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا مواجه شده است. همزمانی تحریمهای غرب و نیز کاهش قیمت نفت با توجه به وابستگی اقتصاد روسیه به فروش نفت و گاز، باعث گردیده تا ارزش روبل روسیه به شدت کاهش یابد. درآمد نفتی تقریبا 45 درصد بودجه این کشور را تامین میکند و دولت روسیه در تنظیم بودجه سال 2015 قیمت نفت را بالای 100 دلار در هر بشکه فرض کرده است.
3- یکی از اهداف دیگر عربستان را میتوان تلاش این کشور در جهت تقویت نقش منطقهای خود ارزیابی نمود. درباره سوریه، عربستان سعودی انتظار داشت که ایالات متحده علیه «بشار اسد» وارد مناقشه نظامی شود. اینک رویکرد نفتی عربستان حتی میتواند فشاری به آمریکا تلقی گردد تا این کشور را به مواضع جنگطلبانه سعودی نزدیکتر سازد. کاهش قیمت نفت برای دولت شیعه عراق نیز که در حال جنگ با تروریسم داعش است، ناتوان کننده خواهد بود. عراق که نیازمند بودجه عظیمی برای جنگ با داعش و همچنین بازسازی کشور است، به فروش نفت بشکهای حداقل 110 دلار نیاز دارد. در شورای همکاری خلیجفارس نیز، بیشترین زیان را کشور عمان خواهد دید، کشوری که مستقل از کشورهای عربی، روابط مطلوبی با ایران دارد. فشار کاهش قیمت نفت به سایر اعضای شورای همکاری نیز در جهت تقویت موضع پدرسالارانه سعودی نتیجه خواهد داد.
4- در کنار ایجاد ضرر برای روسیه و ایران که اثرات رویکرد افزایش تولید عربستان است، هدف دیگر عربستان اعمال قدرت بر سایر اعضای اوپک است. اکثر کشورهای صادر کننده نفت، اقتصادی متکی بر درآمدهای نفتی دارند و طبیعتا با کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی، با مشکلات جدی اقتصادی دست به گریبان خواهند شد. بر اساس گزارش وزارت انرژي آمریکا، کشورهای عضو اوپک به دلیل کاهش قیمت نفت در سال آینده 446 میلیارد دلار زیان خواهند کرد، به عبارتی آنها 36 درصد از درآمدهای نفتی خود را در مقایسه با سال جاری از دست خواهند داد.
پیامدها
سیاستهای نفتی عربستان سعودی، همچنان که به دلایل متعدد جهانی و منطقهای یک رویکرد کوتاهمدت است، در درون سعودی نیز موجب تحمیل شدن فشارهای اقتصادی زیادی میشود و همین امر نیز فشار مضاعفی بر خاندان حاکم بر این کشور ایجاد میکند تا در میانمدت سیاست فوق را رها سازند. سوالی که پیش میآید این است که عربستان تا کجا میتواند روند نزولی قیمت نفت را بدون متحمل شدن مشکلات داخلی، تحمل کند.
ماه گذشته صندوق بینالمللی پول هشدار داد که عربستان در سال 2015 میلادی با کسری بودجه 1/4 درصدی مواجه خواهد شد. اما در حال حاضر سران این کشور این پیام را میفرستند که برای قیمت پایین نفت آمادهاند و حتی میتوانند یک یا دو سال نفت 70-60 دلاری را تحمل کنند. اما واقعیت این است که 90درصد درآمد عربستان از طریق فروش نفت تامین میشود و این کشور برای داشتن یک بودجه متوازن نیاز به قیمت 90 دلاری نفت دارد. لذا کاهش قیمت نفت سبب کسری بودجه عربستان شده و این کشور برای جبران کسری بایستی از 750 میلیارد دلار ذخیره ارزی خود برداشت کند. همچنین گفته میشود که کاهش قیمت نفت در هفتههای اخیر باعث شده است که کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس سالانه 350 میلیارد دلار ضرر کنند و بورسهای عربی نیز با سقوط ارزش سهام مواجه شوند. حتی روند ریاضت اقتصادی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس آغاز شده است. به عنوان مثال، دبی به دنبال افزایش قیمت برق بوده و کویت نیز به فکر کاهش یارانه سوخت و دیگران به دنبال اعمال مالیاتهای گستردهتر هستند. موسسات مالی جهانی گزارش دادهاند که؛ کشورهای عمان و بحرین بیشترین تاثیر را از کاهش قیمت نفت خواهند دید.
اما شاید بیشترین تبعات پدیده کاهش قیمت نفت را باید در حوزه اقتصاد سیاسی و شکلگیری جنبشهای اعتراضی در کشورهای عربی جستوجو نمود، امری که از قضا خاندانهای حاکم در این کشورها بیشترین حساسیت را در این مورد از خود نشان میدهند. به عنوان مثال گفته میشود که کشورهای عربی خلیج فارس در خلال سالهای 2000 تا 2014، میزان 547 میلیارد دلار برای جلوگیری از شورشهای اجتماعی و فوران خواستهای اقتصادی و سیاسی مردم هزینه نمودهاند، کشورهای نفتخیز عربی تا حد زیادی مجبور بودهاند مانند دیگر کشورها به منظور همگام شدن با فرایند جهانیسازی سیاستهای تعدیل اقتصادی را دنبال کنند.
منبع: تبیین