kayhan.ir

کد خبر: ۳۷۵۶۵
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۶

علم معصومین و نحوه شهادت (پرسش و پاسخ)

پرسش:
با وجود اينكه پیامبران و ائمه معصومين از علم غيب برخوردار بودند؛ پس چرا گاهى اشياى مسموم را تناول كرده و به شهادت مىرسيدند؟
پاسخ:
به نحو اجمال پاسخ سؤال این است که پیامبران و ائمه معصومین مکلف نبودند که بر اساس علم غیب خود عمل کنند؛ زیرا مشیت الهی به جریان امور هستی بر اساس نظام علل و اسباب طبیعی و علم عادی نوع بشر تعلق گرفته است. اما در بیان تفصیل مطالب توجه به نكات ذيل راه‌گشا است:
يكم. هر چند پیامبران و امامان معصوم از علم غيب برخوردارند و به وقايع گذشته و حوادث حال و آينده آگاهى دارند؛ اما تكليف آنان مانند ساير افراد بشر، بر اساس علم عادى است و علم غيب براى آنان، تكليفى ايجاد نمىكند. به عنوان مثال، امام بر اساس علم عادى خود، ميوه‌اى را پيش‌روى خود مىبيند كه مانعى از خوردن آن نيست و تناول آن جايز است؛ هر چند بر اساس علم غيب، از مسموم بودن آن آگاهى دارد. در تأييد اين مطلب دو دليل ذكر شده است:
الف. عمل بر اساس علم غيب، در برخى از موارد، با حكمت بعثت پيامبران و نصب امامان منافات دارد؛ زيرا در اين صورت، جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد و ساير افراد بشر، به بهانه برخوردار بودن معصومان از علم غيب و عمل بر اساس علم خدادادى، نسبت به آنان احساس جدايى و دوگانگى كرده و از وظايف فردى و اصلاحات اجتماعى سر باز خواهند زد.
ب. عمل دائمى بر اساس علم غير عادى، موجب اختلال در امور است؛ زيرا مشيت و اراده غالب خداوند به جريان امور، بر اساس نظام اسباب و مسببات طبيعى و علم عادى نوع بشر تعلق گرفته است. به همين جهت پيامبر(ص) و ائمه، براى شفاى بيمارى خود و اطرافيانشان، از علم غيب استفاده نمىكردند. شايد يكى از حكمتهاى ممنوع بودن تمسّك به نجوم، تسخير جن و ... براى غيب‌گويى و كشف غير عادى حوادث آينده نيز همين اختلال در امور باشد.(صافى گلپايگانى، معارف دين، ج 1، ص 121).
دوّم. هر چند بر طبق روايات فراوان، امامان نسبت به حوادث گذشته، آينده و حال علم و آگاهى دارند. (اصول كافى، ج1، «باب ان الائمه: يعلمون علم ماكان و ما يكون ...»؛ بحارالانوار، ج 16، باب 14)؛ اما از رواياتى ديگر استفاده مىشود كه اين علم به صورت بالفعل نيست؛ بلكه شأنى است؛ يعنى، هرگاه اراده كنند و بخواهند چيزى را بدانند، خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد كرد: «اذا اراد الامام ان يعلم شيئا اعلمه اللّه ذلك» (اصول كافى، ج1، «باب ان الائمه اذا شاؤا ان يعلموا علموا»؛ بحارالانوار، ج 26، ص 56، 116 و 117)؛ «هر گاه امام اراده كند كه چيزى را بداند، خداوند او را آگاه خواهد كرد».
پس علم غيب امام شأنى است نه فعلى؛ و براساس همين نكته، ممكن است نسبت به نحوه شهادت خود با همه جزئيات آن، علم نداشته باشد؛ چون اراده نكرده كه بداند. (محمد رضا مظفر، علم امام، ترجمه و مقدمه على شيروانى، ص73؛ قابل ذكر است مظفر اين پاسخ را به عنوان يك احتمال ذكر مىكند، ولى آن را نمىپذيرد). و يا در برخى موارد، دانستن چه بسا مانع كمال شود. چنان‌كه برخى گفته‌اند در واقعه «ليلة المبيت» اگر امام على(ع) مىدانست كه خطرى متوجه او نخواهد شد، خوابيدن در بستر پيامبر(ص) به منزله قبول خطر تلقى نمىشد.
سوّم. پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم، تكاليف و وظايفى مخصوص به خود دارند و به همين جهت، آنان در عين اينكه مىدانستند دشمن در فلان جنگ غلبه خواهد كرد، وظيفه داشتند اقدام كنند و يا با اينكه مىدانستند كارى كه انجام مىدهند، منجر به شهادتشان خواهد شد، در جهت مصالح بالاتر و دستيابى به اهداف بلند، اقدام به انجام وظيفه مىكردند، چنان‌كه به دلايل متعدد امام حسين(ع) علم به شهادت خود داشت، ولى جهت انجام وظيفه اقدام كرد. (علامه طباطبايى، الميزان، ج18، ص194. وى اين را به عنوان يك قول نقل كرده است).
چهارم. برخى از اين موارد (مانند خوردن ميوه زهرآلود به وسيله امام موسى كاظم(ع) و يا امام رضا(ع)) اجبارى و بدون اختيار بوده است. پس با اين‌كه مىدانستند به اين وسيله به شهادت خواهند رسيد؛ ولى به وسيله دشمن، مجبور به خوردن آن شدند و گزينه ديگرى فرا روى آنان نبود. البته اين پاسخ اگر چه در جاى خود درست است و شواهد تاريخى بر آن مهر تأييد مىزند؛ اما نمىتواند پاسخى براى همه موارد باشد.
از پایگاه الکترونیکی پرسمان