kayhan.ir

کد خبر: ۸۰۰۳۲
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۵
شادترین نظریه‌های یک فمنیست

فمنیست‌های همجنس گرا(بخش پایانی)


مالک شیخی زازرانی
این موضع گیری‌های ناهماهنگ و گاه متناقض این به اصطلاح فعال مدنی موارد متعددی را شامل می‌شود. به طوری که وی در سال 92با مطرح کردن بحث مشکلات آب و هوای شهروندان خوزستان، (در اجرای سیاست دیکته‌شده آمریکایی برای دامن زدن به موضوعات تجزیه‌طلبی) موضوع تجزیه‌طلبی را مطرح و موجبات به جان هم افتادن اپوزیسیون را مهیا نمود. وی در انتهای مطلبی در صفحه فیس‌بوک خود با عبارتی احساسی و سوءاستفاده از مشکلات مردم خوزستان چنین نوشته بود:
«هوای شهرت آلوده باشد و آرزو نکنی از ایران لعنتی جدا بشوی»
جدای از اینکه این جمله، نشان می‌داد شادی.صدر آنچنان هم که نشان می‌دهد علاقه‌ای به وطن خود ندارد (چرا که هیچ کس وطن خود را لعنتی نمی‌خواند)، این عبارت به تنهایی کافی بود تا موجی از انتقادات و ناسزاها از افرد با تفکرات مختلف به سمت وی جاری شود.
«سارا سماوات» یکی از دوستان او که به گفته خودش مدتی هم در زندان‌ها به سر برده و از نظام دل خوشی ندارد به صراحت دهان به اعتراض گشود و ابراز داشت: «آیا راه اعتراض به هوای آلوده تجزیه‌طلبی است؟ خانم صدر برایتان واقعاً متأسفم که از تجزیه‌طلبان دفاع می‌کنید. من هم حقوق بشر خواندم و می‌دانم حقوق بشر جهانیست ولی راهش جداسازی نیست چرا که در این صورت هر شهری با مشکلاتی که درگیر آن هستند باید ساز جدایی‌طلبی را کوک کند» و در ادامه این واکنش‌ها، میرا قربانی (روزنامه‌نگار روزنامه‌های زنجیره‌ای) هم چنین می‌گوید: «خانم صدر واقعیت این است که برای امثال شما مشکلات هر منطقه‌ای که ظرفیت جدایی داشته باشد مهم‌تر است وگر نه چرا از مشکلات مردم کرمان و گیلان و یزد و... دم برنمی‌آورید؟ چه فرقی است بین بشر یزد با بشر کرمان؟ شما که فعال حقوق بشر هستید!! و حقوق خوانده‌اید؟»
در کنار سیل انتقاداتی که به این مطلب شادی صدر واقع گردید افرادی نیز از صحبت‌های او حمایت کردند که نام و سابقه این افراد خود گویای بسیار از واقعیت‌ها است. «کامل البوشوکه» (تروریست فراری ساکن لندن که سه نفر از هم‌وطنان عرب را قبل از فرار به تیربار بست و سپس از طریق عراق به اروپا گریخت و تصویر احترام او به مجسمه صدام بسیار معروف است) مطلب او را تحسین کرده و آن را مطالبه میلیون‌ها عرب اهوازی!!
می‌داند.
فمنیست بودن یا نبودن!
فمنیسم را گاهی جنبشی سازمان یافته برای احقاق حقوق زنان معنا کرده‌اند و گاهی نظریه‌ای دانسته‌اند که به برابری زن و مرد از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی می‌پردازد. به طور کل نظریات و تئوری‌های فمنیسم بر دو محور «قبول تفاوت زنان با مردان» و «برابری حقوق زنان و مردان» بنا شده است. به طوری که وقتی موج اول فمنیسم در سال 1830 آغاز گردید، به دستیابی زنان به آموزش و کار، بهبود موقعیت زنان متاهل در قوانین، حق برابر با مردان برای طلاق و .. اشاره داشت. با شروع موج دوم فمنیسم در 1960، آراء افراطی این جنبش بیشتر هویدا شد. رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد از جمله دیدگاه‌های موج دوم فمنیسم بود که این نظرات به قدری به سمت افراط رفت که حتی بر ظاهری مردانه در پوشش و آرایش تاکید داشت. موهای کوتاه، کفش بدون پاشنه و کت شلوار زمخت، تیپ ظاهری زنان فمنیست دهه 1970 بود. اما با آغاز موج سوم فمنیسم در اواخر قرن بیستم شکاف‌های زیادی در این جنبش پدیدار شد و افراط تا جایی بود که نهضت مردان نیز در حال شکل‌گیری بود. برخلاف موج دوم در این مقطع زمانی، فمنیست‌ها به دنبال نقش زنانه بودند و بر رفتار ظریف تاکید داشتند. به طور کل این جنبش همواره در افت و خیز‌های فراوان خود به ثبات نرسیده است اما اینکه فمنیست‌های ایرانی نظیر شادی.ص در کدام نقطه این نمودار قرار می‌گیرند قابل تامل است. گویا فمنیست بودن این عنصر خود فروخته در حد عکس‌های سلفی با کتاب «سیمین دو بووار»، مادر فمنیسم است، تا با انتشار آن در فضای سایبری، شهرتی برای آبروی از دست رفته خود برپا کند و حال که ژست‌های فمنیستی و حقوق بشری را نخ نما می‌یابد به توهین عقاید بیش از صد میلیون شیعه روی آورد تا شاید از رهگذر این رفتار ضد اخلاقی و انسانی، مانند دیگر همقطاران خود فقط ابراز وجود کند. اما کجاست آن شعارهای پوپولیستی جریان اصلاح طلب در تایید احترام به عقاید دیگران، تا ببیند فرزندان این جریان سیاسی به کجا رسیده‌اند؟