kayhan.ir

کد خبر: ۸۵۰۰۷
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۸

عبرت فیلیپین شدن (یادداشت روز)


خبرگزاری‌ها پریروز گزارش دادند رئیس جمهور فیلیپین بعد از مشاهده مداخلات بی‌حد و حصر آمریکا در امور داخلی کشورش، اعتراض کرده و اوباما را «حرامزاده» خوانده است! «رودریگو دوترته» که اکنون به یک چهره ضد آمریکایی مشهور تبدیل شده در ادامه این را هم گفته که «فیلیپین دیگر مستعمره آمریکایی‌ها نیست که اگر هرچه بگویند، کشورش مثل برده از آن اطاعت کند». فیلیپین از قرن هفدهم تا بیستم، مستعمره اسپانیا و در نیمه اول قرن بیستم مستعمره آمریکا بود. این کشور در سال  ۱۹۴۶میلادی توانست مستقل شود.گفته می‌شود انتقاد اوباما، به اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در فیلیپین بوده است... در این باره گفتنی‌هایی هست؛
1- تا همین سه چهار ماه پیش که فیلیپین یکی از متحدین آمریکا محسوب می‌شد، قاچاقچیان مواد مخدر در این کشور اعدام می‌شدند؛ بدون اینکه رهبران این کشور از سوی دولت آمریکا تحت فشار قرار بگیرند. تظاهرات‌های ضد آمریکایی مردم علیه تمرین‌های نظامی مشترک کشورشان با آمریکا هم جزو معدود خبرهایی بود که غالبا در رسانه‌ها از فیلیپین منتشر می‌شد. خلاصه اینکه کسی با فیلیپین کاری نداشت جز چین که فیلیپین را محلی برای توطئه چینی‌های آمریکا علیه کشورش یافته بود.
فیلیپین قریب یک قرن پایگاه اصلی نظامی آمریکا  و سکوی پرتابی، علیه چین بوده است. این پایگاه‌های ظاهراً موقتی، ارتش آمریکا را قادر می‌سازد خطوط استراتژیک دریایی را در کنترل داشته باشد. به همین دلیل واشنگتن همیشه نگران بوده که رشد مبارزات مردمی علیه پایگاه‌ها و تمرین‌های مشترک نظامی، بر مبارزات علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا، در جهان تأثیر داشته باشد. در سال ۱۹۹۲ به دلیل همین اعتراض‌های مردمی فیلیپین، پایگاه نظامی آمریکا تعطیل و آمریکا مجبور به ترک این کشور شد. با این وجود هنوز ۳۰ تا ۵۰ هزار سرباز آمریکایی در فیلیپین حضور دارند و در حال فعالیت هستند. «مانیلا تایمز» در تاریخ ۲۷ اوت ۲۰۰۷  اعلام کرده بود حتی اگر آمریکا طرح برقراری دوباره پایگاه نظامی در فیلیپین را انکار کند، آشکار است که ارتش این کشور مشغول اجرای یک پروژه نظامی در سراسر میندانائو است. حوزه عملیاتی آمریکا در فیلیپین در حال حاضر ۸۰۰۰ مایل مربع و شامل کل جزیره میندانائو و جزایر اطراف آن است.
فیلیپین بیش از یک قرن در خدمت منافع آمریکا بوده است. آمریکایی‌ها در این 110 سال از فیلیپین کم بهره‌برداری نکرده‌اند بنابراین نمی‌توانند بپذیرند مستعمره‌ سابق‌شان به راحتی از دست برود. آمریکا فیلیپین را مستعمره می‌خواهد حتی اگر مقامات این کشور به اسم متحد، یک قرن به آن سواری مفت داده باشند.
2-  چرا آمریکا هیچ ابایی از خیانت به متحدین خود ندارد و به راحتی از پشت به آنها خنجر می‌زند؟ پاسخ این سوال را باید در ماهیت استکباری حاکمان کاخ سفید جست و جو کرد. آمریکایی‌ها پیش از این نیز به شکل‌های گوناگون از جمله کودتا و جاسوسی و... از خجالت نزدیک‌ترین متحدین خود  درآمده‌اند. ماجرای کودتای نافرجام اخیر در ترکیه و جاسوسی از صدر اعظم آلمان نسخه‌های جدید از خیانت‌های آمریکا به نزدیک‌ترین متحدانش-نه دشمنانش-هستند.  شاید حرامزاده خواندن فردی مثل اوباما از سوی رئیس جمهور فیلیپین پسندیده نباشد اما دولت فیلیپین این حق را دارد که ازآمریکا بخواهد پس از این همه سال خدمت بی‌مزد، دیگر  در امور داخلی کشورش دخالت نکند. ماجرای فیلیپین نشان می‌دهد آمریکا متحد و غیرمتحد نمی‌شناسد و کشورها و مقامات آنها را - همان طور که دوترته گفته- «َبرده» می‌خواهد.
3- بی‌هیچ تردیدی آنچه باعث شده مداخلات آمریکا در فیلیپین از حد بگذرد، اعدام قاچاقچیان مواد مخدر نیست که سالانه  دستکم 200 هزار نفر را در جهان به کام مرگ می‌کشانند بلکه خطری است که آمریکایی‌ها با روی کار آمدن یک رئیس جمهور مستقل در فیلیپین احساس کرده‌اند. ضمن اینکه در آمریکا نیز قاچاقچیان مواد مخدر اعدام می‌شوند. جان انسان‌ها اگر برای آمریکا اهمیت داشت، امروز نه داعشی وجود داشت، و نه نام هیروشیما و ناگازاکی اینقدر برای مردم آشنا بود. آمریکا اگر نگران جان انسان‌ها بود، باید، افسار شجره خبیثه ملعونه آل سعود را می‌کشید. به قول حضرت آقا «رژیم بی‌شرم سعودی به پشتوانه همراهی آمریکا، وقیحانه در مقابل مسلمانان ایستاده و در یمن، سوریه، عراق و بحرین خونریزی می‌کند، بنابراین آمریکا و دیگر حامیان ریاض در جرم و جنایات سعودی‌ها شریکند.» نگرانی چنین رژیمی از اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در فیلیپین، بیشتر به جوک شبیه است. نیست؟
4- لزوم حرکت کشورها با استانداردهای آمریکا-یا به قول  لیبرال‌های وطنی«استانداردهای جهانی»! - موضوعی است که امثال اوباما مداخلات خود در امور کشورهای مستقل را همواره با آن توجیه کرده‌اند. در ماجرای اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در فیلیپین نیز اوباما گفته، این اعدام‌ها با قوانین و استانداردهای جهانی همخوانی ندارد. در حالی که همانطور که اشاره شد، اولا موضوع ربطی به استانداردها ندارد و اصل ماجرا به ترس واشنگتن از دور شدن این کشور از آمریکا مربوط می‌شود؛ ثانیا اگر کشوری بخواهد با این به اصطلاح استانداردها حرکت کند، می‌بایست منتظر  استانداردهای ضد انسانی و ظالمانه بعدی غرب هم باشد.
5- چین پیش از آن که تبدیل به یک قطب در حوزه نظامی و اقتصادی شود، همواره از ناحیه حقوق بشر و همین استانداردهای به اصطلاح جهانی از سوی کشورهای غربی مثل آلمان، فرانسه و آمریکا، گزیده می‌شد. اما همین کشور به محض اینکه با استفاده از ظرفیت‌های داخلی به رشد عظیم اقتصادی و نظامی دست یافت، فشارهای حقوق بشری به ویژه از سوی کشورهایی مثل فرانسه و آلمان تقریبا متوقف شد. چین امروز نه با استانداردهای تعریف شده غرب همراهی می‌کند، و نه به فشارها علیه خود بها می‌دهد چرا که قدرتمند شده است. راه مقابله با زورگویی‌ کشورهای مستکبر، لبخند زدن و دل بستن به وعده‌های نسیه یا، متوقف کردن توانمندی‌های خود در حوزه فناوری و نظامی نیست. برعکس چاره کار در تقویت بنیان‌های اقتصادی و نظامی و اعتماد به ظرفیت‌های داخلی و در یک کلام «اقتصاد مقاومتی» است. این نگرانی وجود دارد ادامه راهی که دولت محترم در مواجهه با مشکلات اقتصادی و فشار غرب در پیش گرفته، به مداخلات بیشتر و گستاخی افزونتر آمریکا منتهی شود. در چنان وضعیتی حرامزاده خواندن دولتمردان آمریکا فایده‌ای ندارد؛ چرا که خباثت و خیانت و بدعهدی و از پشت خنجر زدن جزو صفات ذاتی شیطان بزرگ است.
جعفر بلوری