ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
توطئه مشترک ساواک و جبهه ملی علیه امام (پاورقی)
رهبران به اصطلاح مليگراي جبهه ملي، بنابر نقل فرح پهلوي، هر از گاهي به حضور اعليحضرت مشرّف ميشدند! و دست اعليحضرت را ميبوسيدند! وي ميگويد:
« ساير منابع خبري ما افرادي بودند که به ديدارمان ميآمدند. در ميان اين افراد، چهرههاي معروف مخالفين هم حضور داشتند؛ افرادي مانند دکتر کريم سنجابي، دکتر شاپور بختيار، دکتر عبدالکريم لاهيجي، دکتر احسان نراقي، [حسن] نزيه و ساير مليگرايان و اعضاي جبهه ملي و نهضت آزادي ميآمدند و دست محمدرضا را ميبوسيدند و وقتي محمدرضا از آنها ميخواست تا مردم را ساکت و آرام کنند، صراحتاً ميگفتند موج مردم به راه افتاده و ما فقط سوار بر اين موج هستيم.»1
در این دوران میبینیم که برخی رسانههای وابسته به حکومت شاه و هم چنین دستگاه تبلیغاتی اربابان شاه در خارج از کشور، بر روی جبهه ملی و عناصر همفکر آن متمرکز میشود. در روزنامه ها و رادیوهای خارجی نظیر بی.بی.سی با رهبران جبهه ملی مصاحبه شده و تظاهرات و اعتصابات را به دروغ به آن منتسب میساختند و از آن به عنوان بزرگترین جناح سیاسی مخالف نام میبردند .2
هنگامی که امام خمینی به فرانسه رفت، دکتر کریم سنجابی نیز یکبار برای ملاقات با امام به پاریس رفت تا بلکه بتواند امام را ترغیب به سازش با رژیم شاه بکند. فرح پهلوي در بخشي از خاطرات خود اشاره ميکند که رفتن دکتر سنجابي به پاريس، به درخواست رژيم بوده است. وي ميگويد:
« حضور خميني در پاريس، ديدار با او را آسان کرده بود و بسياري از روحانيون و سياسيون براي مشورت به ملاقات وي ميرفتند ... ما هم از فرصت استفاده کرده و چند نفر را براي آگاهي از مقاصد نهائي خميني به پاريس فرستاديم. يکي از اين اشخاص، دکتر کريم سنجابي- از رهبران جبهه ملي- بود که ظاهراً براي شرکت در کنفرانس سوسياليستها به کانادا دعوت شده بود. از او خواستيم تا سرراه در پاريس توقف کند و به ديدار خميني برود. سنجابي رفته بود پاريس و يکي دو بار هم با آيتالله ديدار کرده بود و به جاي آن که نظرات خود را به او بقبولاند، تحت تأثير وي قرار گرفته و اعلاميه در تأييد آيتالله داده بود.»3
پس از بازگشت سنجابي به کشور در آبان ماه 1357، وي به همراه داريوش فروهر به علت آن که نتوانسته بودند مأموريت محوله را بهخوبي انجام دهند، به طور محترمانه بازداشت شدند. الیعزر تسفریر نماینده موساد در تهران در سال 1357، در کتاب خاطرات خود مینویسد :
« بعد از چند روز از یکی از بلند پایگان ساواک شنیدم که گفت هر دو با احترام کامل در یک خانه مورد پذیرایی قرار دارند. من حدس زدم که منظور یکی از خانههای تحت نظر ساواک است. در آنجا، مذاکرات سیاسی با این دو شخصیت با هدف متقاعد کردن آنها به پذیرش پیشنهاد شاه، ادامه یافته بود. ژنرال مقدم، رئیس ساواک شخصاً با این دو به مذاکره نشسته بود .» 4
پس از چند روز به درخواست شاه، احسان نراقي در بازداشتگاه ! با کريم سنجابي ملاقات ميکند. نراقي راجع به ملاقات سنجابي با امام خميني و اعلاميه سه مادهاي سوال کرد. سنجابي در پاسخ او با لحن مطمئني گفت:
« اگر بر موج سوار شويم، همه چيز را ميتوانيم هدايت کنيم.»5
در يکي از گزارشهای ساواک با عنوان «وضعيت جبهه ملي بعد از بازداشت کريم سنجابي و داريوش فروهر و نظرات جبهه مذکور نسبت به مهدي بازرگان»، به بخشي از توطئههاي جبهه ملي عليه امام خميني و نهضت اسلامي ملت ايران که از زبان شاپور بختيار ـ عضو شوراي مرکزي جبهه ملي ـ بيان شده، چنين اشاره شده است:
« شاپور بختيار طي مذاکرات خصوصي درباره وضعيت جبهه به اصطلاح ملي، متعاقب بازداشت سنجابي و فروهر، اظهار داشته است: بعد از اين واقعه که در رابطه با صدور اعلاميه اخير سنجابي صورت گرفت، براي جلوگيري از درهم ريختگي جبهه مذکور، اعضاي شوراي مرکزي موقت را دعوت نمودم و دو نفر را بهعنوان جانشينان موقت دو نفر نامبرده بالا انتخاب کردهام .... فعلاً جبهه ملي روند عادي فعاليت خود را ادامه ميدهد. جبهه ملي بهطور کامل در طول 25سال اخير در به وجود آمدن مشکلات جاري مملکت دخالتي نداشته است اما از جهت علائق ميهني در شرايط کنوني خود را ملزم و موظف ميداند که براي نجات ميهن تلاش کند. در سطوح پائين جبهه ملي، اعلاميه سنجابي نوعي ابراز مخالفت با رژيم ايران تلقي شده، معهذا بايد توجه داشت که در سطح رهبري نه تنها چنين تلقي وجود ندارد و چنين نظري مطلقاً در کار نبوده، بلکه رهبري جبهه ملي با توجه به شرايط موجود و درک اين واقعيت که نميتوان در مقابل خميني به مخالفت آشکار و مقاومت محسوس برخاست، ناگزير شده که ظاهراً با وي همگامي نشان بدهد تا بتواند نيروهاي او را تضعيف و موقعيت خود را تثبيت کند. جبهه ملي عليرغم مخالفت باطني با نظريات غير منطقي و غير عملي خميني، و با احساس استبداد مذهبي اين شخص که در نوع خود خطرناکترين نوع استبداد است، به جهت ترس از تکفير او، فعلاً اعلاميه مورد بحث را منتشر کرده اما بايد توجه داشت که در اين اعلاميه جبهه ملي حاضر به قبول چند نکته اساسي از طرف خميني نشده است. اين نکات عبارتند از: 1- اعلام جمهوريت 2- قبول حکومت اسلامي 3- قبول تغيير رژيم 4- قبول تغيير سلسله سلطنتي.
جبهه ملي با تکيه بر لزوم ترک شيوههاي استبدادي حکومت و تأکيد بر ضرورت مراجعه به آراء عمومي، در واقع رأي ملت را بهعنوان تز خود در مقابل احکام الهي بهعنوان تز خميني قرار داده و اين مطلب در حقيقت چيزي غير از اصول قانون اساسي و انتخابات آزاد و در نهايت حکومت مردم بر مردم نيست و رويهاي است که ميتواند به تدريج غير منطقي بودن نظريات خميني را به افکار عمومي ارائه دهد. جبهه ملي ميکوشد که اين نظريه را به تدريج در سطوح مختلف اعضاي جبهه و همچنين جامعه ترويج و تثبيت نمايد. مخالفت صريح و آشکار با خميني در شرايط فعلي سبب ميشود که نيروي در حال شکلگيري جبهه ملي متلاشي و بي اثر شود. جبهه ملي خود را آخرين تير ترکش براي نجات وطن ميداند و بايد کوشيد که اين تير بيهوده شليک نشود و کار آمدي خود را از دست ندهد؛ چنانچه اميني و شريف امامي از دست دادند ... جبهه ملي با بروز اعتصاب در سازمانهاي تأمين کننده ضروريات زندگي روزمره مردم از قبيل اعتصاب کارکنان شرکت ملي نفت موافق نيست و تلاش ميکند که اين اعتصابات را خنثي کند. رهبران جبهه ملي بهطور کلي عقيده دارند که در شرايط کنوني، نهاد سياسي قدرتمند و محکمي نيست که بتواند عليه خميني مبارزه مؤثري بکند و لذا لازم است که با شيوههاي زيرکانه در مقابل او زمينههاي تدريجي مبارزه را فراهم نمود و اين تنها راه رهائي از بنبست کنوني است.»6
منابع در دفتر روزنامه موجود است