kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۳۰۵
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۷
ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

آمريکا، مسئول جنايات رژيم شاه (پاورقی)

پروفسور ماروين زونيس (استاد دانشگاه شيکاگو) نيز در کتاب خود، شاه را شريرترين فرمانرواي جهان مي‌نامد. وي مي‌گويد: براساس گزارش‌های اکيد سازمان‌هاي مدافع حقوق‌بشر و آمريکایي‌ها و ايرانيان مورد اعتماد، شاه در دهه 1970 به‌عنوان شريرترين فرمانرواي جهان تصوير شده است. مارتين انالز (دبيرکل سازمان عفو بين‌المللي) نيز اعلام کرد که: وضعيت حقوق‌بشر در هيچ يک از کشورهاي جهان بدتر از ايران نيست.26

Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری

ارتشبد فردوست (رئيس دفتر ویژه اطلاعات شاه که مدت‌ها قائم‌مقام ساواک نيز بود) مي‌گويد:
« از 28 مرداد 1332 تا سال 1357، محمدرضا به خواست آمريکا، ديکتاتور بلامنازع ايران بود و آمريکائي‌ها نيز از او توقعي جز اين نداشتند.»27
همان‌گونه که ملاحظه گرديد، مقامات آمريکایي از سال 1332 تا 1357 به کرّات اعتراف کرده‌اند که حکومت محمدرضا شاه يک حکومت استبدادي و ديکتاتوري بوده که بر مبناي فساد، سرکوب و اختناق بنا گرديده و ادامه يافته است. اما علي‌رغم علم و آگاهي آنان به اين موضوع، و علي‌رغم شعارهاي "دفاع از آزادي و دموکراسي" که همواره ورد زبان مسئولين آمريکا بوده، آنان طي چند دهه از يک رژيم فاسد، مستبد و ديکتاتور همچنان حمايت کرده‌اند.
آمريکا، مسئول جنايات رژيم شاه
دولت‌هاي آمريکا از ابتداي روي کار آمدن محمدرضا پهلوي در سال 1320 تا هنگام سقوط رژيم وي در 22 بهمن 1357، همواره حامي و پشتيبان شاه و رژيم دست‌نشانده‌اش بوده‌اند، همان‌گونه که در بخش قبل ملاحظه گرديد، بسياري از مقامات و مسئولين آمريکایي خود معترف بوده‌اند که شاه فردي فاسد، مستبد، سرکوبگر و ديکتاتور بوده و هيچ محبوبيت و پايگاهي در ميان مردم نداشته است. علي‌رغم علم به اين موضوع، مقامات آمريکایي نه تنها دست از حمايت اين رژيم مستبد، سرکوب‌گر و ديکتاتور بر نداشتند، بلکه به طرق و شيوه‌هاي گوناگون، آن را در سرکوب مردم آموزش داده، مورد حمايت و پشتيباني خويش قرار دادند.
امام خميني (ره) در همين رابطه مي‌فرمايند:
« جنايات شاه مخلوع چيزي نيست که از ياد ملت رفته باشد و يا بشود از ياد برد. بر همه روشن است که محمدرضا پهلوي ما را از هر جهت وابسته به آمريکا کرده بود. چه از نظر اقتصادي و سياسي، و چه از نظر فرهنگي و نظامي و چه از نظر معنوي و خصلت‌هاي انساني؛ و اگر مهلت مي‌يافت به اسلام ضربه جبران ناپذير مي‌زد. همه مي‌دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک اين مرز و بوم آغشته است. کشتار دسته جمعي و زندان و شکنجه و تبعيد، از امور رايج اين رژيم پليد بود. شاه به حمايت و پشتيباني دولت آمريکا دست به اين جنايات زد و ملت ما را از هستي ساقط کرد.»(28)
مقام معظم رهبري نيز در پيام به حجاج بيت الله الحرام در فروردين 1377 مي‌فرمايند: «رژيم آمريکا ... با رژيم شاه در سرکوب نهضت اسلامي در مقاطع گوناگون همکاري و آن را راهنمائي کرد.» (29)
لذا دولت ايالات متحده آمريکا در کليه جنايات، جرائم و مفاسد رژيم شاه شريک و سهيم بوده است. براي اثبات اين ادّعا، دلايل بسيار و متعددي وجود دارد که در اينجا فقط به برخي از آنها اشاره مي‌گردد:
انجام کودتاي 28 مرداد 1332 و تحميل يک رژيم فاسد، مستبد و ديکتاتور بر ملت ايران.
در اين رابطه آلن دالس (رئيس سازمان سيا در هنگام کودتا) به صراحت در برابر کنگره آمريکا اظهار مي‌دارد:
« من کودتاي 28 مرداد را اجرا کردم و شاه را به ايران باز گرداندم.» (30)
رمزي کلارک (وزير دادگستري اسبق آمريکا) نيز در مصاحبه با مجله سان به تاريخ دهم ژوئن 2002 اظهار مي‌دارد:
« ما [آمريکا] در سال 1953، با کودتا دولت دموکرات انتخابي مردم ايران را سرنگون کرديم و شاه و حکومت پهلوي را جايگزين نموديم.
در طول 25 سال تسلط آمريکا بر ايران- از 1953 تا 1978- اقتصاد کشاورزي ايران نابود شد و پس از آن وابستگي ايران به غرب در تمام ابعاد رقم خورد و از اين طريق براي 25 سال، ايران نگهبان و حافظ منافع ما در يکي از مهم‌ترين مناطق جهان يعني خاورميانه و خليج‌فارس گرديد. ويليام کولبي (رئيس سيا) بارها به من گفت که گزينش شاه و تحميل او بر مردم ايران، يکي از پرافتخارترين دستاوردها براي سياست خارجي آمريکا بوده است زيرا که شاه به مدت 25 سال، خدمات خوبي به ما داد.» (31)
جورج مک گي (معاون وزير خارجه آمريکا در دوره ترومن) در کتابي که در سال 1983 منتشر ساخت از کودتاي 28 مرداد 1332 به‌عنوان يک اقدام مغاير با اصول بين‌المللي که به حيثيت آمريکا سخت لطمه وارد ساخت، ياد مي‌کند و مي‌گويد:
«نه ترومن، نه آچسون و نه من، با سياست براندازي دولت مصدق که آيزنهاور و دالس در سال 1953 آن را به مورد اجرا در آوردند، موافق نبوديم. زيرا گذشته از مخاطرات سياسي آن، که اکنون به روشني آشکار گرديده، مغاير با اصول بين‌المللي بود. توسل به روش و اقدامات نامعقول در دوره حکومت آيزنهاور، که پرزيدنت کندي سعي در موقوف ساختن آن کرد، به حيثيت کشور ما در جهان سخت آسيب وارد ساخت.» (32)
تاسيس ساواک توسط سازمان سيا
مبتکر تأسيس ساواک در ايران، آلن دالس (رئيس سازمان سيا) بود. (33) تيمور بختيار نيز به پيشنهاد مستشاران آمريکایي به رياست ساواک منصوب گرديد. (34)
ساواک همان دستگاه سرکوب‌گري است که از سال 1335 تا سال 1357 به مدت 22 سال ده‌ها هزار نفر زن و مرد اين کشور را دستگير و به زندان انداخت و تعداد زيادي از آنان را تحت وحشيانه‌ترين شکنجه‌هاي قرون وسطایي قرار داد که در نتيجه جمعي از آنان به شهادت رسيدند و تعداد کثيري نيز معلول و مجروح گرديده، برخي نيز براي هميشه از نعمت سلامتي محروم گرديدند. خانواده‌هاي بسياري نيز از هم پاشيده و يا بي سرپرست شدند.
اما بايد سؤال کرد که شيوه‌هاي شکنجه‌هاي وحشيانه توسط چه کساني به مأمورين ساواک آموزش داده شد؟ يکي از کارمندان سابق سازمان سيا که کارشناس امور ايران بوده، به "اينترنشنال هرالدتريبيون" مي‌گويد که کارکنان ساواک طي دوره‌هاي آموزشي ويژه‌اي در مرکز سازمان سيا، با مدرن‌ترين روش‌هاي شکنجه آشنا مي‌شدند. (35)
روزنامه نيويورک تايمز مورخ هفتم ژانويه 1979 نيز از قول يکي از تحليل‌گران سابق سازمان سيا مي‌گويد که سازمان سيا شيوه‌هاي شکنجه را به ساواک آموزش مي‌داد.(36)
جيمز لايف نيز در کتاب "شکنجه در جهان" مي‌گويد:
« در سمينارهایي که سازمان سيا براي اعضاي ساواک ترتيب مي‌داد، جديدترين شيوه‌هاي بازجویي و مؤثرترين شيوه‌هاي شکنجه را آموزش مي‌داد و تعدادي از دستگاه‌هاي مورد استفاده براي شکنجه نيز جزو دستگاه‌هاي فني بودند که سيا در اختيار ساواک مي‌گذاشت. شيوه‌هاي شکنجه نازي‌ها در اثناي جنگ جهاني دوم، مؤثرترين روش‌هاي شکنجه‌اي بود که در سمينارها تعليم داده مي‌شد.»(37)
منابع در دفتر روزنامه موجود است