شیوههای نفوذ فرهنگی به روایت اسناد لانه جاسوسی
دانشگاه تهران هدف اول نفوذ(پاورقی)
گزارش یاد شده بطور جزئی و دقیق، مراحل و بخشهای نفوذ و کم و کیف آنها را از طریق جامعه روشنفکری ایران مورد بررسی قرار میدهد و راه حل پیشنهاد میکند. شروع گزارش یاد شده به شرح ذیل است:
محرمانه: این سند تا 12 سال از طبقه بندی خارج نشود
از: سفارت آمریکا در تهران 21 دسامبر 1963 برابر با 30 آذر 1342
(به: وزارت امور خارجه آمریکا)
موضوع: جامعه روشنفکران ایرانی: ترکیب الگو، مشکلات و پیشنهادات
جهت اقدام دولت آمریکا
خلاصه: یکی از مسائل بسیار هیجانانگیز امروز ایران عبارت است ازهمنواتر ساختن عناصرجوان طبقه روشنفکر ( ایران) با رژیم. دلایل اجتماعی و اقتصادی برای نارضایتی بخش بزرگی از قشر روشنفکران و مخصوصاً جوانان تحصیلکرده وجود دارد که اساسی ترینش علت سیاسی است. جوان خشمگین ایرانی به خاطر وجود تفاوت میان آمال و آرزوهایش با واقعیتهای حیات امروز ایرانی، ازجامعه خود ناخشنود است. سیمای آمریکا هنوز بطور بنیادی مطلوب است، اما نشانههای نگران کنندهای از احساسات ضد آمریکایی وجود دارد. مخصوصاً از این نظر ایالات متحده مورد انتقاد گرفته است که از رژیمی حمایت میکند که از سپردن نقشی به آنان ( روشنفکران) که فکر میکنند شایسته اش میباشند، امتناع میورزد.
به علت محدودیت در سازمان سیاسی و ارتباطات ایرانی تشکیلات سیاسی روشنفکران، به شکل یک دوره درآمده که اعضایش افکار خود را بریکدیگر عرضه میدارند، ولی معرف هیچ نوع بافت قدرت منسجم نمیباشند. این گزارش محتوی بررسی موردی است که نشان میدهد چگونه این دوره عمل میکند... از روی شواهد چگونگی جریانات تفکر و عادتهای دیالکتیکی روشنفکران ایرانی، چنداقدام اساسی پیشنهاد میشود. به وسیله راههایی که توصیه میگردد میتوانیم «گناه همکاری» خود را در اذهان این افراد به حداقل برسانیم بدون اینکه به دولت لطمهای وارد کنیم. همچنین پیشنهاد میگردد که ارتباط متقابل فکری را، علاوه بر ارائه طرق معمول نوع بصری و غیره، بیشترتشویق نماییم. این امر مستلزم تدبیر برنامه جدیدی جهت دیدار آمریکاییهای نوع روشنفکرخواه بود که ممکن است آن را با پستهای مورد نیاز آتی تأمین کرد. نیز پیشنهاداتی در جهت محدود کرد بررسی ایرانیان در مؤسسات آموزشی زیر استاندارد آمریکایی و ایجاد یک مؤسسه مطالعاتی ایرانی در تهران ارائه میشود...»
در طی سالهای پس از انقلاب، خصوصا پساز خرداد 1376 و حاکمیت جریان به اصطلاح اصلاحطلب، از طریق نشریات شبهروشنفکری سعی شد تا با علمی یا هنری نشان دادن جریانات جاسوسی آکادمیک آمریکایی که آشکارا از جنبه اطلاعاتی و استعماری متوجه کشورهای جهان سوم میشوند، قبح دیدار و تبادل اطلاعات با این جریانات و افراد منتسب به آنها شکسته شود. حضور طراحان و تئوریسینهای جنگ نرم و انقلاب مخملی همچون جان کین و جاسوسان و وابستگان سرویسهای اطلاعاتی همانند ریچارد فرای تحت عناوین دیدار اندیشمندان و تبادل اطلاعات اساتید دانشگاه در سالهای دهه 70 و 80 شمسی از جمله تحقق همین برنامهای است که 50 سال پیش در گزارش استیوارت راکول آمده بود.
دانشگاه تهران ؛ هدف اول نفوذ
در گزارش فوق روشنفکران جامعه ایرانی به دستههایی همچون روشنفکران سنتی و جدید و همچنین با علائقی مانند «بتهای روشنفکران» و «تشکیلات روشنفکران»، دسته بندی میشوند و راکول میگوید که اداره اطلاعات آمریکا 8 طرح عملیاتی در دست دارد تا شبکه مورد نظرش را با استفاده از عناصر فوق و با تکیه بر ویژگیهای بررسی شده، طراحی نماید. او در بخش روشنفکران جدید، به دانشگاه تهران به عنوان مرکز روشنفکری اشاره دارد و نیروهای بالقوه درون آن را ارزیابی میکند:
«... دانشگاه تهران، بدون شک مرکز روشنفکری ایران است. اینجا جایی است که بارزترین روشنفکران ایرانی پیدا شده، هیجانانگیزترین ایدهها مورد بحث واقع گردیده ومشکلات جوانان ایرانی درمرکزیت شدیدی مورد مذاکره قرار میگیرد. همه اساتید مهم دانشگاه تهران ضد رژیم نیستند؛ استاد سعید نفیسی، که معلم بسیار مورد احترام ادبیات است از سیاست خود را دور نگه میدارد. حسن افشار رئیس دانشکده حقوق، ستونی برای رژیم به حساب میآید و وزیر دادگستری محمد باهری در آنجا حقوق تدریس میکند. البته باهری غالباً توسط دانشجویان کلاسش موردتمسخر و سرزنش واقع میشد واخیراً دانشجویان معترض صدها اعلامیه جبهه ملی را که وی توزیع آنها را قدغن کرده بود در کلاسش پخش کردند. رئیس دانشگاه جهانشاه صالح (که وزیر بهداری و وزیر آموزش وپرورش در دولتهای پیشین بوده است) اینک رئیس دانشکده پزشکی وطبیب ملکه نیز میباشد. به نظرمی آید که نقش سابق سیاسی خود را دردانشگاه نادیده گرفته و بدین لحاظ گاهگاهی سری به وزیر آموزش و پرورش خانلری میزند...»