مدیحهسرایی نشریات زنجیرهای برای فراماسونها
ملک الشعرای بهار:شاها کنم از خُبث «فروغی» خبرت(پاورقی)
برخلاف قصهپردازان نشریه «مهرنامه»، خانملک ساسانی بطور کلی درباره نتیجه و حاصل «مدرسه حقوق و علوم سیاسی» مینویسد:
«...در میان فارغالتحصیلهای مدرسه کمتر باسواد پیدا میشد و سطح معلوماتشان اساسا از سیکل اول مدرسه بالاتر نبود، یعنی همان اندازه که اینتلیجنت سرویس در مستعمرات مایل است. اما اکثرا آنها به واسطه تلقینات و تبلیغات مدیران و معلمین به نوکری خارجیها تن در داده و به جاسوسی اجنبی رفتند. لیاقت همدوشی با دیپلماتهای اروپا که پیدا نکردند، سهل است، به واسطه اعمال نامشروع خود در همه ممالک، آبروی ایران را بردند و موسسین مدرسه را به مقصود نهایی خود رساندند... دستور ذکاءالملک(فروغی) و منصورالملک و باقر کاظمی همیشه این بود که نبایستی اشخاص باسواد و باهوش جزو کارمندان وزارت خارجه درآیند...با کمال اطمینان میتوان گفت که مدرسه علوم سیاسی تهران خدمت خود را به اجنبی به بهترین وجهی انجام داد...»
از نویسندگان و پرونده سازان نشریاتی همچون «شرق» و «مهرنامه» باید سوال کرد که چگونه میتوان اسناد تاریخی درباره محمد علی فروغی را دید و ننوشت :
یكي از چهرههاي شاخص فراماسونری و عضو موسس لژ بيداري ايران، «محمد علي فروغي یا ذكاءالملك» بود.
محمود کتیرایی از مورخین معاصر در کتاب «فراماسونری در ایران» مینویسد :
«...دفتر زندگي سياسي اين مرد سياه است،وزير ماليه دولتي بود كه اولتيماتوم روس را پذيرفت...و به همراهي ناصر الملك قره گوزلو، نايب السلطنه كه فراماسونر و هواخواه سياست انگليس بود،مجلس دوم را بست تا كار انگليسيها پيشبرود.»
دکتر علی محمد نقوی، جامعه شناس و محقق معاصر درباره فروغی مینویسد :
«...فروغی مغز متفکر رژیم، یکی از غربزدگان فراماسونر بود. فروغی که خود مورد احترام شدید تمام غربزدگان است، در عالم سیاست تا نخست وزیری هم پیش رفته و عامل سیاست رژیم در جهت اسلامزدایی و ورود فرهنگ غرب بوده است. فروغی بود که با خیانتهای خود، عامل اصلی تداوم رژیم پهلوی، پس از عزل رضاخان گردید. نخست با زمینهسازی استعفای احمد شاه، راه را برای سلطنت رضاخان هموار کرد و سپس بعد از حمله متفقین، مجلس سیزدهم را تحکیم کرده، باعث جانشینی محمد رضا گردید...»
حسین مکی از دیگر مورخین وسیاستمداران معاصرنیز در کتاب معروف «تاریخ بیست ساله ایران» مینویسد :
«... فروغی از بدو پیدایش رضاخان یا از جهت هوش فطری و یا از لحاظ آگاهی از سیاست انگلستان در مورد تمرکز حکومت قدرت و ایجاد دیکتاتوری، همواره او را تقویت میکرد و در بسیاری بازیهای سیاسی مبتکر و در حقیقت یکی از تعزیهگردانان اصلی بوده است...»
محمد علی فروغی برای نخستین بار، به همراه وثوق الدوله و دبیرالملک یعنی میرزا محمد حسین خان بدر، قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراماسونری را به فرمان لژ بیداری ایران از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.
مئیر عزری اولین سفیر اسرائیل در ایران در جلد اول خاطرات خود تحت عنوان «یادنامه» درباره محمد علی فروغی و نیا و نسبش مینویسد:
«...محمد علی فروغی (ذکاءالملک) نیز که در سال 1941 به نخست وزیری ایران رسید، پیشینهای یهودی داشت...نامبرده با سیاستهای میهنپرستانهاش، ایران ناتوان را در یکی از سختترین دوران تاریخی که ناخواسته آوردگاه بیگانگان شده و پل پیروزیاش خوانده بودند از برزخ هراسناک نازیها رها ساخت. نام خانوادگی ذکاءالملک، یادآور نام یهودی ذکاییم است که از خانوادههای بزرگ یهودی در اصفهان بودند. در فرهنگ و ادب عبری، واژه ذکا یا ذکای برابر پاک، پالوده، برگزیده و شایسته است. شادروان فروغی از دانشمندان و پژوهشگران نامدار ایرانی ...که همه نوشتههایش یا برگردانهایش ...از زبان روسی و دیگر زبانها در چاپخانه بروخیم (یکی از پایگاههای فرهنگ یهودی در ایران) به چاپ رسیده اند...»
شاید از همین رو و با توجه به این پیشینه انکارناپذیر بود که ملکالشعرای بهار در شعری که ابتدای سلطنت محمد رضا پهلوی سرود، چنین گفت :
شاها کنم از خبث فروغی خبرت
خون میکند این جهود ناکس جگرت
خطبه شهی و عزل تو را خواهد خواند
زآن گونه که خواند از برای پدرت!!
به نظر میآید ریشه همه این تشابهات و تسامحات و غفلتها به ماهیت و اساس ریشه شبه روشنفکری در ایران و پا گرفتن آن در این آب و خاک مربوط شود که اصلا همراه با فراماسونری قدم به این سرزمین گذارد و در واقع اولین شبه روشنفکران این مملکت نخستین افرادی از ایران بودند که به عضویت لژهای فراماسونری درآمدند و از همین روست که مقام معظم رهبری فرمودند: «روشنفکري در ايران، بيمار متولّد شد».