اصرار مبهم بردعوت فردی معلوم الحال!
“الکساندر رهبری” موسیقیدانی بود که با نام علی به اروپا رفت و در آنجا نام خود را به الکساندر ( اسکندر) غارتگر و متجاوز به ایران زمین تغییر داد.
حسن جعفری
وی مدیر هنرستان موسیقی در رژیم گذشته بود. وی با حمایت رژیم گذشته و سفارت اتریش در اروپا تحصیل و بعد از رسیدن به مدیریت هنرستان موسیقی تهران، خواهرانش را نیز با بورس تحصیلی به خارج از کشور اعزام کرد.از50 نفری که توسط وی به خارج اعزام شدند، هیچ کدام به کشور باز نگشتند و هیچ کدام نتوانستند هنرمند صاحب رسم شوند. وی بعد از انقلاب اسلامی در اروپا ساکن شد و با دختر پلیس اپارتاید افریقای جنوبی ازدواج نمود که این ازدواج به طلاق انجامید. وی با دعوت فریدون ناصری رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران ، به تهران برگشت و دوباره در دهه 80، به رهبری ارکستر سمفونیک تهران انتخاب شد. انتخاب وی منجر به اعتراض روزنامهها شد.پس از این بودکه نامبرده از کشور گریخت چنان که؛ روزنامهای در خبر ویژه خود نوشت "الکساندر در رفت”.
مافیای حاکم بر موسیقی، در چند سال گذشته با چاپ رپرتاژ اگهی برای وی در روزنامههای ایران و در تلاش برای باز گرداندن وی بود. اما رسوایی مجدد وی با همنشینی کنار” روستروپویچ " نقشه هواداران مافیایی وی رانقش برآب و رسوا کرد.
در 21 آبان امسال اما پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد خبر داد که از الکساندر برای رهبری ارکستر سمفونیک دعوت به عمل خواهد آورد.
اما روستروپویچ کیست که همنشینی الکساندر با وی ،رسواییآور تلقی میشود؟
مستیسلاو روستروپویچ در سال 1927 در یک خانواده روس تبار در شهر باکوی آذربایجان به دنیا آمد، او فرزند ویولونسل نواز و پیانیست لئوپارد روستروپوویچ بود. روستروپوویچ از بدو طفولیت با موسیقی آشنا گردید. او در سن 14 سالگی به دنبال مرگ زود هنگام پدر، بعد از سه سال تلاش و تمرین، به کنسرواتوار مشهور مسکو راه یافت.
طولی نکشید که وی به عنوان ویولون سل نواز و رهبر ارکستر در شوروی سابق برگزیده شد و این موفقیت وی را به دادن کنسرتهایی در خارج از کشور هدایت کرد.
ارتباط و مراوده او با غرب و رفت وآمدهای بسیار، منجر به ایجاد تماسهای غیرهنری روستروپویچ با سازمانهای اطلاعاتی غرب در انگلستان و آمریکا شد.
او در شوروی به ایجاد تماس با نخبگان شوروی و جذب آنها به دید گاههای لیبرالیستی و دفاع از اقتصاد آزاد سرمایه داری غرب مشغول گردید.، کاری که تصور آن برای سازمانهای امنیتی شوروی یعنی” ک .گ .ب "پوشیده نماند.
روستروپویچ چهار سال الکساندر سولژنیتسین عامل سیا را در خانه خود در اطراف مسکو نگهداری کرد تا اینکه در سال 1970 موضوع لو رفت و محدودیتهای برگزاری کنسرت برای وی در شوروی وخروج از کشور برای او اعمال گردید. الکساندر سولژنیتسین نیز خود از نویسندگان نه چندان برجسته روسی بود که شهرت خود را مدیون همکاری با سازمان سیا و حمایت رسانهای غرب از خودش میدانست که در نهایت با این حمایت موفق به اخذ جایزه نوبل شد.
در سال 1974 ادوارد کندی در یک معامله سیاسی، مجوز خروج روستروپویچ از شوروی را از لئونید برژنف گرفت. او به همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کردو در سال 1977 به رهبری ارکستر سمفونیک ملی واشنگتن انتخاب گردید.یک سال بعد، دولت شوروی او و همسرش را از حق شهروندی این کشور محروم ساخت !
روستروپوویچ در ماه اوت سال 1991 میلادی برای حمایت از یلتسین به مسکو برگشت. در آن زمان گروههای تندرو مخالف با اصلاحات میخائیل گورباچف به عنوان اعتراض در ساختمان پارلمان تجمع کرده بودند. وی از دهه 90 میلادی به بعد بیشتر زندگی خود را در سه کشور آمریکا، فرانسه و روسیه گذراند.
رشد جایگاه روستروپویچ در جامعه غربی علیرغم توانمندیهای هنریش، مدیون جنگ سردی بود که در آن؛ جامعه غربی نیازمند "چهرهسازی از مخالفان” بود. این نوازنده روس از برکت جنگ سرد ونرم علاوه بر موسیقی به خاطر ارتباطش با جامعه و فرهنگ غربی و مخالفتش با سیاستهای رژیم شوروی سابق مشهور و با حمایت رسانههای غربی میخواست به یک الگو تبدیل شود.
مستیسلاو روستروپویچ در سن 80 سالگی درگذشت.وی درگورستان نوودویچی، جایی که بوریس یلتسین، رئیس جمهور پیشین روسیه و دوست آقای روستروپوویچ دفن شد، به خاک سپرده شد.
الکساندر یا همان اسکندر رهبری در مصاحبهای با رادیوی ضد انقلابی زمانه که هزینه آن توسط سازمان جاسوسی هلند تامین میشود درباره روسترو پویچ میگوید :
"ایشان از نظر شخصیت، تنها یک نوازنده ویلنسل نبود. .....همانطور که میدانید حتی در کارهای سیاسی و حقوق بشر هم فعالیت داشت و بسیار با جرأت بود ...
بعضیها هم چون اسمشان معروف میشود، برایشان یک تجارت است، یعنی واقعا یک درآمد کلی پیدا میکنند با سه چهار قطعهای که یاد میگیرند به کشورهای مختلف میروند. ولی خب خیلی کم هستند کسانی مثل آقای دانیل بارن بویم( رهبرگروه صلح اسرائیلی )یا برنستاین که همه نوازندهی خوبی بودند و هم نسبتاً رهبر خوب.”......
با این وصف کوتاه میتوان پرسید که اصرار وزارت ارشاد برای حضور از الکساندر رهبری چیست و امثال این فرد چه جایگاه و چه دستاوردی برای هنر و فرهنگ این کشورمان دارند؟!