مدیحهسرایی نشریات زنجیرهای برای فراماسونها
عالیجناب خاکستری!(پاورقی)
مگر هنوز در فراماسون بودن اشخاصی مانند میرزا ملکم خان و میرزاحسین خان سپهسالار و میرزاآقاخان کرمانی و محمد علی فروغی و حسن پیرنیا و حسن تقیزاده و ...همه آنهایی که در مطبوعات و نشریات این جریان، به بهانههای مختلف از آنها به عنوان «سرآمدان جریان روشنفکری در تاریخ معاصر ایران» یاد شده است، شک و تردیدی وجود دارد ؟ در حالی که خیل اسناد منتشره در داخل و خارج کشور و خاطرات خود این حضرات یا دوستانشان، هرگونه ظنی را از بین میبرد.
عدم پاسخ به این سوالات و تغافل و تجاهلی که دربرابرشان از سوی حضرات شبه روشنفکر مشاهده میشود، دیگر جای چه شک و تردیدی درباره حضور قوی شبکههای فراماسونی در جریان امروز شبه روشنفکری این مملکت باقی میگذارد؟
شاید بتوان ردپای تفکرات ماسونی را در روزگار امروز از خلال برخی از نوشتهها و در همین دسته از نشریات جستوجو کرد. خصوصا که در آنها بعضا بطور علنی سرو کله فراماسونهای قدیمی یا تفکرات و یا کتاب هایشان نیز پیدا میشود.
مثلا همین جناب محمد علی (همایون) کاتوزیان در جلد اول کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» تا آنجا پیش میرود که سید حسن تقیزاده از شناخته شدهترین عوامل فراماسونری و شبکه صهیونیستی اردشیر ریپورتر را از اتهام وابستگی به سرویس جاسوسی انگلیس تطهیر مینماید. این تلاش در جهت تنزیه فراماسونهایی مانند تقی زاده را در دیگر رسانههای این جریان نیز شاهد هستیم. فی المثل در ویژه نامههای روزنامه «شرق» برای صدمین سالگرد مشروطیت، تقیزاده را «از روشنفکران برجسته تبریزی» معرفی نموده که نقشی برجسته در انقلاب مشروطه و نیز «رهبری مجلس ملی در تصویب قوانین مدرن و پیشرفته» داشته است.
یا در شماره 36 نشریه «مهرنامه» تیرماه 1393 در مطلب مفصلی که غلامحسین میرزا صالح درباره زندگی سیاسی سید حسن تقیزاده تحت عنوان «عالیجناب خاکستری» نوشته، پس از اینکه حتی برخی اتهامات علیه وی و نقاط تاریک زندگیش مانند همکاری با گروههای تروریستی درج میشود، اما در انتها مینویسد:
«... تقی زاده نه دزد بود و نه بیعلاقه به وطنش ...» !
این درحالی است که براساس منابع مختلف تاریخی و اسناد منتشره، حسن تقی زاده از گردانندگان ایرانی لژ ماسونی بیداری بود . او سپس بعد از انحلال لژ همایون، همراه حسین علاء و عبدالله انتظام و ابوالحسن حکیمی و فوگل آلمانی، لژ مهر را زیر نظر سازمان فراماسونی آلمان (لژهای متحده آلمان) تاسیس کرد که اولین لژ وابسته به تشکیلات فراماسونی آلمان در ایران بود. پس از آن، او از بانیان اصلی لژ بزرگ ملی ایران بود که در جنب اتحادیه جهانی فراماسونری قرار داشت.
اما بد نیست که در کنار این تاریخ نگاری، بخشی از متن یکی از عریضههای تقی زاده به رضاخان را که به تاریخ 26 مرداد 1309 نوشته شده، نقل کنم تا میزان آزادیخواهی و تجددطلبی جناب تقی زاده برمخاطبان مورخان علمی و جدی مورد نظر آقایان روشن شود!!
«...قربان خاکپای مبارکت گردم
چون از جانثاری بیآلایش و اخلاص صادقانه که نسبت به شخص و ذات ملوکانه دارم، به تفرس باطنی که خداوند در وجود مبارک شاهانه ودیعت گذاشته کما یتبغی آگاهید، حاجت بدان نمیبیند که مراتب جان نثاری صمیمانه خود را شرح دهم از روزیکه در شش سال قبل وارد طهران شدم، اعتقاد راسخ خود به اینکه خداوند شخص همایونی را برای نجات این مملکت برانگیخته در هر مورد علنا اظهار نمودم...برای چاکر شکی نمانده که جز به اتکاء قدرت تامه شخص شخیص اعلیحضرت و تقویت بیحدود ذات ملوکانه، اصلاح غیرممکن است... امر امر مبارک است حسن تقیزاده ...»
با همین عریضه بود که رضاخان، تقی زاده را در سومین کابینه مهدی قلی خان هدایت (از دیگر استادان اعظم فراماسونری) در تاریخ 30 دی ماه 1309به عنوان وزیر مالیه منصوب کرد.
گویا نئوماسونی امروز در ایران، سخت درتلاش است تا با تطهیر اسلاف خود در یکصد و اندی سال اخیر، خیانت هایشان را خدمت جلوه داده و مشیشان را علیرغم وابستگی به کانونهای استعماری و شبکههای صهیونیستی، آزادیخواهی و تجددطلبی و استقلال خواهی جلوه دهد. آنها حتی عنصر پیشانی سفیدی همچون سید ضیاءالدین طباطبایی را که برخی روزنامههای اروپایی هم وی را به سرویسهای جاسوسی بریتانیا منتسب میدانستند هوادار مشروطه معرفی کرده و با نادیده گرفتن نقش عمده وی در کودتای اسفند 1299 و به حکومت رسیدن رضاخان، به سه روزنامه وی اشاره کرده و مینویسند:
«...رعد (یکی از روزنامههای سیدضیاء) تا سال 1334(1295ش) به چاپ رسید و بعد از آن به علت مسافرت سید ضیاء به خارج تعطیل شد. او در سال 1336 (1297ش) به ایران بازگشت و دوباره انتشار رعد از سر گرفته شد و تا کودتای 1299 بطور نامنظم منتشر گردید. اما بعد از کودتا به همراه نشریات دیگر توقیف شد. سید ضیاء پس از کودتا، نود روز رئیس الوزرا بود و بعد از آن از ایران خارج شد و تا 1320 شمسی به ایران بازنگشت. پس از سقوط رضاشاه به ایران بازگشت و در مجلس چهاردهم نماینده مردم یزد شد. سید ضیاء در شرق و برق ( دو روزنامه دیگرش) به هیچکدام از جناحهای سیاسی و دول خارجی وابسته نبود...»!!