اخبار ویژه
بازتاب عجیب گفتوگوی پزشکیاندر نشریات مدعی حمایت از دولت
گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور با مردم، بازتابهای عجیب و قابلتأملی در روزنامههای مدعی حمایت از دولت پیدا کرد. آنها به نحوی این گفتوگو را بازتاب دادند که انگار موضوع مهمی را در محتوا برای تیتر زدن نیافتهاند. برخی از این روزنامهها اصلاً سخنان آقای پزشکیان را در صفحه اول پوشش ندادند که به معنای بیاهمیت انگاشتن آن است. برخی دیگر، سعی کردند حواشی ذیل موضوعات حاشیهای را برجسته کنند و حال آن که دغدغه اصلی مردم، برنامه و عملکرد دولت در قبال مشکلات اقتصادی است. برخی دیگر نیز به مجری گفتوگو حمله کردند که چرا صراحت به خرج داده و سؤالات مردم را از رئیسجمهور پرسیده است!
در این میان، روزنامه سازندگی بیاعتنا به اولویتهای اقتصادی مردم تیتر زد؛ «پزشکیان: قانون حجاب ابهام دارد/ قانون اگر عادلانه نباشد، اجراشدنی نیست». اما عجیبتر، رویکرد روزنامه اعتماد به گفتوگوی آقای پزشکیان بود که هیچ تیتری را به این گفتوگو اختصاص نداد و با بیاعتنایی مطلق از کنار آن عبور کرد! این در حالی است که الیاس حضرتی مدیرمسئول اعتماد، «رئیس شورای اطلاعرسانی دولت» است.
این بیاعتنایی مطلق در حالی بود که آقای حضرتی بدون اشاره به محتوای مصاحبه، به روزنامه دولتی ایران گفت: «اگر کسی دکتر پزشکیان را پیش از ریاستجمهوری بشناسد و با او همصحبت شده باشد، میتواند شهادت بدهد که این مسعود همان مسعود همیشگی است؛ کسی که به وفاق باور دارد. روزی به عنوان یک رزمنده در جبهه، روزی به عنوان وزیر، روزی از پشت تریبون مجلس به عنوان نماینده مردم و امروز در قامت رئیسجمهوری ایران از حقوق مردم دفاع و صحبت از وفاق با مردم کرده و شعار دولتش را هم وفاق ملی انتخاب میکند. رئیسجمهور پزشکیان از همان ابتدای آغاز به کار دولت با همان اراده راسخ و عزم جدی همیشگی، تلاش کرده تا «شعار وفاق» را به «واقعیت وفاق» تبدیل کند. باید بپذیریم که گاهی شاید تصمیمات رئیسجمهوری به مذاق دوستان ما در جریانات سیاسی خوش نیاید، اما باید این نکته را صریح بگوییم که اصل برای دکتر پزشکیان مردم هستند و سرافرازی ایران را در گرو اعتماد مردم میداند. ایران برای او همهچیز است و مردم برایش سرمایههایی مهم. من این مسعود را میشناسم. ذرهای تغییر نکرده. همان مسعود دلسوز ایران و نظام و مردمش است».
روزنامه ایران همچنین درباره این گفتوگو تیتر زد: «استقبال جامعه مدنی از شفافیت پزشکیان»؛ و از قول محمد عطریانفر عضو مرکزیت حزب کارگزاران نوشت: «پزشکیان، از زمانی که در رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا کرد و سخن از اداره کشور ذیل وفاق راند، توانمندی و قابلیتهایی را عرضه کرده بود، اما این توانمندی و قابلیت بهشدت در گفتوگوی دوم تلویزیونی خود را نشان داد. تجربه عملکرد چند ماهه دکتر پزشکیان، از ایشان مدیر کارآمدی را نشان میدهد. ایشان بر همه مبانی نظام مدیریتی کشور تسلط کافی یافته است، در هر زمینهای ذهنیت خلاقی دارد، در تجربه صد روزه خود آموزشهای کافی را دیده است، اعداد و ارقام را خوب میفهمد، برونرفت از مشکلات را میداند، بر مبانی اولیه خود استوار است و ذیل شعارهای کلی و قول و قرارهای بدون پشتوانه و وعدههای واهی به مردم از خود چهره زیبایی نشان نمیدهد. ایشان بهرغم اینکه مجری صداوسیما تلاش داشت او را به ورطهای بکشاند که چند قول نامشخص به مردم بدهد، بهشدت مراقب بود. حتی در رابطه با قیمتگذاری حاملهای انرژی دقت میکرد که سر سوزنی از شعارهای اولین خود فاصله نگیرد. ایشان بار دیگر ثابت کرد که برای نشان دادن در باغ سبز به برخی از طرفداران خود حاضر نیست زیر بار وعدههای توخالی برود».
روزنامه دولت، سپس پا را فراتر گذاشته و از قول غلامحسین کرباسچی، به مجری گفتوگو به خاطر این که دغدغههای مردم را (از جمله درباره گرانیها برخلاف وعدهها) مطرح نموده، حمله کرد: «اگر قصد مشورت به آقای رئیسجمهور را داشتم، قطعاً به ایشان میگفتم که سناریوهای صداوسیما را برهم بزنند. این نوع صحبت کردن، این نوع نشاندن و این نوع سؤال پرسیدن، بیشتر برای تخریب رئیسجمهور است تا اینکه پیامی به مردم برساند. مجریان تلاش داشتند با سؤالهای متعدد و پریدن در میان کلام رئیسجمهور، به این پاسخ برسند که دولت میخواهد همهچیز را گران کند و با پیش کشاندن بحث مهم بالا رفتن نرخ بنزین اجازه ندهند کلام ایشان به درستی منعقد شود. مسعود پزشکیان درگیر مسائل اجرائی کشور شده و مواردی را که مطرح کرد، کلیات بود. ایشان میتوانست بعضی از مسائل و مشکلات اجرائی کشور را بیان کند. اما نگفت. البته نمیتوان صداوسیما را در این مورد بیتقصیر دانست. چنان رئیسجمهور را سؤالپیچ میکردند که دیگر فرصتی برای طرح موضوعات دیگر نبود.
آقای پزشکیان باید روال صداوسیما را بههم بزند. ضرورتی ندارد که ایشان بیش از یک ساعت در مقابل دوربین صداوسیما بنشیند و حرف بزند. ایشان میتواند هر وقت که تمایل داشت رسانهها را دعوت کند و تنها دو جمله بگوید که برای مردم قابل قبول باشد. وگرنه حضور در برنامههایی که از قبل معلوم است که در آنچه گفته خواهد شد، فایدهای ندارد.
روزنامه زنجیرهای آرمان هم ضمن حمله به مجریان گفتوگو و ادعای پرخاشگری آنها، برای یک گفتوگوی معمولی تیتر زد: «مناظره یا مصاحبه؟»! این شانتاژ زنجیرهای علیه مجریان گفتوگو در حالی است که به گزارش «جماران»: «علیرضا خامسیان، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون رئیسجمهور، گفتوگوی پزشکیان را
یک گفتوگوی چالشی و به دور از کلیشههای مرسوم دانست و محمد مبین روزنامهنگار گفت: «المیرا شریفیمقدم مصاحبهکننده بود و رئیسجمهور مصاحبهشونده، دم هر دو نفر گرم که به روال مصاحبههای فرمایشی پایان دادند. شریفیمقدم صریح پرسید، پزشکیان صریح جواب داد، یعنی یک کار رسانهای تمیز».
ایلان برمن: تمام اهرمهای فشارآمریکا علیه ایران از بین رفته است
نایب رئيس اندیشکده «انجمن سیاست خارجی آمریکایی» گفت: دولت ترامپ، سیگنالهای ایران برای مذاکره را نادیده میگیرد.
ایلان برمن در گفتوگو با رادیو فردا (ارگان سازمان سیا) و درباره سیاست خارجی دولت دوم دونالد ترامپ در قبال ایران گفت:
فکر میکنم این سؤال بسیار خوبی است ولی پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد. چیزی که کاملاً واضح است، این است که سیاست آمریکا نسبت به ایران وارد دورهای شده که رویکردی شکاکانهتر و تقابلیتر خواهد داشت. اما به نظر من، سؤال اصلی این است که آیا سیاست فشار حداکثری در دوره اول ترامپ بهروزرسانی خواهد شد یا خیر. چرا که طی پنج سال گذشته، اتفاقات زیادی در منطقه رخ داده و مشخص شده که هرچند فشار اقتصادی بر رژیم ایران لازم است، اما این فشار برای تحریک و انرژیبخشیدن به خیابانهای ایران کافی نیست و همچنین برای تأمین منافع سیاست خارجی آمریکا در مقیاس گسترده کافی نیست.
امید من این است که شاهد نسخهای جدید از فشار حداکثری باشیم که جنبههای مثبت سیاست قبلی، ازجمله کاهش منابع مالی رژیم برای برنامه هستهای و حمایت از نیروهای نیابتی مانند حماس و حزبالله، را تقویت کند. در عین حال، این نسخۀ جدید باید توجه بیشتری به خیابانهای ایران و درک عمیقتری از نیاز به تغییر رژیم داشته باشد.
وی در پاسخ این سؤال که انتهای مسیری که شما ترسیم میکنید، به تغییر رژیم میانجامد؛ اما آقای ترامپ در صحبتهای خود پیش از انتخابات گفته بود که ایالات متحده نه توان و نه علاقهای برای رفتن به سمت تغییر رژیم ندارد، گفت: درست است. منطقی است که ایالات متحده نسبت به آنچه میتواند در داخل ایران به دست آورد، رویکردی محتاطانه داشته باشد. این موضوع چند دلیل دارد اول اینکه اطلاعات ما دربارۀ آنچه در ایران اتفاق میافتد، کامل و بینقص نیست. دوم، سابقۀ تاریخی ما در حمایت از تغییرات سیاسی در کشورهای خارجی چندان موفقیتآمیز نبوده. این را اخیراً در مورد عراق بهخوبی دیدهایم.
بنابراین، باید در مورد آنچه میتوانیم به دست آوریم، متواضع باشیم. به نظرم دوران حمایت از تغییر رژیم بهصورت کامل و گسترده مدتها است که به پایان رسیده است. اما در عین حال، بسیار هوشمندانه است که سیاستگذاران آمریکایی، بهویژه در دولت جدید که رویکرد تقابلیتری نسبت به جمهوری اسلامی خواهد داشت، شروع به فکر کردن دربارۀ این کنند که میخواهند گروههای مخالف ایرانی چه اصولی را نمایندگی کنند، چه اهدافی را دنبال کنند و از چه ارزشهایی دفاع کنند.
ایلان برمن در پاسخ این سؤال که آیا دولت ترامپ علامتهای مذاکره از سوی ایران را نادیده خواهد گرفت؟، گفت: به نظر من، این سیگنالها تا زمانی که اهرمهای کافی ایجاد نشود، نادیده گرفته خواهد شد. مشکل اصلی تیم ترامپ در بدو ورود به دفتر ریاستجمهوری این است که تمام اهرمهایی که در دورۀ اول ترامپ با سیاست فشار حداکثری ایجاد شده بود، از بین رفته است. کاهش ذخایر ارز خارجی جمهوری اسلامی، کاهش صادرات نفت، و در نتیجه کاهش درآمد رژیم، هیچکدام دیگر وجود ندارند. امروز رژیم در شرایط اقتصادی بهمراتب باثباتتر و بهتر از پنج سال پیش قرار دارد. اولین و مهمترین کار دولت جدید ترامپ بازسازی این اهرمها است. این به معنای بازاعمال تحریمها، محدود کردن فعالیتهای ایران، کاهش تجارت ایران و محدود کردن آزادی عمل جمهوری اسلامی در منطقه و فراتر از آن است. پس از آن ممکن است گفتوگو امکانپذیر باشد، اما در حال حاضر به نظر میرسد که دولت آینده درک کرده که اهرم کافی برای این کار در اختیار ندارد.
کلید قبلی که هم اقتصاد را قفل کرد و هم برنامه هستهای را!
«هوای تازه در اقتصاد با کلید دیپلماسی». این عنوان، تیتر برجسته روزنامه دولت است که ذهن مخاطب را به «وعدههای پر طمطراق دولت روحانی با نشان دادن کلید کذایی» میبرد.
روزنامه ایران ذیل تیتر بالا مینویسد: «سرمایهگذاری خارجی، به عنوان شاهرگ حیات اقتصادی، همواره محرک اصلی تولید و سپر دفاعی در برابر شوکهایی نظیر جهش تورم و کسری بودجه بوده است. این شاهرگ در بیش از یک دهه اخیر به شدت آسیب دیده و به انسداد رسیده است. عواملی همچون تحریمها، بحران کرونا و سیاستگذاریهای نادرست نه تنها موجب سیر نزولی این منبع مالی شده، بلکه هزینههای تولید را نیز افزایش داده و به رکود تورمی و ناترازی بانکها دامن زده است. اکنون، اقتصاد ایران در شرایطی قرار گرفته که نیاز مبرم به احیای این شاهرگ حیاتی دارد تا دوباره روی ریل توسعه قرار گیرد.
سالهای اخیر به وضوح نشان داده که سرمایهگذاری خارجی همانند نور آفتاب است که در سایه تحریمها کمرنگ و در زمان کاهش تنشها درخشان میشود. به عنوان نمونه، پس از رونمایی برجام در سال 1394، سهم سرمایهگذاری خارجی از 1.1 درصد به 3.5 درصد جهش کرد و تا پایان سال 1397 به اوج خود یعنی 6.5 درصد رسید. با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، این شمع روشن دوباره خاموش شد. بر این اساس، سهم سرمایهگذاری خارجی در پایان سال 1402 به 0.3 درصد کاهش یافت که پایینترین میزان در یک دهه اخیر به شمار میآید. همچنین در این روند، وابستگی تولید به منابع بانکی به بالاترین حد خود، معادل 926 درصد رسید؛ رکوردی که از سال 1391 تاکنون بیسابقه بود. اکنون، اقتصاد ایران در تلاش است تا دوباره این شاهرگ حیاتی را احیا کند و از سایه سنگین تحریمها خارج شود.
البته در این میان سهم بازارسرمایه در تولید هم در اثر افزایش نرخ ارز و رشد صادرات شرکتهای نفتی بورسی در زمان کاهش سهم سرمایهگذاریخارجی، با افزایش مواجه شد. بر این اساس در نمودار ارائه شده، سهم بازار سرمایه در تولید در سال 1399 با وجود خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید و کرونا در پی افزایش نرخ ارز با رشد کاذب مواجه شد و همین موضوع عاملی برای رشد سهم این بازار در تولید بود.
شرایط سخت تحریمی طی سالهای اخیر و نبود سرمایهگذاری خارجی کافی، محدودیتهای فروش نفت برای ایجاد توسعه و سرمایهگذاری در زیرساختها، فشار به منابع محدود سیستم بانکی و افزایش تسهیلات تکلیفی را به همراه داشته است. بنابراین، این مسائل منجر به افزایش ناترازی بیشتر بانکهای کشور شد که در نتیجه برداشت بانکها از بانک مرکزی به رقم بیسابقهای رسید.
حجم سرمایهگذاری مستقیم خارجی در 2023 معادل 1.3 تریلیون دلار بود و سهم ایران از این مبلغ کمتر از یک در هزارم است که این وضعیت نشاندهنده توانایی نداشتن کشور در جذب مطلوب سرمایهگذاریهای خارجی است. بر این اساس، دولت چهاردهم به منظور کاهش مشکلات موجود در جذب سرمایهگذاری خارجی، گشایش دیپلماتیک و پذیرش FATF را در نظر دارد.
در هفتههای اخیر، روند سرمایهگذاری خارجی، رکورد تازهای ثبت کرد. بر این اساس، 83 درخواست مربوط به سرمایهگذاری خارجی مطرح شد که 77 درخواست به ارزش معادل پنج میلیارد و هشتاد میلیون دلار به تصویب رسید. این مصوبات نشاندهنده تلاش دولت چهاردهم برای تسریع و تسهیل فرآیند صدور مجوزهای سرمایهگذاری خارجی است. با توجه به شرایط کنونی اقتصاد ایران، لازم است که دولت با اتخاذ دیپلماسی سیاسی- اقتصادی هوشمندانه، گامهای موثری برای احیای سرمایهگذاری خارجی بردارد. در مجموع با تحقق مواردی که مطرح شد میتوان شاهد دمیدن هوای تازه بر پیکره اقتصاد بیمار کشورمان بود».
درباره گزارش روزنامه دولت گفتنی است: 1) در موضوع جذب سرمایهگذاری خارجی، ماحصل عملکرد هشت سال دولت آقای روحانی، کمتر از 10 میلیارد دلار بود. اما آنچه دولت شهید رئیسی در کمتر از 3 سال تحویل دولت آقای پزشکیان دادند، حدود 12 میلیارد دلار بود؛ به علاوه کمترین سطح تاریخی بدهی خارجی. در شاخصهای دیگر هم، صادرات کمتر از 600 هزار بشکه نفت در روز در پایان دولت روحانی به بیش از 1.5 میلیون بشکه نفت در روز افزایش یافت. همچنین معدل رشد اقتصادی در دولت روحانی به شش دهم درصد رسید و در سالهای پایانی غالباً منفی بود اما در دولت رئیسی نرخهای 5 درصد به بالا ثبت شد.
2) حواله دادن رونق اقتصاد به «کلید دیپلماسی» یادآور رویکرد عقیم دولت روحانی است که ادعا میکرد همه تحریمها با برجام یکجا لغو میشود و چنان رونقی به اقتصاد داده خواهد شد که مردم از پول ناچیز یارانه بینیاز شوند و همه مشکلات حتی آب خوردن مردم و آلودگی هوا و مشکلات کارخانههای صنعتی و تولیدی حل خواهد شد. همچنین ادعا میشد با واگذاری و تعلیق برنامه هستهای در مذاکرات 150 میلیارد
دلار سرمایه خارجی جذب میشود یا 200 فروند هواپیما خریداری میگردد.
اما خروجی این روند به موازات تعطیلی یا تعلیق 95 درصد برنامه هستهای چه بود؟ 9 برابر شدن قیمت ارز خارجی و سقوط ارزش پول ملی، خالی شدن خزانه ارزی و ناتوانی در فروش نفت، ثبت بالاترین نرخ تورم، تعطیلی هشت هزار کارخانه، توقف برنامههای مربوط به ساخت نیروگاههای تأمین برق هستهای و فسیلی و تحمیل ناترازی شدید برق به کشور، کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه و تخطئه ساخت نیروگاه و گسترش ناترازی به بنزین و گاز، جذب کمترین میزان سرمایه خارجی، رودست خوردن از شرکت فرانسوی توتال برای دومین بار و سرقت اطلاعات محرمانه پارس جنوبی و عهدشکنی بیهزینه شرکت فرانسوی، و دروغ از آب درآمدن وعده خرید 200 هواپییما و زمینگیر شدن چند هواپیمای خریداری شده در پسا برجام! و این در حالی است که در همان دولت، با وجود اجرای همه تعهدات یکطرفه برجام (به علاوه تعهد سپاری به توافق پاریس برای کاهش استفاده از سوخت فسیلی در نیروگاهها، و اجرای 39 بند از 41 بند برنامه اقدام FATF، شمار تحریمها از 850 تحریم به بیش از 1700 تحریم رسید! با وجود همه این واقعیت، روزنامه دولت از کدام کلید دیپلماسی آن هم درباره آمریکا و اروپای عهدشکن حرف میزند؟!