kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۲۹۵
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۱
مرور غم فقدان ام‌المؤمنين(س)

آسمان مهر، باران سخاوت، سرچشمه کوثر





سوره مبارکه ضُحی در خطاب به پیامبر اکرم(ص) نازل شده و فضایی مملو از عطوفت و دلجویی بر آن حاکم است. مفسران در شأن نزول این سوره گفته‌اند در آغاز بعثت، پس از فرود آمدن چند سوره ابتدایی، برای مدتی وحی منقطع گردید به‌گونه‌ای که پیامبر اکرم(ص) در اندوه سختی فرو رفت و مشرکان نیز با زخم زبان بر غم آن جناب ‌افزودند و اظهار داشتند که خداوند، حضرتش را وانهاده و بر او خشم گرفته است تا آنکه سوره ضحی با لحن بسیار ملاطفت‌آمیز اینگونه نازل گردید:
وَالضُحَی وَ اللَیلِ إذا سَجَى؛ سوگند به چاشتگاه که خورشید پرتو خود را می‌گستراند و به شامگاهان که سکون و آرامش می‌بخشد.
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلَى؛ که پروردگارت تو را رها نکرده و بر تو خشم نگرفته است...
سپس خداوند برای دلجویی بیشتر از رسول مکرم خود، برخی از نعمت‌هایی را که به آن حضرت عطا نموده ذکر می‌کند و از جمله می‌فرماید: وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأغنَى؛ آيا خداوند تو را تهی دست نیافت آنگاه بی‌نیازت کرد؟ این آیه در حقیقت استفهامی تقریری است و خداوند به پیوند مبارک پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س)‌اشاره فرموده که پس از ازدواج، خدیجه همه اموال فراوان خود را به آن جناب بخشید و بدین وسیله پیامبر از مال دنیا بی‌نیاز شد.
سخن از بانویی‌ست که با ایثار خود حق عظیمی بر اسلام و مسلمانان دارد و پیامبر اکرم(ص) در اهمیت سخاوت و بخشش او در پیشرفت اسلام چنین فرموده‌اند: «ما قامَ وَ لا اسْتَقامَ دينى إلّا بِشَيئَينِ مالِ خديجَهًْ وَ سَيفِ علىّ بنِ‌أبى‌طالِبٍ؛ دین من تنها با دو چیز استوار شد و نیرومند گردید؛ دارایی خدیجه و شمشیر علی بن ابی طالب(ع)» آن حضرت به صراحت از رمز پیشرفت اسلام پرده برداشته و بخشش بانوی قریش را در ردیف جهاد عظیم امیر مؤمنان قرار داده است.
فتوحات درخشان مولی الموحدین(ع) در جنگ‌هایی چون بدر و احد و خندق و فرازهای مهم صدر اسلام، غیرقابل انکار است. ذوالفقاری که در کف با کفایت آن حضرت قرار داشت به قوت بازوی اسدالهی، گره‌ها را یکی پس از دیگری می‌گشود و اسلام را در جزیره‌العرب گسترش می‌داد. با این معیار می‌توان به جایگاه بخشش حضرت خدیجه(س) که عامل دیگر پیشرفت دین شمرده شده است پی برد.
در وصف ثروت افسانه‌ای حضرت خدیجه علیهاالسلام سخن‌ها گفته شده است. از جمله آنکه صاحب گله‌های فراوانی بود و کنیزان و غلامان بسیاری داشت و تنها تعداد شترانش بیش از هشتاد هزار دانسته شده و آنکه در هر سرزمینی مانند مصر و حبشه، مال‌التجاره فراوانی داشته است(بحارالانوار ج ۱۶ ص ۲۲)
حضرت خدیجه صاحب مال، جمال و کمالات فراوانی بود و قریش او را به القاب والا و ستوده‌ای مانند طاهره، سیده نساء قريش(سرور بانوان قریش)، سیده بطحا و ملکه عرب می‌شناخت. همچنین از میان مشاهیر و سران قریش خواستگاران متعددی داشت. افرادی چون ابوجهل، ابوسفیان و عُقبه‌بن‌ابی‌مُعَیط از جمله کسانی بودند که آرزوی همسری آن بانو را در سر می‌پرورانیدند که پاسخ حضرتش از پس پرده عفاف به همگی منفی بود.
اما آنچه که سخت مورد نقد و ردّ محققان شیعی قرار گرفته، موضوع ازدواج‌های حضرت خدیجه است. این محققان گفتار برخی مورخان را که قائل شده‌اند آن حضرت، پیش از پیامبر اسلام دو بار ازدواج کرد و صاحب دخترانی شد، سخنی بی‌اساس و منافی اعتقادات مکتب اهل‌بیت می‌دانند. زیرا ما معتقدیم که امامان شیعه از پدران و مادرانی موحّد و مبرّا از بت‌پرستی متولد شده‌اند و نیای آنان تا حضرت آدم(ع) همگی انسان‌هایی پاک و حنیف بوده‌اند. مؤيد این موضوع، آیات و روایاتی است که تصریح می‌کند انبیا و جانشینانشان (و نیز پیامبر اکرم و اهل‌بیت گرامی او) پیوسته از آلودگی کفر و شرک مصون بوده‌اند.
با این وصف چگونه می‌توان اعتقاد داشت که حضرت خدیجه پیش از اسلام، با دو شخص مشرک و بت‌پرست ازدواج نموده؟ و حال آنکه طبق شریعت، ازدواجِ یک موحد با مشرک حرام و باطل است و طبق اعتقاد صحیح، حضرت خدیجه مادر بزرگوار فاطمه زهرا(س) و جدّه یازده‌ امام معصوم، پیش از اسلام نیز بر دین توحید بوده و چنانچه به خطبه عقد ایشان که حضرت ابوطالب(ع) پانزده سال قبل از بعثت خوانده است توجه کنیم مملو از الفاظ توحیدی و اقرار به ربوبیت پروردگار عالمیان است(بحارالانوار ج ۱۶ ص ۵)
محققان مذکور بر این باورند که حضرت خدیجه پیش از پیامبر(ص) ازدواجی نداشته و دوشیزه‌ بوده است. نیز برخی به دلایلی، سن چهل سالگی آن حضرت هنگام ازدواج را صحیح ندانسته‌اند. از جمله آنکه اگر چهل سالگی آن بانو مبنا قرار گیرد، تولد حضرت زهرا(ع) در شصت سالگی ایشان واقع شده که این موضوع طبیعتا بسیار بعید می‌‌نماید [زیرا حضرت فاطمه(ع) در سال پنجم بعثت یعنی بیست سال پس از ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه متولد گردید] با این وجود، سن آن حضرت هنگام ازدواج از ۲۴ تا ۴۰ سال گفته شده. اما دخترانی که به خدیجه(س) نسبت داده‌اند در حقیقت فرزندانِ خواهر وی بودند که به عنوان فرزندخوانده نزد او رشد کردند و بزرگ شدند و پس از ازدواج پیامبر، طبق رسوم جاهلی فرزندان آن حضرت خوانده شدند.
حضرت خدیجه پس از مراسم خواستگاری به پسرعموی خود گفت: «نزد محمد(ص) برو و از قول من بگو غلامان و کنیزان و هر آنچه مالک آن هستم همه را به تو بخشیدم. هرگونه که بخواهی می‌توانی در آنها تصرف کنی.» پس از آنکه خطبه عقد توسط ابوطالب(ع) خوانده شد، پیامبر(ص) برخاست تا به همراه عموی گرامی خود مجلس را ترک کند اما خدیجه اظهار داشت: «إلى بَيتِكَ فَبَيتى بَيتُكَ وَ أنا جارِيَتُكَ؛ به خانه خودت قدم بگذار که از این پس خانه من خانه تو و من نیز کنیز توام.»
آنگاه که پیامبر پس از نزول اولین آیات از غار حرا به خانه آمد، خدیجه پرسید این چه نوری است که در تو مشاهده می‌کنم؟ پیامبر فرمود این نور نبوت است. سپس شهادتین را به او آموخت. خدیجه پاسخ داد سال‌هاست که از پیامبری تو اطلاع دارم. و بی‌تأنی شهادتین گفت و ایمان آورد و بدین ترتیب بانوی اول اسلام شد. پیامبر اکرم(ص) مکررا او را همردیف زنان پیشتاز قرار می‌داد و می‌فرمود: «بهشت مشتاق چهار نفر از بانوان است خدیجه، فاطمه، مریم و آسیه.» بارها جبرئیل نازل شد در حالی که حامل سلام خداوند به خدیجه بود. نیز صفحه درخشان دیگری در کتاب افتخارات ام المؤمنين خدیجه وجود دارد و آن اینکه پیامبر به او فرمود: «إنّ اللهَ عَزّ وَ جَلّ لَيُباهى بكِ كِرامَ مَلائِكَتِهِ كُلّ يَومٍ مِراراً؛ خداوند عز وجل هر روز چندین بار در مقابل بزرگان ملایک خود به تو مباهات می‌کند.»
سرانجام، سرور زنان بهشتی پس از ۲۴ سال زندگیِ مشترکِ عزتمند، در بستر افتاد و در واپسین لحظات با چشمانی ‌اشکبار رو به محبوب خود کرد و گفت: «‌ای رسول خدا! من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود انجام ندادم از من درگذر که اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم خشنودی توست.» آنگاه وصایایی نمود از جمله خواست تا پیامبر اکرم(ص) از لباس خود برای او کفنی قرار دهد سپس برای همیشه چشم از جهان فرو بست و این حادثه جانگداز اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب واقع شد.
اما جبرئیل با حله‌ای بهشتی نازل شد و گفت: «خداوند فرموده است ما خود کفن خدیجه را برعهده می‌گیریم و او را در بهشت و در قصری زمردین که هیچ سختی و رنجی در او نیست جای می‌دهیم.» آری خداوند در ماه ضیافت خود آن حضرت را پذیرفت و در جوار رحمت خود اسکان داد. پیامبر مهر با قلبی آکنده از فراقِ محبوبه خود و چشمانی ‌اشکبار او را تا قبرستان حَجون تشییع کرد. ابتدا اندکی در قبر خوابید آنگاه برخاست و پیکر مقدس ام امؤمنين و بانوی اول اسلام را دفن کرد و بسیار‌گریست و برای او دعا نمود. تلخی داغ ابوطالب و خدیجه به حدی بر دل مبارک حضرتش اثر نهاد که آن سال را عام‌‌الحزن نام نهاد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی