kayhan.ir

کد خبر: ۵۶۹۵۹
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰

امام علی(ع) نفس پیامبر(ص)

شیعیان، براساس ادله گوناگون عقلی، قرآنی، روایی و تاریخی، باور دارند که امام علی علیه‌السلام وصی و خلیفه بلافصل پیامبر(ص) پس از مرگ اوست و حوادث بعد از رحلت نبی‌مکرم اسلام و خلافت سه تن از صحابه، یکی پس از دیگری، هرگز به این جایگاه خدشه‌ای وارد نمی‌کند؛ یکی از ادله روشن شیعه بر وصایت امام علی از پیامبر، که مورد اتفاق عالمان شیعی و سنی است، آیه مباهله است؛ داستان مباهله از اینجا شروع می‌شود که گروهی از مسیحیان نجران خدمت پیامبر آمده و خواهان مباحثه و مناظره پیرامون حقانیت دین اسلام می‌شوند؛ پیامبر با آنان وارد محاجه می‌شود و آنچه از استدلال و استناد طلب می‌کنند، ارائه می‌کند؛ اما آنان مجاب نمی‌شوند و بازهم ادعا می‌کنند که حقانیت ادعای پیامبر را باور نمی‌کنند؛ از این رو پیامبر آنان را به مباهله فرا می‌خواند؛ استدلال به این آیه برای اثبات عصمت و وصایت و خلافت امام علی از پیامبر به فقره «وانفسنا و انفسکم» بازمی‌گردد که خداوند علی را نفس پیامبر خوانده است؛ حال برخی با شبهه در اینکه در آیه مباهله، امام علی نفس پیامبر باشد، خواسته‌اند استدلال به این آیه را زیر سؤال ببرند؛ در نوشتار حاضر با توجه به یکی از این گونه شبهات، به بررسی آن پرداخته شده است.
* * *
برخی‌ها شبهه می‌کنند که طبق روایات اهل سنت، آیه مباهله در شأن رسول خدا و امام علی و حضرت فاطمه و حسن و حسین- علیهم‌السلام- نازل شده است؛ در این آیه، برخلاف نظر شیعیان، امام علی مانند حسن و حسین- علیهم‌السلام- از فرزندان رسول خدا به‌شمار می‌آید؛ یعنی امام علی مصداقی از مصادیق ابنائناست نه مصداق انفسنا! در نتیجه کسی نمی‌تواند برای اثبات خلافت و وصایت امام به این آیه استناد کند و بگوید امام علی(ع) نفس پیامبر است تا خلافت بلافصل امام علی را ثابت کند؛ بلکه نهایت استفاده‌ای که از این آیه می‌شود این است که آن امام مورد ستایش خداوند قرار گرفته است!(1)
 یکی از آیاتی که برای اثبات امامت امام علی(ع) به آن استناد می‌شود؛‌آیه مباهله است:«هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده،‌(باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را بخوانیم و شما فرزندان خودرا و ما زنان خود را بخوانیم و شما زنان خود را و ما نفس‌های خودمان را بخوانیم و شما نفس‌های خودتان را؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم!»(آل عمران/61)؛ در آن زمان رسم بر این بود که اگر دو نفر یا دو گروه بر سر مسئله‌ای اختلاف داشتند و نمی‌توانستند یکدیگر را قانع کرده و حقانیت خود را اثبات کنند، قرار بر این می‌گذاشتند که همدیگر را نفرین کنند؛ پس از نفرین، هر فرد یا گروهی که بر حق نبود، مورد عذاب الهی قرار می‌گرفت و حقانیت فرد یا گروه دیگر به اثبات می‌رسید؛ بنابر نظر شیعه و بسیاری از اهل سنت، مقصود از نسائنا، حضرت فاطمه، مقصود از ابنائنا حسن و حسین و مقصود از انفسنا امام علی(ع) است و پیامبر امام علی را نفس خویش معرفی کرده است؛ با این توصیف، عده‌ای از وهابیان تلاش دارند که با اعمال نوعی اجتهاد در مقابل نص، بگویند که واژه ابنائنا شامل امام علی هم می‌شود و او از فرزندان رسول خدا شمرده شده است، نه نفس آن حضرت و انفسنا فقط بر خود پیامبر قابل انطباق است که در ادامه مفهوم انفسنا را از لحاظ معنا و مصداق بررسی کرده و معنای روشنی از آیه مباهله ارائه خواهیم داد.
امام علی، مصداق «انفسنا» در آیه مباهله
براساس تفسیر مستند به روایات، شیعه و سنی باور دارند که مقصود از انفسنا در آیه مباهله، امام علی(ع) است و این آیه با اثبات نفسیت امام برای پیامبر، سند روشن و قوی‌ای بر عصمت، و وصایت امام از پیامبر است؛ این تفسیر، هم با معنای لغوی کلمه همخوان است و هم با روایات پرشمار شیعه و سنی تایید می‌شود؛ مع‌الوصف عده‌ای می‌خواهند برخلاف این دو دلیل مهم، بگویند که مراد از انفسنا شخص پیامبر است نه امام علی؛ زیرا تعبیر فراخواندن نفس، به معنای آوردن خود، در بین عرب از قدیم معمول بوده و همواره در کلام‌شان استعمال شده است!
در نقد این تفسیر از کلمه انفسنا گفتنی است: اولا:‌ بسیاری از علمای اهل سنت، ذیل آیه مباهله گفته‌اند که مراد از «انفسنا» پیامبر اسلام و امام علی(ع) است؛ چنان که حاکم نیشابوری به سند صحیح از جابربن‌عبدالله انصاری، قصه ورود عاتب و سید و شرفیاب شدن به محضر رسول خدا را نقل کرده و در آخر آن می‌گوید:‌«... و در حق آنها نازل شد: «فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» آنگاه جابر می‌گوید:‌ مراد از «انفسنا و انفسکم» رسول خدا و علی و مراد از «ابنائنا» حسن وحسین و مقصود از «نسائنا» فاطمه است».(2) در نتیجه معرفی امام علی به عنوان فرزند پیامبر و نه نفس او، نوعی اجتهاد در برابر نص محسوب می‌شود؛ زیرا طبق این روایت امام علی نفس پیامبر شمرده شده است!
ثانیا: برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که تفسیر مذکور از لحاظ ادبی هم اشکال دارد؛ زیرا معقول نیست که انسان خودش را دعوت کند؛ بلکه همواره دیگری را می‌خواند؛ مگر اینکه مجازا قائل به چنین معنایی شویم و روشن است که همیشه اصل بر معنای حقیقی است مگر اینکه خلاف آن با قرینه، اثبات شود و در اینجا قرینه‌ای بر معنای مجازی وجود ندارد!(3)
ثالثا: اگر احتمال مصداقیت امام برای ابنائنا را بپذیریم، لازمه آن این است که کلمه «انفسنا و انفسکم» زائد باشد؛ زیرا شخص پیامبر داخل در جمله «تعالوا ندع» است.
با توجه به این پاسخ‌ها، روشن می‌شود که منظور از «انفسنا» در آیه مباهله، پیامبر اسلام و امام علی- علیهما السلام-اند.
نفس پیامبر، به معنای یکسانی با او در فضیلت‌ها
مسلما مراد از نفسیت امام  علی(ع) برای پیامبر(ص) به معنای عینیت و مثلیت امام و پیامبر نیست؛ زیرا این چنین امری محال و ناممکن است و در اینجا معنای لطیف دیگری در نظر بوده است؛ ایرادگر شبهه ‌بر این باور است که اگر بر فرض بپذیریم که منظور از «انفسنا» امام علی است، آنگاه نمی‌توانیم بپذیریم که امام علی ذات و عین پیامبر است؛ زیرا واژه نفس به معنای قریب و شریک در ملت و دین، با کثرت استعمال شده است؛ چنانکه در قرآن کریم، فراوان چنین تعبیرهایی به کار رفته است:‌«لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»،‌«چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند؟!» (نور-12)و... با توجه به این مطلب، چون امام علی(ع) در نسب،دین و ملت با پیامبر برابر بود، تعبیر «انفسنا» به کار رفته است!
در پاسخ می‌گوییم؛‌ اولا: نظر شما درباره این دسته از آیات قرآن چیست که نفس در مورد خود انسان اطلاق شده است؛‌مانند:‌«یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا»؛‌یعنی «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده‌تان را از آتشی نگه دارید که سوخت آن مردم و سنگ‌هاست»؛ در این آیه نفس به معنای خود شخص آمده است نه کسانی که در دین و ملت شریک انسان هستند؛ بنابراین باید گفت که واژه نفس بر معانی گوناگونی اطلاق می‌شود که در هر مورد باید با استفاده از قرائن و شواهد یک معنا را بر دیگر معانی برگزینیم.
ثانیا: بر فرض که منظور از آیه این باشد که امام علی(ع) در دین و نسب شریک پیامبر است؛ چرا پیامبر عمویش عباس یا ابوبکر و عمر را برای مباهله دعوت نکرد؟! زیرا آنان نیز در نسب و دین شریک پیامبر بودند! در نتیجه، اینکه پیامبر علی را از میان همه یارانش انتخاب می‌کند، دلیل افضلیت امام علی بر همه آنان است؛ بنابراین مراد از «انفسنا» در آیه، مساوات در فضائل و کمالات است و اگر چنین نباشد و مراد همسانی در دین، نسب و ملت باشد، عمل پیامبر، در آوردن امام علی و وانهادن عمو و دیگر یارانش، یا ترجیح مرجوح بر راجح و یا ترجیح بلامرجح خواهد بود، که هر دو از پیامبر قبیح است!
امام علی، مساوی با پیامبر در فضیلت‌ها
گفته‌اند که اگر امام علی با پیامبر در تمام صفات مساوی باشد، امام علی باید پیامبر هم باشد و اگر مراد، مساوات او با پیامبر در بعضی از صفات است- نه در همه صفات- پس نمی‌توان از آن بر استحقاق خلافت او استدلال کرد؛ زیرا مساوات امام علی(ع) در بعضی از اوصاف با پیامبر(ص) نمی‌تواند ایشان را بر تمام افراد، افضل و ارجح کند!
در پاسخ به این استدلال می‌گوییم: اولا: ما تابع نص آیه‌ایم؛ از خود آیه و ادله قطعی دیگر استفاده می‌شود که امام علی(ع) در تمام کمالات و قابلیت‌ها همانند رسول خداست؛ بخاری در صحیح خود آورده است:‌«پیامبر فرمود: ای علی! تو از من و من از توام.»(4) در همان کتاب آمده است که پیامبر به امام علی فرمود:‌«تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»(5) طبق این حدیث، امام علی تمام کمالات پیامبر اسلام جز نبوت را داراست!
ثانیا: بعضی از علمای اهل سنت به این حقیقت تصریح کرده‌اند که امام علی(ع) در تمام کمالات جز نبوت، با پیامبر برابر است؛ قاضی ایجی می‌گوید:‌«... مراد از «انفسنا» خود پیامبر نیست؛ زیرا انسان خودش را دعوت نمی‌کند؛ بلکه مراد از آن، امام علی(ع) است و اخبار صحیح و روایات ثابت شده نزد اهل نقل دلالت دارد که پیامبر(ص) امام علی(ع) را برای این مقام دعوت کرد و یقینا نفس علی همان نفس محمد، حقیقتا نیست؛ بلکه مراد، مساوات آن دو در فضل و کمال است و تنها نبوت استثنا می‌شود و کلمه «انفسنا» در باقی کمالات حجت است؛ پس امام علی با پیامبر در هر فضیلتی جز نبوت، مساوی است؛ در نتیجه امام علی افضل امت است»!(6)
حال که ثابت شد امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است، پس بر همه یاران و خویشان پیامبر برتری داشته و تنها کسی است که پس از پیامبر استحقاق راهبری امت و امامت مؤمنان را داراست!
علی در زمان پیامبر هم ولی‌مومنان است!
امامت مقام هدایت و راهبری امت در امور سیاست و جامعه و مرجعیت دینی مؤمنان در شناخت معارف، آموزه‌ها و احکام دین است؛ امامت مقامی بس شریف و حتی بالاتر و والاتر از مقام نبوت است؛ ابراهیم خلیل(ع) پس از احراز مقام نبوت و با پشت سر نهادن آزمایش‌های دشوار بدانجا رسید که خداوند او را امام مردم قرار داد؛ (بقره/124) مقام امامت یکی از شئون ولایت است؛ ولایت نوعی ارتباط خاص بنده با خداست که در اثر عبودیت حاصل می‌شود و هرچه بنده در مقام ولایت و قرب، مرتبه بالاتری را به دست آورد، به شأن تازه و والاتری دست می‌یابد؛ بدون شک، مقام نبوت یکی از شئون ولایت است و مقام امامت از آن بالاتر و والاتر؛ پیامبر اکرم در زمان حیات خود هر دو شأن نبوت و امامت را دارا بود و از آنجا که در یک زمان، دو امام وجود ندارد، امامت امام علی پس از زمان پیامبر فعلیت پیدا کرده و در زمان پیامبر، هرچند در مقام ولایت، مرتبه بالایی داشت و بالقوه شایسته مقام امامت بود، اما نسبت به پیامبر ماموم و پیرو بود؛ پیامبر بارها فرموده که بعد از من، علی،  امام امت اسلامی خواهد بود؛ احمد بن حنبل با سند صحیح چنین روایت کرده است:‌«پیامبر فرمود: علی از من و من از اویم و او ولی شما بعد از من است!»(7) رسول خدا(ص) در واقعه غدیر امام علی(ع) را جانشین بلافصل خویش اعلام کرد؛ «پیامبر به مردم حاضر در کنار غدیرخم فرمود: همانا خدا مولای من است و من مولای مومنینم و بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم! پس هرکس من مولای اویم، علی(ع) مولای اوست».(9-8)
حدیث غدیر از مهم‌ترین ادله دینی بر ولایت و امامت امام علی(ع) است و به روشنی دلالت می‌کند که امام علی(ع) خلیفه و امام بعد از رسول خداست؛ زیرا اولا: پیامبر به آن امام فرمود:«ای علی! تو ولی و سرپرست(مومنان) پس از من هستی!» اگر ولی را به معنای دوست بگیریم، امام علی در زمان رسول خدا هم دوست مؤمنان بود و در نتیجه معنا ندارد که پیامبر بفرماید تو بعد از من دوست مؤمنان هستی! پس ولایت در حدیث غدیر، به معنای سرپرست و حاکم و امام بعد از رسول خداست!
ثانیا: بعضی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که منظور از ولایت در حدیث غدیر و دیگر روایاتی که امام علی، ولی مؤمنان معرفی شده است، سرپرستی جامعه اسلامی است؛ سبط ابن‌الجوزی درباره حدیث غدیر می‌گوید:‌«پس متعین است معنای دهم و آن این است: هرکس من به او سزاوارتر از خودش هستم، پس علی(ع) سزاوارتر به اوست»!(10)
بر طبق روایات بالا رسول خدا(ص) امام علی را خلیفه بعد از خود معرفی کرده و یقینا شخص دیگری را برای خلافت پس از خود معرفی نکرده است.
ایرادگر شبهه می‌گوید: اگر امام علی(ع) در تمام کمالات مانند رسول خداست، پس باید علی(ع) در زمان رسول خدا هم امام باشد،  در حالی که این مطلب بالاتفاق باطل است! ما هم ثابت کردیم که این استدلال نادرست است و امام علی، هر چند دارای تمام کمالات پیامبر، جز نبوت، است، در زمان حیات پیامبر دارای مقام ولایت و شایسته احراز مقام امامت است،ولی امامت او پس از حیات نبی‌مکرم فعلیت می‌یابد! همسانی امام علی با پیامبر به معنای افضلیت و ارجحیت امام برای تصدی مقام خلافت و زعامت مسلمانان، پس از پیامبر است و لازمه آن فعلیت امامت امام در زمان پیامبر نیست؛ زیرا روشن است که در یک زمان دو نفر نمی‌توانند امام باشند؛ هرچند جمع چند ولی در یک زمان اشکالی ندارد!
نتیجه سخن
بر پایه روایات صحیح السند، مصداق یگانه واژه «انفسنا» در آیه مباهله، امام علی(ع) است آن حضرت نفس پیامبر است و از آنجا که اراده معنای حقیقی از لفظ انفسنا، محال است، مقصود آیه، برابری کامل امام با پیامبر در فضیلت‌ها و کمالات الهی است و کسی که با پیامبر برابر باشد، ناگزیر از دیگران هم برتر و برای امامت پس از پیامبر سزاوارتر، بلکه تنها کسی است که برای این مقام سزاوار است!
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
__________________
1- «اصل شبهه در تاریخ 31/2/1391 از سایت سنی آنلاین:Http://fa.sunnionline.us استخراج شده است.
2- جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 2، ص 230-231،
3- حاشیه شیخ‌زاده بر تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 634
4- محدبن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج3، ص 1353
5- همان، ج4، ص 1602
6- عضدالدین الایجی، شرح مواقف، ج3، ص 624
7- احمدبن حنبل، فضائیل الصحابه، ج 2، ص 688
8- همان، ج2، ص 585
9- ابن‌حجر هیثمی درباره صحت حدیث غدیر چنین می‌گوید:‌«حدیث غدیر، صحیح بوده و هیچ‌گونه شکی در آن نیست جماعتی همچون ترمذی و نسائی و احمد آن را نقل کرده‌اند و طرق او جداً زیاد است». ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ج1، ص 106
10- ابن‌جوزی، تذکره الخواص من الأمه فی ذکر خصائص الائمه، ج 1، ص 39