kayhan.ir

کد خبر: ۶۸۹۱۳
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۲
راهکار‌های بومي سازي و ترويج طراحي و توليد پوشاك داخلي براساس اصل اقتصاد مقاومتي (بخش پایانی)

طراحان لباس همچنان چشم به راه حمايت(گزارش روز)


گروه گزارش
امروزه صنعت مد و طراحي و توليد پوشاك ما آن هم با ايده‌هاي داخلي و بدون الهام گرفتن از صنعت و هجمه‌هاي مد غربي با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم می‌كند و نیازمند توجه ویژه مسئولان مربوطه است.
هر چند صفحات اخبار نشان می‌دهد كه كارگروه‌هاي مختلف و انجمن‌‌ها و فعالان عرصه‌هاي گوناگوني در اين زمينه مشغول هستند و در ظاهر آمار ورودي‌‌ها و خروجي‌‌هاي دانشگاهي هم قابل قبول است اما متاسفانه در عمل آنچنان كه بايد شاهد درخشش اين حوزه نبوده‌ايم آن هم در شرايطي كه با توجه به اصل اقتصاد مقاومتي مورد توجهرهبر معظم انقلاب اين موضوع بيش از گذشته و هر زمان ديگري بايد مورد توجه قرار گيرد.
بر همین اساس ضرورت دارد مسئولان امر به این مهم توجه خاصی نشان دهند و در رفع مشکلات پیش‌رو بکوشند و زمینه رونق صنعت مد و طراحی و تولید پوشاک ایرانی اسلامی را فراهم نمایند.
در بخش پایانی اين گزارش به سراغ دانشجويان اين رشته‌‌ها رفته‌ايم و پاي صحبت‌‌ها و درد و دل‌‌هاي آنها نشستيم.
خلاقيت ‌هاي گمشده در بساط جمعه بازار
امروز صبح جمعه است و اينجا چهار راه اسلامبول. همان چهار راه و پاركينگ معروفي كه چند وقتي است خيلي‌‌ها را صبح زود روز‌هاي جمعه از خواب بيدار می‌كند.
طبقه همكف با سماور‌ها وظرف‌هاي مسي و تابلو‌هاي قديمي را كه پشت سر مي‌گذاريم از همان پله‌هاي سياه و رنگ و رو رفته ورودي طبقه دوم، رگال لباس‌‌ها و مانتو‌هاي رنگارنگ و اكثرا سنتي پيداست. بساط‌‌هايي كه كف زمين پهن شد‌ه‌اند و براي ديدن مدل‌‌ها بايد يكي يكي لباس‌‌ها را زير و رو كرد.  دامن، مانتو، لباس‌‌هاي سنتي، روسري و شال، پيراهن‌‌هاي كتان، لباس‌هاي بافتني و حتي روميزي و رو تختي و ... هر چه كه فكرش را كنيد اينجا كف زمين پيدا می‌شود! فقط حوصله می‌خواهد براي چرخيدن و تحمل شلوغي جمعيت. اما بيشتر از خود لباس‌ها، طرح‌‌ها ومدل‌‌هايشان جلب توجه می‌كند. مدل‌‌هايي شايد شبيه هيچ كجا!
خلاقيت و ذوق هنري نگفته از خيلي مدل‌‌ها پيداست. طرح ‌هايي كه تلفيقي است ماهرانه ازمدل ‌هاي سنتي و مدرن روز. اين همه ظرافت و ذوق هنري و البته خاص بودن مدل‌‌ها به شدت توجه را جلب می‌كند.  اينكه چرا ويترين‌هاي پرزرق و برق بوتيك‌‌ها از اين مدل‌‌ها خالي است و جالب‌تر اينكه فروشنده‌‌ها يا تركمن ‌هايي هستند كه هر روز جمعه‌‌ها از بندرتركمن به اينجا می‌آيند تا مدل ‌هاي سنتي تركمني بفروشند و يا دختران وپسران جواني هستند كه اتفاقا با چهره ‌هايي متفاوت و بدون هيچ شباهتي به دستفروش‌‌ها، كف جمعه بازار بساط كرد‌ه‌اند.  
جمعیت زیادی که بی‌وقفه در حال خرید هستند واز کنار بساط دستفروش‌‌ها با کیسه‌‌های خرید عبور می‌کنند، به خوبی خبر از واقعیت تلخی می‌دهند. واقعیت تقاضای زیاد مردم وسکوت طولانی مسئولان! مردم و مخصوصا خانم‌‌هایی که این مدل‌‌های ساده، اصیل و سنتی را که حاصل زحمت جوان‌‌های دانشجوی علاقه مند است پذیرفته‌اند وحاضر شد‌ه‌اند قید پاساژ‌های چند طبقه و لوکس خیابان‌‌های معروف را بزنند و صبح جمعه برای خرید راهی این پارکینگ نمدار و تاریک شد‌ه‌اند.  دلیلش هم ناگفته پیداست، مردم این سبک‌‌های نوین اما سنتی و اصیل ایرانی اسلامی از مانتو و لباس را پذیرفته‌اند اما چون هنوز هیچ کس پیدا نشده که متولی این نوع برند‌سازی‌‌ها در کشور باشد ناچارند از بساط کف جمعه بازار این لباس‌‌ها را بخرند. جالب‌تر وقتی است که می‌فهمیم اكثر فروشنده‌‌های جوان بساط لباس‌‌ها، دانشجويان طراحي پارچه و لباس هستند. دانشجوي رشته طراحي لباس... رشته دهن پر كن و به روزي است، ازهمان رشته‌هايي كه اولش خيالت را راحت می‌كند، همه چيز آرام است وهمه خوشبخت هستند و اين همه جوان هنرمند وخوش ذوق چه لباس ‌هاي فوق العاده‌اي كه طراحي نمي‌كنند و نمي‌فروشند!
اما فقط چند لحظه نشستن پاي حرف‌‌هاي همين مثلا هنرمندان جوان كافي است. كافي براي پي بردن به نهايت اجحاف و قصور در حق اين هنر كهن ايراني . هنرنقش زدن در تاروپود پارچه و طرح زدن بر آن براي زنده ماندن نقش‌‌هاي سنتي ايراني وبار ديگر بعد از سال‌ها به تن نشستن اين نقش‌‌ها. آنها بار ديگر اين طرح‌‌ها را از صندوقچه خاطرات بيرون آوردند و ياد مدل‌‌هاي اصيل ايراني را زنده كردند. مدل‌‌هايي كه زير فشار اين مدل ‌هاي غربي و ترك و فشن اروپايي كمر خم كرده اند.  
جايي براي به رخ كشيدن هنر ايراني
خنده‌دار است، شايد هم گريه‌دار. مدل ‌هاي اصيل ايراني كه قرار است با يك طبقه از پاركينگي كه تبديل شده به جمعه بازار، يك تنه جلوي صنعت مد جهاني مقاومت كند! آن هم تنهاي تنها، بدون هيچ حامي و دلسوزي !
« بقيه رشته ‌هاي هنري، مثل تئاتر و نقاشي، گرافيك ومجسمه سازي و . . .  جايي مثل گالري‌‌ها را دارند كه بتوانند به مردم معرفي بشوند و اوج بگيرند اما وضعيت بچه ‌هاي طراحي لباس خيلي بهم ريخته است چون هيچ جايي را براي معرفي هنرشان ندارند.»
این را «هيوا معروفي» فارغ التحصيل رشته طراحي پارچه و لباس می‌گوید. 4 سال است كه هم طراحي می‌كند و هم نمونه كار‌هايش را درجا‌هاي مختلفي به فروش می‌رساند و الآن چند ماه است كه به جمعه بازار می‌آيد.
او ازطراحی ‌هایش می‌گوید. از طرح  لباس و فکر به ثبت رساندن یک برند تمام ایرانی اما بدون هیچ حامی و پشتیبانی.  همان پشتیبانی که نبودش او را به اینجا کشانده، تحمل گرما وسرما و دردسر‌های دستفروشی کف جمعه بازار!
او به گزارشگر كيهان می‌گويد: «بعد ازاينكه فارغ‌التحصيل شدم بلافاصله مشغول كار طراحي و دوخت لباس و مانتو شدم تا الآن كه 4 سال در اين كار هستم.  خودم طراحي می‌كنم و بعضي وقت‌‌ها تا چند روز روي طرح‌‌ها كار می‌كنم . حتي كارنقاشي روي پارچه مانتو‌ها و شال و روسري را هم انجام می‌دهم.  در كل به نظر من كار‌هايي كه غير صنعتي هستند و خود بچه‌‌هاي علاقه‌مند توليد می‌كنند خيلي منحصر به فرد است، يعني شايد مثلا از يك مدل مانتو فقط همان يك عدد در بازار باشد كه همين موضوع اين كار‌ها را خاص‌تر می‌كند. من خيلي دوندگي كردم تا يك مزون يا مغازه تهيه كنم اما متاسفانه هيچ نهادي حامي من نشد. گفتند بايد جواز كسب بگيري، گفتم آخر، من كارم هنري است، اصلا توليدي با سود آنچناني نيستم كه بخواهم آنقدر هزينه جواز بدهم، اما گوش هيچ كس بدهكار نبود، الآن هم خيلي وقت است كه در جمعه بازار دستفروشي می‌كنم.»
او در ادامه می‌افزايد: «اينجا براي هر بار كه می‌آييم بايد 10 هزار تومان بدهيم تازه بايد خودمان را صبح زود برسانيم تا طبقات بالاتر جاي بهتر گيرمان بياید. طبقات پايين بيشتر براي آنهايي است كه ثابت هر هفته می‌آيند و می‌روند. يعني هر جمعه 6 صبح می‌آييم تا 4 بعد از ظهر.  باز تابستان‌‌ها بهتر است اما زمستان‌‌ها واقعا غير قابل تحمل است. خيلي‌‌ها ساعت 1 و 2 ديگر بي خيال كار می‌شوند وجمع می‌كنند و می‌روند.»
مد ایرانی از ژورنال اروپایی
مد، چه واژه آشناي غريبي! آن‌قدر كه اينجا همه می‌شناسندش و به همان اندازه هم فرسنگ‌‌ها ازما دور است.  چه وعده‌‌هايي كه براي اين مد و زنده شدن مد وطني سر داده نشد. وعده ‌هايي كه فقط زورش به چند نمايشگاه مد و لباس با قيمت ميليوني رسيد! اين تمامش نيست.  بنياد ملي مد و لباس هم داريم . همان بنيادي كه هنوز هم قرار است از طراحان خوش ذوق دعوت كند.  دعوت براي طراحي و توليد لباس ملي...
اما از پارچه و دوخت هم كه بگذريم، مد ما با تمام اين شعار‌هاي خوش بينانه هنوزهم وارداتي است. واردات از كشور‌هايي كه شايد آن‌قدر‌ها هم با طراحان و علاقه‌مندان توليد مدشان با بي‌مهري رفتار نشده باشد.
عجیب است که تا این اندازه برنامه و طرح و پروژه برای پا گرفتن این مد ملی در دست اجرا دارند اما از جوانان تحصیل کرده در همین رشته با فکر‌های نوین و همه پسند کوچک‌ترین حمایتی نمی‌شود.  اتفاقا برعکس همیشه نه متقاضی کم است و نه طراح و نه دوزنده. هم‌مردم این سبک‌‌های ساده و اصیل را پذیرفته‌اند و هم جوانان هنرمند با عشقی بیشتر از همیشه مشغول کار هستند، آن هم جوانان و دانشجویانی که تعدادشان کم نیست.  
یکی از فروشنده‌‌های جمعه بازارکه پسر جوانی است و دانشجوی رشته نساجی دانشگاه تهران،درباره اين كار و مشكلات پيش رو به گزارشگر كيهانمی‌گويد :« این روز‌ها درایران دانشگاه‌‌های زیادی  با ظرفیت‌‌های پذیرش بالا در رشته‌‌های طراحی لباس و پارچه دانشجو می‌پذیرد.  دانشگاه الزهرا، دانشکده فنی دکترشریعتی تهران، دانشگاه پیام نور، دانشگاه جامع علمی کاربردی، فرهنگ وهنر، جهاددانشگاهی و دانشگاه آزاداسلامی تامقطع ارشد در این رشته‌‌ها پذیرش دارند.  اما گلایه این بچه‌‌ها نبود رشته و دانشگاه نیست. تناقض بزرگی است که درحرف مسئولان صنعت مد به گوش می‌رسد.  واقعا ما تكليف‌مان اصلا مشخص نيست.  از يك طرف مدام می‌گويند مد ايراني اسلامي از طرف ديگر اين وضع ما است! خب بچه ‌هاي هم رشته‌اي ما دارند همين مد وارداتي را توليد می‌كنند ولي چرا هيچ حمايتي از چيزي كه خودشان اسمش را گذاشته‌اند مد وارداتي نمي شود؟چرا مسئولان فکر می‌کنند مد ایرانی فقط یعنی برپا کردن نمایشگاه‌‌های آنچنانی بدون هیچ حاصل و نتیجه ای؟مثلا همین نمایشگاه مد ایرانی اسلامی که سال قبل برگزار کردند؛ فقط کافی است آثار برگزیده   را ببینید لباس‌‌ها و مانتو‌های سنگ دوزی شده فوق‌العاده گران و با قیمت‌‌های نجومی که فقط به درد نمایش در نمایشگاه می‌خورد. یعنی هیچ کس نمی‌تواند این لباس‌‌ها را بخرد یا هر روز بپوشد. اما از این طرف بچه‌‌های همه رشته‌‌های ما که تحصیلات دانشگاهی مرتبط هم با این کار دارند باید یا بیایند این جورجا‌ها دست فروشی کنند یا به زحمت زیاد سالی چند بار نمایش لباس راه بیندازند تا بتوانند آثاری را که خودشان طراحی کرده اند و دوخته‌اند به فروش برسانند.»
ابرغول‌‌های طراحی مد در جهان
این روز‌ها ابرغول‌‌های طراحی و مد که اتفاقا اصرار هم دارند مدل‌‌های بی‌هویت کشور‌هایشان را به خورد جهان سوم دهند، چه کسانی هستند؟
فرانسه، ایتالیا، انگلستان، آمریکا و ژاپن، حتي هند و تايلند و بنگلادش و ... !. تازگی‌‌ها هم که اسپانیا و ترکیه هم دست به کار شد‌ه‌اند تا مبادا از این کارناوال مد راه انداختن و صادر کردن به تمام دنیا و پول حسابی به جیب زدن جا بمانند!
پريسا عظيم پور يكي ديگر از فروشندگان اين بساط دستفروشي است. هرچند به گفته خودش تحصيلات آكادميك ندارد اما سال‌‌هاست كه كار خياطي را به صورت هنري و با الهام گرفتن از نماد‌هاي اصيل ايراني انجام می‌دهد. او هم درباره مشكلات اين حرفه به ما می‌گويد : «به نظر من آن چيزي که این برند‌های جهانی لباس را به شهرت نزدیک کرد، بیش از آنکه معروف بودن طراحان باشد، توجه دولت‌‌هایشان به ایده‌‌های نو و مبتکرانه بود.  این روال حتی این روز‌ها هم ادامه پیدا کرده یعنی آثار و مدل‌های خلاقانه طراحان جوان این کشور‌ها به سفارش تولیدی‌‌های بزرگ، درهرفصل طی دوره‌ای به نام هفته مد‏ درخانه‌‌های مد معروف به نمایش گذاشته می‌شوند. از همه مهم‌تر اینکه این هفته‌‌ها دوباردرسال درسرتاسرشهر‌های این کشور‌ها اتفاق می‌افتد و لباس‌‌هایی برای تمام فصل‌‌های سال درآنها به نمایش گذاشته می‌شود. ولی  اگر از همين بچه‌‌های طراحی لباس سوال كنيد، می‌بينيد كه  حتی برای شرکت در همین نمایشگاه‌‌های مد و لباس ایرانی و اسلامی هم باید بابت اجاره غرفه‌‌ها هزینه بالایی بدهيم در حالي كه هيچ جاي دنيا اين طور نيست كه هم ايده از شما باشد و هم پول! مثلا همین سال قبل میانگین دستمزد سالانه یک طراح لباس در اروپا  64/690 دلاربوده است  و اگر این طراحان دستمزدشان متوسط باشد، بین 42/150 تا 87/120 دلار، وکم درآمدترین آنها چیزی کمتراز32/700 دلار و پردرآمدترین آنها بالای 127/820 دلاربرای طراحی ایده ‌هایشان دریافت كرده اند. حالا خودتان مقايسه كنيد با وضع اين بچه‌‌ها...»آری جوانان خلاق این رشته هنری نیازمند حمایت همه جانبه مسئولان هستند، چون جوان‌‌های زیادی حاضرند برای مدت‌‌ها رایگان ایده‌‌ها و طرح ‌هایشان را به تولیدی‌‌های بزرگ بدهند، فقط وفقط به امید روزی که این طرح‌‌ها به خط تولید انبوه برسد.  روزی که انگارتا رسیدنش، چار‌ه‌ای ندارند جز اینکه صبح‌‌های جمعه مسیر چهارراه اسلامبول را در پیش بگیرند.  یک پارکینگ قدیمی برای دستفروش کردن هنر خود.  نشستن کنار بساط‌‌ها و دستفروش کردن دنیایی از هنر وخلاقیت به امید روزی که شاید شعاررسیدن به مد ایرانی از نمایشگاه‌‌هایی با مانتو‌های میلیون تومانی کمی فراتر رود. فقط کمی فراتر ...