kayhan.ir

کد خبر: ۳۹۹۸۲
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۲
به روایت رسانه‌های غربی

رازگشایی از کینه‌توزی آمریکا علیه رهبر انقلاب

انتشار وسیع اخبار دروغ درباره سلامتی رهبر انقلاب اتفاقی مسبوق به سابقه است که رسانه‌های غربی پیش از این نیز در سال‌های ۸۵، ۸۷ و ۹۱ انجام داده‌اند. دور جدید عملیات روانی از این دست یک سوال مهم را پیش می‌کشد و آن اینکه علت این رفتار موذیانه چیست؟


سال ۸۵ کمر رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله در حال شکستن بود که مایکل لدین عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا شایعاتی را درباره به کما رفتن رهبر معظم انقلاب منتشر کرد. آن جنگ بزرگترین ضربه به اعتبار و قدرت رژیم صهیونیستی در طول ۶ دهه گذشته بود. در هفته جاری نیز عملیات روانی پرحجمی با همراهی روزنامه‌های گاردین و فیگارو، برخی  روزنامه‌های صهیونیستی نظیر تایمز آو اسرائیل، شبکه دولتی بی‌بی‌سی، شبکه سعودی العربیه، صدای آمریکا و شبکه رسانه‌ای اپوزیسیون و جریان فتنه که شبکه عنکبوت نامیده می‌شوند راه افتاد. فیگارو ۳روز پس از آن که با فائزه هاشمی مصاحبه کرد، به تردیدافکنی درباره سلامتی رهبر معظم انقلاب پرداخت. این فعال فتنه ۸۸ برای دومین بار- پس از مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار- بود که تصریح می‌کرد در زندان، دوستان خوب بهایی و مجاهدینی (سازمان تروریستی منافقین) پیدا کرده است!
ضربه به ستون فقرات آمریکا و اسرائیل
عملیات روانی رسانه‌های غربی- عربی و عبری (صهیونیستی) با برخی تحرکات رسانه‌ای در داخل همراه شد که با استفاده از مصاحبه‌های آقای هاشمی، موضوعات انحرافی نظیر شورای رهبری و «بعد از رهبر فعلی چه اتفاقی می‌افتد» و... را پیش کشیده بودند. این قبیل رفتارها از سوی دشمنان بیرونی و جریان همسو با آن در داخل،  فراتر از بی‌ادبی، بازی در زمین و جنگ روانی دشمنی است که مرکزیت فرماندهی محور مقاومت اسلامی در منطقه را خار چشم خود می‌یابد. واقعیت این است که مدیریت استراتژیک امام خامنه‌ای با آمیزه‌ای از شجاعت و عزت و حکمت و تدبیر، ستون فقرات سیاست مشترک آمریکا- اسرائیل تحت عنوان خاورمیانه جدید را از لبنان و فلسطین و سوریه تا عراق و افغانستان، بحرین و یمن شکسته است. آخرین فقره از این فقرات، رونمایی از جریان تروریستی داعش در سوریه و عراق بود. اوج این سناریو خرداد ماه گذشته با اشغال تکریت و موصل خود را نشان داد که مقارن با سررسید مذاکرات هسته‌ای بود. آمریکا و اسرائیل فکر می‌کردند این اهرم فشار می‌تواند نوار پیروزی‌های مقاومت اسلامی را قیچی کند اما ۶ ماه بعد از آن حوادث، مقر اصلی داعش در مناطقی نظیر تکریت و حلب در محاصره کامل و در حال پاکسازی است. شیطان بزرگ و کوچک (آمریکا و اسرائیل) این ضرب شست بزرگ رزمندگان مقاومت در سوریه و عراق را که با مشورت میدانی ژنرال قاسم سلیمانی صورت می‌پذیرد، زیر سر رهبری شجاع و حکیم می‌بینند که با افتخار می‌گوید من انقلابی‌ام.
چالش شماره یک آمریکا
جیمز لیندسی مدیر بخش مطالعات در شورای روابط خارجی آمریکا دی ماه ۱۳۹۲ درست گفته بود که اقتدار منطقه‌ای ایران، چالش شماره یک دولت اوباما در سال ۲۰۱۴ خواهد بود. ۲ ماه بعد از او - اوایل اسفند ۹۲- مایکل روبین از همکاران مایکل لدین در اندیشکده امریکن اینترپرایز از یک واقعیت مهم سخن گفت. او در وبسایت اندیشکده متبوع خود نوشت: «ایران با تدبیر آیت‌الله خامنه‌ای، از آمریکا در رقابت جلو می‌افتد. مجموعه سخنان رهبر عالی ایران درباره مذاکرات و از جمله تعبیر نرمش قهرمانانه نشانه این است که ماهیت استراتژی ایران هیچ تغییری نکرده و صرفا بحث بر سر تفاوت تاکتیک است... وقتی  رهبر عالی ایران از نرمش قهرمانانه صحبت کرد، کاخ سفید این سخنان را به منزله مهر تاییدی بر عقب‌نشینی دانست اما (آیت‌الله) خامنه‌ای توضیح داد که این عبارت نشانه تغییر تاکتیک ایران است و در ماهیت دیپلماسی هسته‌ای تهران تاثیری ندارد. وقتی ایران اعتقاد دارد که قدرت آمریکا رو به زوال است، عقب‌نشینی را لازم نمی‌بیند. من در طول ۳۵ سال اخیر، استراتژی ایرانی‌ها را که به زبان فارسی می‌گویند، بررسی و تحلیل کرده‌ام. آنها هدف خود را علنا اعلام می‌کنند و همچنان به بازی خود ادامه می‌دهند اینکه جمهوری اسلامی در بازی از آمریکا پیش بیفتد بسیار بد است اما بدتر از آن این است که الگوی بازی ایرانی‌ها همچنان عیان است.»
حرکت خلاف میل آمریکا
اما استراتژیک و موفق
استقلال ایران از غرب و در عین حال پیشروی در اهداف، اتفاق دردناکی است که جلوی چشم آمریکا و صهیونیست‌ها نو به نو تکرار می‌شود. در حالی که مجله تایم مهرماه امسال تصریح می‌کرد «آیت‌الله خامنه‌ای مانع اصلی در برابر آمریکا و پذیرش خواسته‌های آن است»، ۳ ماه بعد جفری کوکدبرگ در نشریه آتلانتیک خاطرنشان کرد «ایران خلاف رفتار آمریکا اما استراتژیک رفتار می‌کند. به گفته اوباما ایرانی‌ها معتقد به  یک جهان‌بینی هستند و منافعشان را در نظر می‌گیرند و در این راه همه منافع و مضرات کار را هم محاسبه کرده‌اند اما این استدلال هرگز منافی این حقیقت نیست که جمهوری اسلامی یک حکومت دینی است که انواع آرمان‌گرایی‌هایی را که من از آنها منزجرم را در برگرفته است. ایران یک کشور بزرگ و قدرتمند است. آنها خود را بازیگری مهم در صحنه جهانی می‌یابند و به نظر من قصد خودکشی هم ندارد. برخلاف تلقی اوباما هیچ نشانی دیده نمی‌شود که ثابت کند حاکمان ایران تصمیم داشته باشند به دستور کاری ملحق شوند که آمریکا و متحدانش آن را معین می‌کنند. واقعیات میدانی، دقیقاً خلاف این مدعا را ثابت می‌کند. ایران امروز بیش از هر زمان دیگر مایل است به یک قدرت مسلط منطقه تبدیل شود، صد البته طبق معیارها و اصول خود. رهبر عالی ایران و وفادارترین یارانش گواه این مدعا هستند و به دفعات نشان داده‌اند که روی خوشی به آمریکا نشان نمی‌دهند. در سراسر خاک خاورمیانه بزرگ، تحرکات صریح و بی‌پرده ایران برای بسط دادن دامنه نفوذ خود در سطح منطقه، به وضوح نمایان است. حمایت ایران از قیام شیعیان در یمن و بحرین، تحرکات در لبنان به واسطه نیروی نیابتی‌اش در بیروت یعنی حزب‌الله، نقش ایران در غزه همه و همه تصدیق می‌کند که آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر عالی ایران دیدگاهی دارد که کاملاً مغایر با چیزی است که مد نظر اوباماست. سند گویای این امر، حمایت از سوریه است. اگر یاری ایران نبود، دولت سوریه سالها قبل فرو پاشیده بود».
« نه» ایران
سناریوی آمریکا را نابود کرد
تابستان ۹۳ حامیان اصلی داعش در اقدامی فریبکارانه نشستی را در پاریس برگزار کردند و با طمطراق و هیاهوی فراوان خود را جبهه مقابل داعش نشان دادند. اکنون که ۴ ماه از آن نشست می‌گذرد معلوم شده که این رژیم‌ها حاضر نیستند کمترین کاری علیه داعش انجام دهند همچنان که در مقابل وحشی‌گری‌های داعش در کوبانی (عین‌العرب) و موصل و تکریت نکردند.تزویرکاران آمریکایی ابتدا از ایران دعوت کرده و بعداً مدعی شدند این دعوت مشروط است و ایران باید سیاست‌های خود را تغییر دهد و... همان هنگام جمهوری اسلامی به این فریبکاری بزرگ آمریکا و برخی متحدانش «نه» گفت تا قدرت تشخیص از افکار عمومی منطقه و جهان سلب نشود.
روزنامه واشنگتن‌پست اواخر شهریور درباره این «نه» تاریخ‌ساز نوشت «نه ایران به آمریکا، کنفرانس پاریس را نابود کرد. ایران در چشم‌انداز موفقیت کنفرانس پاریس، نقش نابودکننده و تباه کننده را ایفا کرد و به آمریکا نه گفت» همان ایام وبسایت شبکه الجزیره در تحلیل مشابهی خاطرنشان کرد «جنگ با داعش بدون حضور در ایران هیچ شانسی برای موفقیت ندارد و اگر اوباما تصور می‌کند بدون کمک ایران می‌تواند به موفقیتی دست یابد سخت در اشتباه است.» روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز معتقد بود: ایران ظاهراً در جریان مبارزه با «داعش» ائتلاف خاص خود را دارد و ترجیح می‌دهد در هیچ باشگاهی که عضو مؤسس آن نباشد و بالاخص «شیطان بزرگ» نقش تعیین کننده آن را داشته باشد، عضو نشود.

پیام روشن قدرت فزاینده ایران
این قدرت فزاینده و مشروع که سنگ بنای خود را بر قلب‌های صدها میلیون‌ مسلمان منطقه گذاشته، مانند مانعی در برابر گستاخی و زیاده‌طلبی شیطان بزرگ عمل کرده است. روزنامه سعودی الحیات آذرماه امسال در یادداشتی خاطرنشان کرد «نفوذ منطقه‌ای ایران، مسئله‌ای حل نشده در مذاکرات هسته ای و مانع امتیازدهی این کشور است. اختلاف‌ها در مذاکرات حول  دو محور اساسی نفوذ منطقه‌ای ایران و برنامه هسته‌ای این کشور دور می‌زند. ایران از هیچ فرصتی برای قرار گرفتن در موقعیت برتر رقابت منطقه‌ای نمی‌گذرد و تازه‌ترین نمونه آن، رقابت با ائتلاف غرب برای مقابله با داعش در منطقه است، به طوری که تهران تلاش می‌کند صرفنظر از رضایت و یا نارضایتی غربی‌ها، شایستگی خود را به هر حال به رخ رقبا بکشد. حضور سردار قاسم سلیمانی در عراق را می‌توان در همین جهت ارزیابی کرد؛ پیام حضور سلیمانی برای آمریکایی‌ها این است که منطقه در دست ایران است. رهبر عالی ایران هم این پیام را به شیوه خاص خود، از طریق کم اهمیت جلوه دادن مسئله مذاکرات با غرب بیان کرد و لزوم تمرکز بر ایجاد تشکیلات بسیج در عراق، سوریه،‌لبنان و غزه را مورد تأکید قرار داد.»
مقارن یادداشت الحیات روزنامه واشنگتن پست تحلیلی منتشر کرد با این مضمون که «ایران تسلیم نمی‌شود، چون رهبری انقلابی دارد». این روزنامه به قلم دیوید ایگناتیوس خاطرنشان می‌کرد «رهبر عالی ایران جمله مشهوری دارد که موجب می‌شود ایران تسلیم فشار تحریم‌ها نشود. هر دو طرف مذاکرات معتقدند که توافق نکردن بهتر از توافق بد است؛ با این التزام که گفت‌وگوها هم جریان عادی خود را طی کند. اگر فشارهای اقتصادی می‌توانست همه تاثیرش را بر جای گذارد، ایران حاضر به توافق می‌شد. اما رهبر عالی ایران عبارت مشهوری دارد که گفته است من انقلابی‌ام؛ دیپلمات نیستم. این مانع از تن دادن به فشار غرب است».
او غرب را از تسلیم ایران مأیوس کرد
در همان حال، روزنامه لس آنجلس تایمز در یادداشتی نوشت: «تیم مذاکره‌کننده ایران هرگز بدون تایید رهبر این کشور حاضر به تمدید مذاکرات نمی‌شد. او حرف آخر را در سیاست‌های حکومتی می‌زند. آیت‌الله خامنه‌ای از مذاکرات حمایت می‌کند اما در عین حال نسبت به نتیجه‌بخش بودن آن بدبین است و همواره بر غرور ملی ایرانیان تاکید دارد. او می‌گوید؛ دشمنان نمی‌توانند ملت ایران را به زانو درآورند و ایران مقابل زورگویی‌های غرب ایستاده است». لس‌آنجلس تایمز همچنین با مرور مواضع آیت‌الله خامنه‌ای تاکید می‌کرد «رهبر عالی ایران در موضوعات محوری مذاکرات است، تسلیم‌ناپذیر ظاهر شده و می‌خواهد غرور ملی را حفظ کند. او غرب را از تسلیم ایران مایوس کرد. او می‌خواهد هر دو پیروزی را با هم به خانه بیاورد؛ هم تحریم‌ها را از میان بردارد و هم برنامه هسته‌ای را حفظ کند. او خواسته‌های غرب را قلدری و زورگویی می‌شمارد و هرگز زیر بار آن نخواهد رفت».
پیامی که رسانه‌های آمریکایی از مواضع راهبردی رهبر معظم انقلاب گرفته‌اند در نوع خود قابل تامل است. وال‌استریت ژورنال تیرماه امسال در بحبوحه تاخت و تاز داعش در شمال عراق و سوریه خاطرنشان کرد «رهبر عالی ایران تصورات و محاسبات غرب را درباره اضطرار ایران برای مذاکرات بر هم  ریخته است. آیا از نظر ایران توافق هسته‌ای حیاتی است؟ روشن است که ایران فکر می‌کند دستیابی به توافقی که موجب تعدیل تحریم‌ها شود، خوب است اما تفاوتی بین خواستن یک توافق و حیاتی ارزیابی کردن آن وجود دارد. ... سؤال بعدی و مهم این است که آیا ایران گمان می‌کند موقعیت استراتژیکش به سوی وخیم شدن پیش می‌رود؟ اینکه ایران موقعیت خود در منطقه به شدت بی‌ثبات خاورمیانه را چگونه ارزیابی می‌کند، تاثیر زیادی بر تصمیم‌گیری آن برای خروج از انزوا از طریق توافق هسته‌ای خواهد داشت. ایران چنین تصوری ندارد». مرور زمان و پیروزی‌های بزرگ محور مقاومت در قنیطره، حلب، آمرلی، جرف‌الصخر و سرانجام تکریت در کنار اتفاقات خیره‌کننده یمن جملگی برآورد روشن ایران از تحولات منطقه را نشان می‌داد و این البته تازه از نتایج سحر بود.
پاسخ مودبانه اما قدرتمندانه
پس از پدیدار شدن ناکامی آخرین پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل و عربستان بود که اوباما دست چدنی را مجدداً با دستکش مخملین دراز کرد. او مدعی بود آمریکا، می‌تواند شریک ایران در مبارزه با داعش باشد حال آن که همان هنگام هواپیماهای پنتاگون کمک‌های لجستیک به تروریست‌ها می‌رساندند و البته بعدها معلوم شد مستشاران نظامی اسرائیل و آمریکا در اتاق فرماندهی داعش حضور مستقیم میدانی دارند. جواب حکیمانه ایران به این رفتار شیادانه و غیرصادقانه روشن بود. رهبر معظم انقلاب بیش از آن با ادبیاتی که آمیزه‌ای از ظرافت و صراحت بود، نفاق آمریکایی‌ها را آشکار کرده و فرموده بودند«من این چند روزه تفریحی داشتم و آن تفریح عبارت از این بود که گوش میکردم به حرفهای آمریکایی‌ها در زمینه داعش و مبارزه با داعش و حرفهایی که میزنند؛ حرفهای پوچ و توخالی و جهت‌دار. از جمله آن چیزهایی که برای من واقعاً مایه تفریح بود، این بود که دیدم، هم وزیر خارجه آمریکا، هم آن دختر- سخنگویشان که  می‌آید و می‌ایستد آنجا حرف می‌زند- صریحاً گفتند که ما از ایران برای ائتلاف علیه داعش دعوت نمی‌کنیم! اولاً چه افتخاری بالاتر از این برای ما که آمریکا در یک کار دسته‌جمعی، در یک کار خلاف غلطی که دارند انجام می‌دهند، از ما مأیوس باشد و نخواهد که ما باشیم؛ این برای ما مایه افتخار است، مایه تأسف نیست. ثانیاً دیدم همه‌شان دروغ می‌گویند؛ برای اینکه همان روزهای اولی که مسئله داعش در عراق پیش آمد، آمریکایی‌ها به وسیله سفیرشان، از سفیر ما در عراق، درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگی کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضی از مسئولین ما هم حرفی نداشتند، من مخالفت کردم؛ گفتم در این قضیه، ما بخصوص با آمریکا همراهی نمی‌کنیم؛ چون اینها خودشان دستشان آلوده است؛ در این قضیه ما چطور بیاییم با کسانی که دستشان آلوده است و نیتشان آلوده است همکاری کنیم؟ بعد از آن هم همین آقای وزیر خارجه‌ای که این حرف را آمد جلوی چشم همه دنیا پشت دوربین گفت که «ما از ایران همکاری نمی‌خواهیم»، همین ایشان، شخصاً از آقای  دکتر ظریف درخواست کرده بود که بیایید ما در این قضیه همکاری کنیم؛ دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم - که او هم یک زنی است که می‌بینید، می‌شناسید- از آقای عراقچی در مذاکراتش درخواست کرده بود که بیایید ما همکاری کنیم؛ اینها رد کردند. بعد از آنکه آنها رد کردند و ما صریحاً گفتیم با شما در این قضیه همکاری نمی‌کنیم، حالا می‌گویند ما ایران را نمی‌خواهیم وارد کنیم!».
اضطراب و استیصال اوباما
پاسخ هوشمندانه مشابهی که نامه مزورانه اوباما در آبان ماه دریافت کرد، نزد صاحبنظران جهانی و افکار عمومی نشانه اقتدار ایران بود. البته محافل آمریکایی اذعان کردند پاسخ مؤدبانه بوده است. در عین حال، ۲ روایت یکی از فارین‌پالیسی و دیگری از نشریه نشنال ریویو خواندنی است.
نشنال ریویو که چند سال پیش گسترش انقلاب‌ها در منطقه را «بهار ایران و ولایت فقیه خوانده بود، نوشت «نامه اوباما به رهبر ایران مشکل‌آفرین شده و به عنوان ضعف آمریکا قلمداد می‌شود. در عین حال موضوع عمیق‌تری وجود دارد؛ در حالی که آمریکا از بیروت تا بغداد و صنعا دچار انفعال است، ایران با فرصت‌طلبی قدرت می‌گیرد... وقتی آیت‌الله خامنه‌ای نامه‌ای آمیخته با اضطراب دریافت می‌کند، تشویق و مصمم می‌شود توافق هسته‌ای را با قواعد ایران پیش ببرد. او یک انقلابی با دغدغه‌های مصلحت‌اندیشانه است».
مشابه همین تحلیل را  سوزان مالونی کارشناس ارشد بروکینگز داشت که معتقد بود «نامه اوباما نوعی استمداد است اما ساده‌لوحی است اگر تصور شود چنین نامه‌ای مشی رهبر عالی ایران را تغییر می‌دهد. قضاوت او درباره آمریکا گذرا نیست بلکه ریشه‌دار و برگرفته از یک جهان‌بینی است. درخواست اوباما در این مقطع حساس مطمئناً به عنوان التماس و تأیید بیشتر درماندگی و ضعف آمریکا در برابر موضع برتر ایران تعبیر می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای مرتباً در حال بازگویی این مطلب است که آمریکا در برابر قدرت برتر ایران در حال عقب‌نشینی است. تشکیلات امنیتی ایران نیز همکاری با آمریکا علیه داعش را رد می‌کند. ممکن نیست که نامه اوباما موجب انعطاف بیشتر ایران در برنامه هسته‌ای که بهای آن را پرداخته شود. برعکس این نامه بدون شک باعث سرافکندگی بیشتر واشنگتن در برابر رهبر ایران و تقویت عزم دیرینه او برای گرفتن امتیازات حداکثری خواهد شد. این نامه به منزله ضربه‌ای به شرایط حساس پایان بازی مذاکرات هسته‌ای است. برملا شدن این نامه موجب تضعیف اوباما در سایر کشورها نیز خواهد شد و تنش با متحدان منطقه‌ای آمریکا را تشدید خواهد کرد».
فارین پالیسی از تزویر اوباما می‌گوید
گاردین و فارین پالیسی اما از زاویه دیگری به تحلیل ماجرا پرداخت.  روزنامه انگلیسی گاردین ۱۷ آبان ۹۳ خاطرنشان کرد «از بی‌اعتنایی آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان این نتیجه را گرفت که او تحت تأثیر زبان بازی و چرب‌زبانی اوباما قرار نگرفته است». فارین پالیسی در این میان نفاق پنهان در نامه محرمانه اوباما را  بیشتر بازگو کرد و نوشت «نامه اوباما به رهبر عالی ایران فاقد ارزش و اعتبار به نظر می‌رسد. او دعوت به همکاری علیه خطر مشترک داعش می‌کند و می‌گوید هر دو کشور در حال مبارزه با داعش هستند. این سؤال برانگیز است. سوزان رایس، مشاور امنیت ملی اوباما ماه گذشته در برنامه‌ای در شبکه ان‌بی‌سی گفته بود که ایالات متحده با ایران بر سر مبارزه با داعش همکاری نخواهد کرد. دولت آمریکا در اتاقی به دور خود می‌چرخد. نامه اوباما منطقاً اعتراف به شکست آمریکا و ۶۰ کشور مدعی ائتلاف با کاخ سفید برای مبارزه با داعش و ایضاً قدرتمندی و بی‌بدیلی جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه است و در عین حال رفتار مزورانه و سرتاپا تناقض سردمداران کاخ سفید را به رخ می‌کشد، همچنان که در ماجرای اشغال افغانستان و سپس محور شرارت خواندن ایران- با وجود همراهی و کمک دولت اصلاحات- مشاهده شد».‌مرور اعترافات رسانه‌های بیگانه درباره «حکمت متعالیه ولایت فقیه» و اعتبار و استحکام آن قابلیت تبدیل به چند مجلد را دارد که از حوصله گزارش روزنامه‌ای خارج است. در همان سیاق کلی بود که روزنامه بوستون گلوب با مرور مذاکرات یکی دو سال اخیر تصریح کرد «پیش‌بینی رهبر ایران درست از آب درآمده و آمریکا به وعده‌های خود از جمله درباره تحریم‌ها پایبند نبوده است.»
وقتی BBC سینه‌خیز می‌رود!
اما حسن ختام این گزارش را می‌توان به تحلیل مهرماه گذشته وبسایت شبکه الجزیره اختصاص داد که نوشت «جمهوری اسلامی ایران به رغم چند دهه دشمنی آمریکا و غرب، جزیره ثبات منطقه است. غرب می‌خواهد دموکراسی را به لیبرال دموکراسی و جدایی‌ دین از سیاست محدود کند. اما جمهوری اسلامی در زمینه مردم‌سالاری موفق بوده است. غرب نمی‌تواند خود را به قبول این واقعیت راضی کند. وقتی به پوشش خبری عمل جراحی موفق رهبر ایران نگاه می‌کنید نمی‌توانید در مقابل نفرتی که غربی‌ها نسبت به او و نظام سیاسی که رهبری می‌کند، لبخند نزنید. بی‌بی‌سی، که اغلب کمی پیچیده‌تر از رسانه‌های غربی دیگر دشمنی خود را آشکار می‌کند در مورد این عمل عنوان کرد که زندگی خصوصی او  اغلب یک موضوع فوق محرمانه در ایران  است و تنها وضعیت بحرانی ایران و منطقه مجبور کرده که بازتر باشند و اخبار عمل جراحی را منتشر کنند. در یک گزارش دیگر، بی‌بی‌سی عنوان کرد که آیت‌الله خامنه‌ای محبوب نیست و ایرانی‌ها از سطح بالای مراقبت از او در بیمارستان شاکی هستند.(!)  اما این واقعیت که او در بیمارستان دولتی عمل شده با ادعای بی‌بی‌سی   مغایرت دارد. به همین ترتیب حضور مردم در طول ربع قرن رهبری او نشان می‌دهد که او و جمهوری اسلامی محبوب هستند. اینکه همسر آیت‌الله، چهار پسرش و دو دخترش، سیاستمداران بلندمرتبه نیستند یا در مشاغل دست ندارند ممکن است زندگی شخصی او را بی‌حادثه کند اما آن را فوق محرمانه نمی‌کند، فقط با هنجارهای غربی متفاوت است. به رغم ده‌ها سال دشمنی غیرمنطقی غربی و خشونت، جمهوری اسلامی تبدیل به جزیره ثبات منطقه شده است. جالب است که این اصطلاح اولین بار در تهران توسط جیمی کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در مورد ایران قبل از انقلاب به کار برده شد. اما یک سال بعد شاه از ایران فرار کرد و یک انقلاب مردمی که شعار کلیدی آن استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود، پیروز شد.»
الجزیره خاطرنشان می‌کند «تنها نیرویی که تحمیل استیلای تهدید داعش را از دمشق تا بغداد حتی شاید از بیروت  تا ریاض سد کرده، جمهوری اسلامی ایران است. تلاش‌های بی‌پایان غرب برای بی‌ثبات کردن الگوی سیاسی ایران شکست خورده است و با حمایت غیرقانونی غرب از افراط‌گرایی در سوریه و نقض ادامه‌دار تمامیت ارضی کشورها، اکنون جمهوری اسلامی سکاندار تلاش منطقه علیه افراط‌گرایی است و قدرت‌های منطقه‌ای نوین این امر را به رسمیت می‌شناسند. پس از اعلام خبر عمل جراحی آیت‌الله خامنه‌ای، زندگی در ایران ادامه داشت. نه فقط به خاطر اینکه مطمئن بودند حال رهبر خوب است، بلکه به این خاطر که یک مجلس خبرگان که مسئول انتخاب بالاترین مقام کشور است، سال‌ها قبل با انتخاب سریع و موفق آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان جانشین آیت‌الله خمینی امتحان خود را پس داده است. رسانه‌های غربی و سازمان‌های حقوق بشر بهتر است با تغییر لحن در نشان دادن کاریکاتور اشتباهی از ایران به فکر خود باشند. اگر این کار را بکنند ممکن است غرب بتواند سیاست‌های بهتری اتخاذ کند.»