شیوههای نفوذ فرهنگی به روایت اسناد لانه جاسوسی
طبقهبندی نیروهای شبه روشنفکر(پاورقی)
اشاره:
نفوذ فرهنگی از مؤثرترین و اصلیترین راههای نفوذ در یک جامعه است که مقام معظم رهبری در سخنان خود از آن به تغییر ذائقه و فکر ملت تعبیر نمودهاند. این تذکرات و رهنمودها و هشدارها در طول 26 سال رهبری ایشان تاکنون همواره در میان سخنان و پیامهایشان وجود داشته است.
یکی از تازهترین هشدارهای معظمله درباره مسئله نفوذ و خاصه نفوذ فرهنگی در جریان دیدار فرماندهان سپاه با ایشان در 25 شهریور سال گذشته بود. ایشان در آن سخنرانی تاکید کردند که نفوذ فرهنگی از تمامی انواع دیگر نفوذ اهمیت بیشتری دارد و در توضیح آن فرمودند: «از همه مهمتر نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است. دشمن سعی میکند در زمینه فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند و باورهایی را که توانسته این جامعه را سرپا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند و اختلال و رخنه در آنها به وجود بیاورد. خرجها میکنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است...»
متن پیش رو به روشهای نفوذ فرهنگی در مراکز به اصطلاح علمی و رسانهای اشاره دارد و براساس اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام دستهبندی شده است. این پژوهش گزیده بخشی از کتابی است با موضوع «نفوذ فرهنگی؛ از قاجار تا فتنه 88» که شیوههای مختلف و بعضا پیچیده نفوذ در میان افکار عمومی و اذهان ملت در طول تاریخ 180 سال اخیر از اوایل دوران قاجار تا امروز را دربرگرفته است و به امید خدا در آینده به طور کامل توسط دفتر پژوهشهای موسسه کیهان انتشار خواهد یافت.
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
اسناد لانه جاسوسی آمریکا که پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، به تدریج جمع آوری شد و انتشار یافت حکایتهای دقیقی از حضور عناصر نفوذی و مرتبط با نهادها و سرویسهای امنیتی و جاسوسی ایالات متحده در مطبوعات و نشریات و همچنین مراکز آموزشی و آکادمیک ایران دارد. بسیاری از عناصر به اصطلاح فرهنگی اعم از مطبوعاتی و روزنامهنگار و استاد دانشگاه و ... که با سفارت آمریکا در تهران مرتبط بوده و علاوه بر جاسوسی، برای اعمال سیاستهای فرهنگی غرب، هدایت و کنترل میشدند. برخی از این اسناد را مورد بازخوانی قرار میدهیم.
از جمله نخستین تلاشهای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده آمریکا، شناسایی عناصر معروف جریان شبهروشنفکری در دانشگاه و رسانهها و احزاب و حتی دولت است تا بتوان با مد نظر داشتن خصوصیات و ویژگیها و همچنین ظرفیتها و تواناییهای آنان، شبکهای از این افراد را برای نفوذ افکار و تمایلات و طرح و نقشههای آمریکایی طراحی و تشکیل داد.
سند گویایی از این تلاشها، گزارش مفصل مامور اطلاعاتی سفارت آمریکا، «استیوارت راکول» به عنوان کاردار موقت در آذرماه 1342 است که با طبقه بندی دقیق نیروهای شبه روشنفکر و آوردن نام تکتک آنها با ذکر پروفایل و خصوصیات شخصی و همچنین جایگاه اجتماعی و علمی، طریقه ارتباط و اتصالشان را مورد بررسی قرار داده و با دسته بندی کردن آنها، طرح شبکه نفوذ را ارائه میدهد. در این طرح ذکر خصوصیات و ویژگیهای هریک از عناصر مورد نظر مامور اطلاعاتی آمریکا جالب توجه است که به افراد بسیاری از جمله «علی امینی» نخست وزیر سابق که به قول او اقتصاددان برجستهای است، «منوچهر اقبال»، «علی اکبر سیاسی»، رئیس دانشکده ادبیات و یکی از سرآمدان جریان روشنفکری دانشگاه تهران، «عبدالله انتظام» که تا مدتها رئیس شرکت ملی نفت ایران بود، «پرویز ناتل خانلری» وزیر آموزش وپرورش، سناتور «احمد متیندفتری» از دانشکده حقوق دانشگاه تهران، «غلامحسین صدیقی»، «مهدی بازرگان»، «کریم سنجابی» ( هر 3 نفر از جبهه ملی ایران)، «سعید فاطمی» و «احسان نراقی» اشاره میشود.
این سند از آن جهت ارزش خاصی دارد که در آغاز یک دوران (پس از 15 خرداد 1342) و بعداز بیثمر ماندن تئوری اصلاحطلبانه کندی در ایران، پروسهای نوین را برای حضور امپریالیستی آمریکا در ایران ترسیم میکند که نفوذ فرهنگی بوسیله شبه روشنفکران از عمدهترین محورهای آن است. محوری که پیش از خرداد 1342 هرگز تا این حد، مطرح نبود. در واقع این سند حکایت از آن دارد که خرداد 42 اگر برای نهضت اسلامی مردم ایران، یک سرفصل و نقطه عطف به شمار آمد، برای رویکرد استکباری آمریکا و غرب نیز یک نقطه عطف محسوب شد. نقطه عطفی که نشان میداد، دیگر اقدامات اصلاحطلبانه غرب به عنوان سوپاپ اطمینان و همچنین روی کار آمدن افرادی همچون «علی امینی» برای خاموشی جامعه مذهبی ایران جواب نمیدهد.