نسخهپیچی مشاور دولت برای پیشرفت کشور!
سریعالقلم گفت: اگر کشور ما در 5 سال آینده جهتگیری خارجی خودش را تغییر ندهد و در مدارهای بینالمللی قرار نگیرد، ایران در مسیری با افول پایدار قرار خواهد گرفت.
محمود سریعالقلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در نخستین گردهمایی تخصصی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی به نقش ارتباطات گسترده بینالمللی و پیشرفتهای اقتصادی اشاره کرد و گفت: هر کشوری که در دنیا پیشرفت کرده، بینالمللی شدن را مبنا قرار داده است، چرا که همه مسائل از جمله سلامت، بهداشت و حتی رانندگی اصول بینالمللی دارد. اما الگوهای هر کشور تابع شرایط بومی و محلی آن کشور هستند و به عبارتی وضعیت نسبی کشورها تابع شرایطشان است.
وی با اشاره به اینکه ما باید از مزیت نفت، گاز و پتروشیمی در کشور بهرهبرداری کنیم، افزود: 2 هزار کیلومتر ساحل در خلیجفارس را داریم و در زمینه صنعت و نیروی انسانی بهترین بهرهبرداری را برای ایجاد مزیت نسبی ایجاد کنیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: اگر کشور ما در 5 سال آینده جهتگیری خارجی خودش را تغییر ندهد و در مدارهای بینالمللی قرار نگیرد، ایران در مسیری با افول پایدار قرار خواهد گرفت چون کشوری که درآمد ندارد، نه تنها به دانشگاههایش نمیتواند برسد، بلکه به مسائل فرهنگی و اجتماعی خودش هم نمیتواند اهمیت دهد. البته این مسئله الزاماتی دارد.
به گزارش فارس وی تاکید کرد: از طرفی بدون داشتن ثروت در سطح رفاه نسبی شهروندان ما نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم و کشوری که حتی هزار دلار از طریق نظام بانکیاش نمیتواند منتقل کند، چگونه میتواند وارد پیشرفتهای اقتصادی شود. دولتمردان ما باید اطلاعاتشان را از دنیا به روز کنند، چرا که بسیاری از اطلاعات ما مربوط به جنگ سرد است.
درباره سخنان مشاور دولت یازدهم باید گفت: تاکید بر نقش ثروت در جایگاه کشورها در حالی است که اگر چه نمیتوان از این فاکتور غافل شد اما منحصر کردن همه عوامل در ثروت نیز خود انحرافی دیگر است، چرا که اگر قرار بود تنها ثروت تعیینکننده باشد، برخی کشورهای ثروتمند نفتی امروزه باید جایگاهی درخور در جهان و منطقه میداشتند که به هیچ عنوان اینگونه نیست و برای غربیها به مثابه گاوی شیرده هستند.
نکته دیگر توصیه وی به قرار گرفتن در مدار بینالمللی به عنوان نسخه نجاتبخش و شفابخش پیشرفت کشورهاست که بعید است منظور وی از این مدار چیزی جز چارچوبها و ارزشهای غربی باشد.
حال باید پرسید وضعیت اسفبار رژیمهایی که کاملاً در مدار به اصطلاح بینالمللی قرار داشتهاند- مانند مصر و ایران پیش از انقلاب- با این تئوری چگونه قابل توضیح و تفسیر است؟!