kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۳۹۱
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱

ديدگاه اسلام به«ازدواج»(خوان حکمت)

ازدواج مثل غذا خوردن براي حفظ انسان است. انسان ، هم بايد شخصاً بماند، هم بايد نوعاً محفوظ باشد. حفظ شخص انسان با غذاست، حفظ نوع انسان با نكاح است؛ و هر دو را ذات أقدس إله به عنوان ضرورت مطرح كرد.چون تحمّل اين كارها دشوار است؛ يك سلسله لذائذي را در هويت انسان تأمين كرد تا انسان براي رسيدن به آن لذّت تن به اين كار بدهد. اينها در حقيقت مزد كار است، نه هدف! انسان اگر غذا نخورد، مي‌ميرد؛ انسان اگر نكاح نداشته باشد، منقرض مي‌شود. انسان مثل فرشته نيست كه بدون غذا بماند و غذاي او ذكر خدا باشد؛ انسان مثل فرشته نيست كه نياز به نكاح نداشته باشد و محفوظ باشد! هم به غذا محتاج است براي حفظ شخص، هم به نكاح محتاج است براي حفظ نوع. چون اين كارها دشوار است، تأمين غذا و تهيه غذا سخت است؛ زيرا انسان مثل حيوان نيست كه غذاي او در سفره طبيعت حاضر باشد. او علف خوار نيست، او نياز به پخت و پز و دستگاه تغذيه دارد؛ بنابراين كار دشواری است. براي اينكه او اين دشواري را تحمّل كند، يك لذّتي در فضاي كام او پيدا مي‌شود.
و همچنين نكاح براي حفظ نسل است؛ اين كار ضروري است،‌ نظير مسئله غذا. چون اين كار دشوار است؛ تأمين خانواده، تأمين هزينه آنها، تربيت فرزند مشكل است؛ چند كار را ذات أقدس إله به عنوان پاداش اين كار دشوار قرار داد. يكي لذّت نكاح است و يكي محبت اولاد. اين انسان خيال مي‌كند كه اين لذّت هدف است يا آن محبت، هدف است! در حالي كه اگر پدر و مادر به كودك علاقه نداشته باشند، تمام مشكلات او را تحمّل نمي‌كنند؛ لذا اين مزد آن كار است. انسان خيال مي‌كند كه محبت اولاد براي او يك اصل است؛ يا لذّت نكاح براي او اصل است! در حالي كه اين، مزد آن كار است، اين لذّّت غذا خوردن مزد تحمّل اين دشواري است.
چون اين افراد عادي نمي‌دانند كه اين لذّت مزد آن كار است، تا مي‌توانند مي‌خورند. اكثر بيماري‌ها هم بر اثر بدخوري و پرخوري است. اين دين دستور داده تا اشتهاء به غذا نداريد، كنار سفره نرويد؛ يك مقداري مانده كه سير بشويد، از كنار سفره برخيزيد. هيچ انسان پرخوري خوش استعداد و خوش فهم نخواهد بود. اين جزء بيانات نوراني حضرت امير است که فرمود: لَنْ تَجتَمِعَ العَزيمَهُ وَ الوَليمِه، لن تَجتَمِعَ الفِطنَهُ وَ البِطنَه(1). پرخوري با فِطانت، بَطين بودن با فَطِن بودن جمع نمي‌شود؛ هيچ آدم پرخوري مُلّا نخواهد شد، هيچ آدم بدخوري هم خردمند نمي‌شود! آدم بايد به مقداري كه بدن نياز دارد غذا بخورد. آنكه نمي‌فهمد بشر چرا بايد غذا بخورد، پرخوري مي‌كند؛ آنكه نمي‌فهمد بشر چرا محتاج به نكاح است، دنبال هَرزگي است.مبادا خيال بكنيد اين نكاح براي آن است كه شما لذّت ببريد، اين براي آن است كه نسل بشر محفوظ بماند. همانطوري كه در پرخوري و بد خوري اينها خيال مي‌كنند انسان براي لذّت غذا مي‌خورد، نه براي ماندن؛ لذا به ماندن خودشان آسيب مي‌رسانند تا به لذّت برسند.
راهكار رسيدن به حفظ نوع انسان
در جريان نكاح هم همين طور است تا اين نكاح اساس خانواده را حفظ بكند، يك؛ و فرزند صالح تربيت بكند، دو. چون اگر خانواده حفظ نشود و فرزند صالح تربيت نشود؛ ما امت اسلامي، جامعه اسلامي، جامعه متمدّن نخواهيم داشت؛ زيرا جوامع را خانواده‌ها تشكيل مي‌دهند. عواطف در همان دوران خردسالي است. متمّم قانون همان عاطفه و اخلاق است. جائي كه عاطفه نباشد، اخلاق نباشد؛ قانون هر چه كامل باشد، نمي‌تواند مشكلات آن جامعه را حل كند.
لذا قرآن كريم براي خانواده خيلي حرمت قائل است، خيلي تأكيد مي‌كند؛ همانطوري كه براي عقل حرمت قائل است. همزمان با نزول وحي، دو چيز را پشت سر هم با تعبيرهاي گوناگون تحريم كرده. يكي خمر، يكي زنا؛ فرمود: اين كارها را نكنيد.گاهي به صورت نهي،‌ گاهي به صورت اينكه اينها مذمومند، گاهي به صورت اينكه اينها فحشايند، گاهي به صورت اينكه اينها منكرند، گاهي به صورت اينكه اينها مورد ملامتند، گاهي به صورت اينكه اينها عُدوان و تعدّي و تجاوزند؛ چه در سوره‌هاي مكي، چه در سوره‌هاي مدني پشت سر هم درباره حرمت زنا و حرمت خمر با تعبيرهاي گوناگون سخن گفته. براي اينكه این دو نه مي‌گذارد خانواده سامان بپذيرد، نه مي‌گذارد جامعه شكل بپذيرد.
سيّدنا الاستاد (رض) در الميزان، بعد از آن بحث که ايمان از چه سنخ است، وارد مسئله اجتماعي شدند كه اين آيات مسائل اجتماعي را خوب تفهيم مي‌كنند و براي اينكه پاسخ المنار و امثال المنار را هم بدهد، مي‌فرمايد: همه انسانها و همه افراد بخواهند نكاح دائم داشته باشند، مقدورشان نيست. نه مي‌شود جلوي غريزه را گرفت،‌ يك؛ نه مي‌شود جلوي ضرورت نسل را گرفت، دو؛ و نه مي‌شود براي همه جوانها زندگي دائم و ازدواج دائم فراهم كرد، سه. لذا قرآن كريم هم ازدواج دائم را، هم ازدواج موقت را ترسيم كرده است؛ منتها فرهنگ عمومي بايد طوري باشد كه وقتي گفتند ازدواج موقت،يعني آن جوان متديني كه مقدورش نيست، ازدواج موقت كند، نه كسي كه متأهل است! اين به هم زدن اساس دين است به دست همين متدينين صُوري. نفرمودند شما كه متأهل هستي، بايد به دنبال نكاح موقت بروي! گفتند: آن جواني كه مقدورش نيست، او به دنبال نكاح موقت برود كه هم آلوده نشود و هم بتواند خانواده تشكيل بدهد موقتاً، هم فرزند دار بشود! همه اينها هست. يك بحث مبسوطي ايشان دارند كه مسئولان قانون‌گذاري با هماهنگي فرهنگ عمومي مردم، اين ازدواج‌ها را سامان ببخشند، وگرنه همين كه مي‌بينيد يا بياباني يا خياباني در مي‌آيد. رفتند جلوي ازدواج موقت را بگيرند، زنا را ترويج كردند. فرمودند: اين خطر هست. در صدر اسلام در زمان خود پيغمبر (ص) عدّه‌اي از همين‌ها ازدواج موقت داشتند. منتها تا گفتند ازدواج موقت، يك انسان بوالهوسِ متأهل هم راه مي‌افتد!
رهنمود قرآن در اجرايي شدن قوانين الهي
اين امانت الهي است، اين دين امانت است به دست ما! بگذاريم آن جوان متديني كه راه ندارد، اين از اين راه استفاده كند. تو كه متأهل هستي چرا به دنبال اين و آن مي‌روي ؟!بنابراين خود همين‌ها جزء تضييع‌كنندگان دينند. اينكه مي‌بينيد درباره نماز، اوّل و آخر از نماز سخن گفته است، آن هم با فعل باب مفاعَله كه براي مبالغه است، نه براي طرفين؛ براي همين جهت است. اوّل فرمود: اَلَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون (2). بعد هم فرمود: اَلَّذِينَ هُمْ عَلي صَلَواتِهِمْ يُحافِظُون (3).محافظه باب مفاعله است؛ اينگونه از موارد طرفيني نيست، اينگونه از موارد براي مبالغه است. يعني خيلي مواظب نماز خودشان هستند. چون خيلي مواظب نمازشان هستند، مواظب عهد الهي‌اند، مواظب دين الهي‌اند، مواظب قانون الهي‌اند؛ لذا اين بحث مبسوط را سيّدنا الاُستاد به عنوان بحث حقوقي در ذيل بحث ازدواج مطرح مي‌كنند كه هم آن مسئله فقهي مخالفان ازدواج موقت را جواب بدهند، هم ضرورت قانونگذاري را.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (مدظلّه)
 در جلسه درس تفسير سوره مؤمنون در جمع طلاب
 و فضلاي حوزه علميّه قم    ـ    7 / 2 / 1390
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.
_________________________
(1) غرر الحكم / ص 360
(2) مؤمنون / 2
(3) مؤمنون / 9