kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۱۶۸۶
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۱
به بهانه روز پژوهش

پژوهش‌هایی که ممنوع است!

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
علی‌رغم ادعای محافل سیاسی، رسانه‌ای و آکادمیک غرب مبنی بر وجود «جریان باز اطلاعات» و فضای گسترده برای تحقیق و پژوهش جهت دستیابی به حقایق و واقعیات، اما نزد همان مدعیان فوق‌الذکر، در بسیاری از پدیده‌ها و موضوعات، پژوهش و تحقیق با موانع و ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های متعددی مواجه است که به هر شکل سعی می‌شود با رسانه‌ها و شبه‌رسانه‌های زنجیره‌ای‌شان، این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها توجیه گردیده، بزک شده و با زرق و برق به خورد مخاطبانشان بدهند. 
این ممنوعیت پژوهش و تحقیق از دیرباز به خصوص در محافل آکادمیک غرب وجود داشته و از مهم‌ترین آنها دست بردن در تاریخ و سانسور آن بوده و هست که پس از تحریف و سانسور، دیگر اجازه نمی‌دادند کسی در صحت و سقم آن تحقیق و پژوهش نماید. 
یکی قدیمی‌ترین این سانسورها و ممنوعیت پژوهش درباره آن، تاریخ تمدن اسلامی بود که به‌گونه‌ای سیستماتیک از حدود 5-6 قرن پیش، از دل تاریخ تمدن بشری، حذف شد و همه ابداعات و افتخارات و اکتشافات آن را به نام غربی‌ها سند زدند تا تاریخ مسلمانان را سرشار از سیاهی و تباهی و عقب افتادگی نشان دهند. پس از آن نیز در همان محافل به اصطلاح آکادمیک و تحقیقاتی، اجازه ندادند کسی درباره صحت و سقم و یا ابعاد آنچه تحریف و سانسور کرده بودند، تحقیق و پژوهش نماید. 
تحقیق درباره تاریخ تمدن اسلامی ممنوع!
پرفسورجرج سارتن که از سوی همان محافل آکادمیک غربی به «پدر تاریخ علم» شهرت یافته، در کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ علم» نقل می‌کند، وقتی برای نخستین بار به سراغ تحقیق و تدوین تاریخ علم رفت، به ذهنش این‌گونه القاء شده بود که علم را فقط در تاریخ باستان جست‌وجو کند و سپس از تاریخ قرون وسطی عبور کرده و یک راست به سراغ رنسانس و بعد از آن برود. 
یعنی به آنچه در این میان و در قرون وسطی افتاده به خصوص تاریخ تمدن اسلامی‌کاری نداشته باشد که چه اتفاق‌ها و رویدادهای عظیم علمی و اجتماعی و فرهنگی و هنری در قرون وسطی افتاد. او و دیگران نبایستی می‌فهمیدند که وقتی قرون وسطی در اروپا و غرب به نام دوران تاریکی و عصر سیاهی جریان داشت، در بخشی دیگر از این جهان یعنی در سرزمین‌های اسلامی دوران پویش و رویش‌های گسترده علمی و هنری حاکم بود.
اینکه نخستین دانشگاه‌های تاریخ به نام مسلمانان ثبت شده؛ از دانشگاه عظیم حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) گرفته که شاگردان نامداری مانند جابربن حیان(پدر علم شیمی) تربیت کرد تا دارالعلم‌ها به عنوان نخستین دانشگاه‌های مسلمانان و دارالحکمه‌ها و بالاخره دانشگاه‌های کهنی همچون «جامعه‌الازهر» در قاهره و «دانشگاه قرویین» در فاس مراکش که در کتاب رکوردهای «گینس» به عنوان نخستین دانشگاه‌هایی اعطاء‌کننده مدرک تحصیلی به دانشجو، به شمار آمده‌اند و به نوشته «کارل‌هاینریش بکر»، مورخ آلمانی و همچنین ریبری، تاریخ نویس و جهانگرد ایتالیایی، پایه تمام دانشگاه‌های اروپایی محسوب شده‌اند.
پرفسور زیگرید هونکه از برجسته‌ترین دانشمندان آلمانی که پس از دریافت واقعیات تاریخی درباره تاریخ تمدن اسلامی، رساله دکترای خود را به حضور تمدن اسلامی در اروپا اختصاص داد. او در همان رساله تحت عنوان «خورشید الله بر فراز مغرب زمین» نوشته:
«... وقتی درباره ریشه‌های و تاریخ دانشگاه و بیمارستان تحقیق و پژوهش می‌نمودیم، به همه ملل و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها رجوع کردیم، اما در هیچ‌کدام ردی از زمینه‌ها و ریشه‌های دانشگاه و بیمارستان نیافتیم. حتی در تاریخچه دانشگاه در غرب، به وضوح کپی شدن آن از مراکزی مشابه در شرق مشاهده می‌گردید اما نمی‌دانستیم دیگر به کجا و کدام تمدن مراجعه کنیم. یعنی به‌گونه‌ای در فکر و ذهن ما القاء شده بود که به هیچ وجه به تحقیق و پژوهش درباره تمدن اسلامی و تاریخ آن و تاثیرش بر تمدن اروپایی نپردازیم تا اینکه به توصیه یکی از پژوهشگران و با خطر کردن به سراغ منابع و مآخذی جدید رفتیم و پی گرفتیم تا بالاخره ریشه‌های دانشگاه و بیمارستان را در شرق و در سرزمین‌های اسلامی یافتیم...»
به تابوی هلوکاست نزدیک نشوید!
از مهم‌ترین موضوعاتی که در غرب تابو به شمار آمده و هرگونه تحقیق و پژوهش درباره آن، جرم محسوب گردیده و زندان و حبس و محرومیت‌های اجتماعی به همراه دارد، مقوله‌ای به نام هلوکاست یهودیان در جنگ جهانی دوم است. 
«بی بی‌سی» (رسانه سلطنتی انگلیس) در 11 آبان 1399 با اعلام اینکه در 16 کشور اروپایی و اسرائیل، آنچه با لحن قرون وسطایی «انکار هلوکاست» خواند یعنی هرگونه سؤال و تردید درباره ارقام و روایات آن واقعه، ممنوعیت قانونی دارد، ادعا کرد که منبع حقوقی آن، منشور دادگاه بین‌المللی نظامی است که در تاریخ ۸ اوت ۱۹۴۶ صادر شده! و هدف از آن، تعریف قوانین و رویه‌‌ محاکمه‌ نازی‌ها بوده. در این منشور مقرر شده که سه دسته جنایت، یعنی جنایت علیه صلح، علیه بشریت و جنایت جنگی، در دادگاه نورنبرگ بررسی شود!!
یعنی به نظر «بی بی‌سی» و اعوان و انصارش، قانونی که در دوران پس از جنگ و در شرایط جنگی، آن هم درمورد محاکمه جنایتکاران نازی وضع شده، هنوز پس از گذشت 79 سال (بیش از دو سوم یک قرن) همچنان درباره همه شهروندان و محققین و پژوهشگران برقرار بوده و هریک از این شهروندان عادی (که قطعا علاقه و وابستگی هم به نازی‌ها و هیتلر ندارند) در صورت سؤال و تحقیق و پژوهش درباره هلوکاست، بایستی مانند جنایتکاران جنگی آلمان نازی که دنیا را به جنگ و خاک و خون کشاندند، در دادگاه نورمبرگ محاکمه و مجازات شوند!!
برهمین اساس بسیاری از پژوهشگران و اساتید دانشگاه و نویسندگانی که درباره هلوکاست به پژوهش پرداخته بودند، محاکمه شدند مانند جورف جی برگ، نورمن فینکلشتاین، روژه دای دامرگو، دیوید کول، استفن هیوارد، روبر فوریسون، روژه گارودی و.... و حتی پژوهشگر انگلیسی، دیوید ایروینگ، علی‌رغم پس گرفتن حرفش در مورد تشکیک در ارقام هولوکاست و اتاق‌های گاز، در سال 2006 توسط دادگاهی در اتریش ابتدا به 20 سال و بعد از عذرخواهی به 3 سال زندان محکوم شد!
این ممنوعیت و جرم انگاری و محاکمات و زندان‌ها، سن و سال هم نمی‌شناسد، چنانچه اورسولا‌هاوربک 95 ساله، به جرم قرون وسطایی انکار هلوکاست، از سال 2015 تا امروز به مدت
9 سال است که هربار محاکمه شده و به زندان می‌افتد و باز محاکمه می‌گردد!!
ارقام مختلف هلوکاست!
نکته جالب اینجاست که بیشترین رقمی هم که تاکنون برای کشته شدگان هلوکاست اعلام شده از همان سینمای پروپاگاندای غرب و عدد 9 میلیون نفر به نقل از فیلم مستند «شب و مه»، «ساخته آلن رنه درباره کوره‌های آدم‌سوزی آشویتس» بوده است! 
اما دفتر تحقیقات پیرامون جنایات جنگی در فرانسه در سال 1945 این تعداد را 8 میلیون نفر ذکر کرد و میکلوش نیسزلی در کتاب «پزشک در آشویتس» رقم 6 میلیون نفر را برای نخستین بار در مورد هلوکاست جنگ دوم به کار برد که اگرچه این رقم به عنوان مرجع‌، مورد استفاده مورخان متعددی واقع گردید اما بعدا ثابت گردید که این پزشک برخلاف ادعاهایش هرگز به آشویتس پای نگذارده بوده است! 
رودولف هس، فرمانده آشویتس در جلسه محاکمه خود در سال 1945 رقم 5 میلیون و پانصد هزار نفر را برای جنایاتش اعتراف کرد. روزنامه لوموند مورخ 20‌آوریل 1978 و روزنامه دی ولت در تاریخ 23 ژانویه 1995 عدد 5 میلیون را برای هلوکاست مذکور اعلام کردند ولی همین لوموند در اول سپتامبر 1989، این رقم را به یک میلیون و 433 هزار تن کاهش داد! 
در سندی مورخ 6 مه 1945 مربوط به شوروی سابق که در دادگاه نورمبرگ رسما مورد قبول واقع شد، قربانیان هلوکاست، 4 میلیون نفر به حساب آمدند. همین رقم در روزنامه نیویورک‌تایمز مورخ 18‌آوریل 1945 نیز به چاپ رسید. اما نیم قرن بعد در 26 ژانویه 1995 نیویورک تایمز و واشنگتن پست آن را به یک میلیون و 500 هزار تن کاهش دادند!!
در نسخه 1991 فرهنگ لغت زبان فرانسه و در مقدمه كتاب «فيليپ مولر» تحت عنوان
«سه سال دريك اتاق گاز آشويتس»، قربانیان هلوکاست یهودیان در جنگ دوم جهانی 3 ميليون و 500 هزار نفر ذکر شده‌اند. روزنامه «هريتيج» متعلق به يهوديان كه پرخواننده‌ترين روزنامه كاليفرنياست نيز در تاريخ 7 ژوئن 1993 به رقم 3 میلیون اشاره كرد، اگرچه سه سال پيشتر، موزه «آشويتس» اين رقم را بين 1/1 تا و 1/5 میلیون نفر محدود نموده بود. 
از سوي «رودلف وربا»، نويسنده داستان‌هاي دروغين متعدد از «آشويتس» كه ادعا داشت خود شاهد آنها بوده است، عدد 2 ميليون و 500 هزار تن ارائه گردید و به نقل از «لئون پالياكف» در«كتاب نفرت»(1951)، «جرج ولرز» در«ستاره زرد در وقت ويشي»(1973) و «لوس اس داويدويچ» در «جنگ عليه يهوديان» (1975) این رقم 2 میلیون نفر شد.
از سوی «لخ والسا»، رئيس جمهور لهستان (1995)، رقم يك ميليون و 500 هزار نفر در آن زمان بر روي بناي اردوگاه آشويتس حك شد و جايگزين رقم قبلي 4 ميليون تن گرديد. در 26 ژانويه 1995، «واشینگتن پست» و «نيويورك‌تايمز» از اين رقم به عنوان رقم «رسمي» جديد ياد كردند.
برآورد دو مورخ یهودی، «ييزرائيل گوتمن» و «مايكل برنبائوم» در كتاب «كالبد شكافي اردوگاه مرگ آشويتس» (1984). يك ميليون و 100 هزار بود و «آفبائو»، روزنامه يهوديان «نيويورك» در 3 اوت 1990 نوشت 900 هزار قربانی هلوکاست بوده‌اند. «جرالد رايتلينگر» در «راه‌حل نهايي»
800 هزار، رقم جديد «ژان كلود پرساك» (1993) در کتاب «كوره‌هاي آدم‌سوزي آشويتس: توطئه كشتار جمعي.» 775 هزار بود و «ژان كلود پرساك» در ارقام خود، به 630 تا 710 هزار رسید!
بالاخره برآوردي براساس اسناد «سرويس بين‌المللي تحقيقات صليب سرخ» كه بسیاری از مورخین و کارشناسان تاریخی براین باورند آرشيو كاملي در اين باره در اختيار دارد. 135 هزار نفر به عنوان کشته شدگان هلوکاست ذکر شدند!!