مدیحهسرایی نشریات زنجیرهای برای فراماسونها
فروغی در کلاس درسش مزدور انگلیس تربیت میکرد(پاورقی)
و بالاخره شماره اخیر «اندیشه پویا» (شماره 31- آذر و دی 1394) با چاپ پروندهای مستقل درباره محمد علی فروغی با نام «لیبرال صبور» از وی با عناوین «روشنفکر نهاد ساز»، «مردی برای تمام فصول» و «دیپلمات صریح اللهجه» یاد کرده و در مقالاتی جداگانه به اسامی «در خلوت دولتمرد فیلسوف» و «سیاستمدار نبود، کاردان بود»، وی را در تاریخ این مملکت به عرش اعلی رسانده است!!
آنها حتی «مدرسه حقوق و علوم سیاسی» را که توسط فراماسونهایی همچون حسن پیرنیا بنیان گذارده شده بود و سر جاسوسانی مانند اردشیر جی ریپورتر در آن درس میدادند، «همراه مدرسه علوم پزشکی در زمره اولین نهادهای آموزشی مدرن در ایران» به حساب آورده که «همپای هم، سنگ بنای دانشگاه تهران را نهادند و نظام علمی و آموزشی ایران را دگرگون کردند.»
در همان مطلب سرمقاله نویس نشریه «شهروند» که امروز هم سردبیر و یا از عوامل اصلی نشریات به اصطلاح اصلاح طلب است درباره فروغی نوشت:
«...سالها قبل محمد علی فروغی، اولین رساله علم سیاست را به زبان فارسی نوشت ... علوم سیاسی از عصر محمد علی فروغی گامی به پیش نیامده است... اگر فروغی نبود ما امروزه معنای حقوق اساسی، علم ثروت، دولت مطلقه، نظام پارلمانی و اقتصاد سیاسی را درک نمیکردیم..»!!
از همین روی در «مهرنامه» شماره 2 به تاریخ اردیبهشت 1389 در پروندهای تحت عنوان آسیبشناسی علم سیاست در ایران درباره همین مدرسه حقوق و علوم سیاسی، داستانها سر هم میشود که مثلا :
«...مدرسه سیاسی در ایران، به واقع مرد سیاست تربیت میکرد...»
و یا از قول یکی از شاگردان دور اول این مدرسه (بدون ذکر نام!) چنین خاطرهای نقل میشود:
«... معلم تاریخ اردشیر جی، در ضمن درس تاریخ خیلی مطالب خارجی میگفت که واقعا راه و رسم خواندن تاریخ خواندن و تاریخ نوشتن را به ما میآموخت...» !
در ادامه پرونده فوق درباره فروغی و مدرسه حقوق و علوم سیاسی آمده است:
«...اگر نبود مدرسه علوم سیاسی و تلاشهای نظری امثال محمد علی فروغی در ترجمه علم حقوق و سیاست جدید که برخاسته از نیازهای چنین مدرسهای بود، چهبسا راهی به مشروطیت در ایران گشوده نمیشد...»
اما برای روشنتر شدن خدمات محمد علی فروغی و همچنین نقش «مدرسه حقوق و علوم سیاسی» در تربیت «مرد سیاست» بیمناسبت نیست به خاطرات یکی از شاگردان شاخص آن روز مدرسه علوم سیاسی و کلاس درس محمد علی فروغی مراجعه نماییم. احمدخان ملک ساسانی از شاگردان همین مدرسه در خاطراتش مینویسد :
«...خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت و گو از مستعمرههای انگلیس بود که آیا خود اهالی قادر به اداره کردن ممالک خود هستند یا نه ؟ میرزا محمد علی ذکاءالملک (فروغی) گفت: آقایان شما هیچوقت سرداری برای دوختن به خیاط داده اید؟ همه گفتند: آری. گفت: خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند: البته. گفت: وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به منزل آوردید، آستین هایش تکان میخورد؟ همه گفتند :نه! گفت: پس چه چیز لازم بود که آستینها را به حرکتدرآورد؟ شاگردها گفتند: لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند: مقصود من هم همین بود که بدانید ایران شما مثل آستین بیحرکت است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد...»
این صحبتها در کلاس درس مدرسه علوم سیاسی، عمق تفکرات ماسونی برای القاء خودباختگی در برابر فرهنگ بیگانه را نشان میدهد. در واقع میتوان نتیجه گرفت که بر خلاف نوشته نشریه «مهرنامه»، این مدرسه در واقع مزدور انگلیس تربیت میکرده و نه مرد سیاست!!
خان ملک ساسانی در بخشی دیگر از خاطراتش مینویسد:
«... روز دیگر جناب سید ولیالله خان نصر (پایه گذار تئاتر نوین در ایران!) هم که تشریح درس میداد ... در سر درس فرمودند: ایران مثل خزهای است که به دیوار استخر چسبیده باشد و دولت انگلیس به منزله آن دیوار است که اگر نباشد، خزه وجود خارجی ندارد.»