kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۶
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۵

گرگ که چوپان نیست!(یادداشت روز)

فساد بزرگ مالی در ترکیه، موضوعی است که ذهن بسیاری از تحلیلگران و رسانه‌های مختلف دنیا از جمله کشور خودمان را به خود مشغول داشته است. در این بین شوربختانه عده‌ای گو این که از وقوع این رخداد خرسند هم شده باشند، شروع به استفاده‌های کوتاه‌‌مدت سیاسی از آن کرده و عمدا یا سهوا به سایر ابعاد این رسوایی که به نظر می‌رسد دارای اهمیت بیشتری هم باشد، نمی‌پردازند. در این باره گفتنی‌هایی هست:

فساد بزرگ مالی در ترکیه، موضوعی است که ذهن بسیاری از تحلیلگران و رسانه‌های مختلف دنیا از جمله کشور خودمان را به خود مشغول داشته است. در این بین شوربختانه عده‌ای گو این که از وقوع این رخداد خرسند هم شده باشند، شروع به استفاده‌های کوتاه‌‌مدت سیاسی از آن کرده و عمدا یا سهوا به سایر ابعاد این رسوایی که به نظر می‌رسد دارای اهمیت بیشتری هم باشد، نمی‌پردازند. در این باره گفتنی‌هایی هست:
1- دور زدن تحریم‌ها، «تاکتیکی» است که به گفته وضع‌کنندگان غربی آن، ایران توانسته است با استفاده از آن اثربخشی تحریم‌های به‌اصطلاح فلج‌کننده را کم کند. (نیویورک تایمز 10 ژانویه 2013) و به گفته کارشناسان مستقل، حتی باعث رشد در برخی بخش‌های اقتصادی کشورمان شده است. (دیپلماسی ایرانی و روزنامه الاخبار 21 فروردین 92). باز، به گفته همین غربی‌ها، ترکیه همواره به عنوان «شاهراه مالی» ایران، نقش «کلیدی» در دور زدن این تحریم‌‌ها داشته و نقش «هالک بانک» این کشور در این بین بسیار جدی است. (المانیتور 22 دسامبر 2013). به این مسئله حتی در رسانه‌های ترکیه نیز بار‌ها و بار‌ها به اشکال مختلف پرداخته شده که فقط به عنوان یک نمونه می‌توان به مقاله 29 سپتامبر 2013 روزنامه «تودی زمان» با عنوان «ایران با استفاده از شرکت‌های ترکیه تحریم‌‌ها را دور می‌زند» اشاره کرد.
2- اعمال تحریم اما، علاوه بر تحمیل هزینه بر کشورهای قربانی، هزینه‌های زیادی هم روی دست وضع‌کنندگان آن می‌گذارد که به عنوان یک نمونه، می‌توان به تعطیلی بخشی از کارخانه پژوی فرانسه و بیکاری هزاران شهروند فرانسوی اشاره کرد که به نوشته گلوبال ریسرچ، این شرکت بزرگ خودروساز را به «بازنده واقعی تحریم‌های اقتصادی ایران» مبدل ساخته است. هزینه‌هایی که کشورهای بحران‌زده  اسپانیا یا پرتغال در قبال همراهی با سیاست‌های ضد ایرانی آمریکا متحمل شدند نیز نمونه دیگری است که پرداختن به آن در این وجیزه نمی‌گنجد. بنابراین جلوگیری از دور خوردن تحریم‌های پرهزینه برای غرب، از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
3- ترکیه، امروز درگیر یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های فساد مالی تاریخ این کشور است. سیر تحولات چند هفته اخیر نشان می‌دهد حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در نوک پیکان حملات سکولارها، ارتش، برخی چهره‌های اسلامگرا (مثل فتح‌الله گولن)، لائیک‌‌ها و غرب قرار دارد و کف خواسته مخالفان نیز برکناری وی از قدرت است. حضور «گولن» در این معادله، مسئله را کمی پیچیده‌تر کرده است. وی که در آمریکا زندگی می‌کند، قرائت خاصی از اسلام داشته و طی مرور زمان توانسته به فردی متنفذ در صحنه سیاسی ترکیه تبدیل شود. گفته می‌شود «گولن» که نفوذ زیادی در پلیس و قوه قضائیه ترکیه دارد مورد حمایت خاص آمریکایی‌هاست.(صدای روسیه 6 ژانویه 2013). برخی حتی او را که زمانی از متحدین نزدیک اردوغان بود، «پدرخوانده‌» احزاب اسلام‌گرای ترکیه می‌خوانند. اردوغان که معتقد است «عناصر خارجی» علیه وی «بازی کثیفی» راه انداخته‌اند، برای آرام کردن اوضاع دست به ترمیم گسترده کابینه زده است.
 با توجه به این چند نکته، آیا غیر عادی خواهد بود اگر بگوییم غرب برای اثربخش کردن تحریم‌هایی که هزینه‌های زیادی بابت وضع و اعمال آن متحمل شده، و به خیال خام خود با استفاده از آن توانسته بزرگترین دشمن خود را پای میز مذاکره بنشاند،  باید «راه» دور زدن آنها را ببندد؟ اگر پاسخ منفی است که هست، راه بستن این راه چیست؟ غیر از برکناری دولتی است که تاکنون بار‌ها در مقابل فشار‌ها و درخواست‌های پیدا و پنهان غرب برای توقف همکاری‌های اقتصادی با ایران مقاومت کرده است؟!
روزنامه «تودی زمان» در تاریخ 21 دسامبر 2013 به نقل از روزنامه «ینی شفق» ترکیه از دیدار 17 دسامبر فرانسیس ریکاردونه، سفیر آمریکا در ترکیه با سفرای کشورهای اروپایی در آنکارا خبر داد و نوشت، «پس از اینکه دولت ترکیه حاضر نشد روابط هالک بانک با ایران را قطع کند، آنها با راه‌اندازی آنچه امروز در ترکیه در جریان است (فساد مالی) تصمیم گرفتند امپراتوری ترکیه را از هم فروبپاشند.»
ممکن است گفته شود، ترکیه از متحدین نزدیک آمریکا است و حداقل طی یکی، دو سال گذشته، خدمات زیادی به جبهه غرب کرده و برای نمونه به حمایت‌های بی حد و حصر این کشور از جبهه ضد بشار اسد در جنگ سوریه اشاره کرد و پرسید چطور ممکن است آمریکا با متحدین خود چنین معامله‌ای کند که در پاسخ باید گفت:
اولا آمریکایی‌‌ها نشان داده‌اند برای رسیدن به اهداف خود دوست و دشمن نمی‌شناسند و ماجرای جاسوسی از کلیدی‌ترین متحدان خود مثل رژیم صهیونیستی و آلمان این موضوع را برای چندمین بار به اثبات رساند. ثانیا ترکیه مدتی است پی به برخی  اشتباهات در حوزه سیاست خارجی(همراهی با غرب) برده و مثلا با قطع یا حداقل کاهش حمایت‌های خود از تروریست‌های سوری این مسئله را به اثبات رسانده است. برخی موضع‌گیری‌های رسمی و غیر رسمی آنکارا نیز موید این ادعاست. (تلاش‌های اخیر تروریست‌های القاعده برای اشغال برخی شهرهای عراقی هم‌مرز با سوریه را نیز باید در همین چارچوب به تحلیل نشست. پس از اینکه ترکیه از مواضع تند قبلی خود در قبال سوریه (بنا به دلایل متعدد) عقب‌نشینی کرد، تروریست‌های مورد حمایت غرب به فکر استفاده از پتانسیل موجود در استان سنی‌نشین الانبار افتادند.)
بنابراین ساده‌لوحانه خواهد بود اگر بحران امروز ترکیه را تنها به یک فساد مالی ولو «بزرگ» تقلیل دهیم بدون این که به انگیزه‌‌ها و اهداف سیاسی «بزرگتر» آن بی‌توجه باشیم. به نظر می‌رسد «هدف اصلی» از راه‌اندازی آنچه اردوغان آن را یک بازی کثیف سیاسی (یورو نیوز 21دسامبر2013) مورد حمایت عناصر خارجی (تلگراف 1 ژانویه 2014) نامیده، مقابله با فساد مالی نیست و انتهای این داستان به اهداف مهمتری ختم می‌شود که در این بین می‌توان به مواردی از آن اشاره کرد؛
بستن شاهراه مالی ایران برای افزایش فشار‌ها علیه دولت تهران، مرعوب ساختن بخش خصوصی که ولو با هدف کسب منفعت به دور زدن تحریم‌‌ها کمک می‌کنند، بر هم زدن روابط خوب ایران و ترکیه،  افزایش فشار‌ها به دولت اسلامگرای ترکیه، تقویت جریان سکولار، مرعوب ساختن سایر کشور‌ها با هدف درس عبرت گرفتن از ترکیه و... از دیگر نتایجی است که در کنار رسوایی بزرگ مالی ترکیه باید دیده شود.
4- عدم اعتماد به دشمنی با مختصات آمریکا، درسی است که می‌توان از این ماجرا گرفت؛ درس برای همه کسانی که تصور می‌کنند، با نزدیک شدن به «شیطان بزرگ»می‌توان به هدف مطلوب رسید در حالی که راه رسیدن به اهداف و آرمان‌های مقدس ترسیم شده برای جمهوری اسلامی ایران، نه نزدیکی بلکه دوری از شیطان است. مخاطب دیگر این وجیزه تیم محترم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان است که متوجه باشند همزمان با ادامه مذاکرات، و در حالی که  هنوز صحبت از فضای «مثبت» مذاکره و ... داغ است، طرف مقابل به زعم خود همچنان به فکر افزایش فشار‌ها به مردم از طریق بستن شریان‌های اقتصادی است. تلاش تازه سناتورهای آمریکایی برای اعمال تحریم‌های بیشتر که جای خود دارد.
این اقدامات چه معنایی دارد جز اینکه طرف مقابل «فقط» به فکر دشمنی است و از دشمن چه انتظاری می‌توان داشت جز «دشمنی»؟ همین دو روز پیش بود که مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از علما، فضلا، روحانیون و قشرهای مختلف مردم قم صراحتا به این «دشمنی» اشاره کرده و با تأکید بر اینکه «یکی از برکات مذاکرات اخیر، روشن شدن دشمنی مسئولان آمریکایی با ایران و ایرانی، و اسلام و مسلمین بود، «فرمودند» این موضوع، در لحن‌ها و حرفهای مقامات آمریکایی، در هفته‌های اخیر، کاملا مشهود بود و همه دیدند... اگر آمریکایی‌ها در موضوعی اقدام نمی‌کنند، علت آن،  ناتوانی‌ آنها است و نه عدم دشمنی.»
سال‌ها پیش نیز همین اظهارات را حضرت امام(ره) به شکلی دیگر مورد توجه قرار داده و فرمودند: «در این باره با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را برملا نسازید و از گرگ‌ها و درنده‌‌ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید. ابرقدرت‌ها آن لحظه‌ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمی‌ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می‌کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده‌اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می‌گویند.» (صحیفه امام، ج2 ، ص 932)
جعفر بلوری