kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۳۴۵۴
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۴

سـال نـو و حـال خـوب



مهدی جبرائیلی تبریزی
در دعای تحویل سال نو از خداوند حال خوب و تحویل احوال خود را به احوال زیبا درخواست می‌­کنیم:
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ».
بعضی انسان‌ها خیال می‌­کنند منظور ازاین تحول حال به بهترین حال‌ها، یعنی مال زیاد و اموال گوناگون و رنگارنگ. یعنی حال خوب را در بیرون از وجود خود جست‌وجو می‌­کنند. در صورتی حال اصولا به درون انسان مربوط است، پس باید به تحول درونی فکر کنیم و راهی بیابیم و بپیماییم که ما را به حال خوب برساند. نوشتار حاضر درصدد بیان برخی مولفه‌­های ایجاد حال خوب در انسان است.
 * * *  
ایمان
ایمان از ماده امن به معنای طمأنینه داشتن روح و زائل شدن‌ ترس است. ایمان، قدرتِ محکم و نیروی تزلزل‌ناپذیری است که در هر دلی جای گرفت، آن دل هرگز دچار هراس و اندوه نمی‌­شود و در مقابل سخت­‌ترین حوادث مقاومت می‌­کند.
وچه بسا از این لحاظ بوده که در بعضی روایات «سکینه» و آرامش به ایمان معنی و تفسیر شده است: «السَّكِينَهًُْ، الْإِيمَانُ» آرامش همان ایمان است(معانی الأخبار، ص248).
قرآن کریم این حقیقت را این‌گونه ‌ترسیم کرده است: «کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ‌ترسی برآنهاست و نه غمگین می‌‌شوند»(بقره/277).
نکته مهم درآیه شریفه این است که قرآن به صرف اقرار زبانی به ایمان، بسنده نکرده و عمل صالح مبتنی بر آن ایمان و اعتقاد درونی و نیز تقید به مناسک و آداب دینی را هم در ایجاد آرامش موثر و لازم می‌­داند.
توکل
انسان برای آرامش و رها ساختن خویشتن از چنگ عوامل اضطراب، نیاز به تکیه‌گاهی دارد که جاویدان و فناناپذیر، عالم، دانا، قادر و توانا باشد.
اگرتکیه­‌گاه انسان، مطمئن و محکم باشد؛ با طمأنینه و آرامش زندگی می‌­کند. از فراز و فرودها و تکانه‌­ها به هراس نمی‌­افتد، از کمبودها ناله نمی‌­کند، آینده را تیره و تار نمی‌­بیند. چرا که به تقدیرش ایمان دارد و در آرامش درونی است.
امید بستن به خدایی که از همه چیز و همه‌کس به انسان نزدیک است؛ نجوای او را می‌‌شنود و گوش می‌­دهد، احوال او را می‌­بیند و با خبر است و نگرانی و دغدغه­‌های درونی را از بین می‌برد، آرامش‌­بخش
است.
با خدا بودن و پایداری برآن هرگونه هراس و اندوه را از بین می‌­برد: «آنان که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی و مقاومت کردند، بر آنان بیم و هراسی نیست و غمگین نخواهند شد».(احقاف/13)
حیات طیب
بنیان‌گذاری زندگی بر مبنای ایمان و توکل، چاره کار است که ناگزیر از آن هستیم و اگر به‌دنبال حال خوب هستیم، باید سبک و سیاق زیستی­‌مان را تغییر دهیم. خداوند می‌­فرماید: «هركس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم»‏(نحل/97).
کلمه «طیب» در مقابل کلمه «خبیث» معنای ملایمت(سازگاری) با نفس و طبع هرچیزی را می‌‌دهد، مثل «کلمه طیب» به معنای سخنی که گوش از شنیدن آن خوشش آید و یا «عطر طیب» که به معنای عطری است که شامه آدمی‌ از بوی آن نوازش می‌­شود و «مکان طیب» یعنی آن محلی که با حال کسی که می‌‌خواهد در آن محل جا بگیرد سازگار باشد.(تفسیرالمیزان، ج۱، ص۶۳۱).
بر اساس این مقدمه هرآنچه که با حقیقت وجود انسان سازگاری داشته باشد؛ طیب است. سازگاری، تشتت، تنفر و اضطراب را از وجود انسان زائل می‌­کند. نکته مهم و کلیدی اینکه آیه فوق با صراحت می‌‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است؛ حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی و بالا‌خره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها. این هدف عالی اسلام است.(تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۷)
زندگی پاکیزه از هر نظر، پاکیزه از آلودگی‌ها، ظلم‌ها و خیانت‌ها، عداوت‌ها و دشمنی‌ها، اسارت‌ها و ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می‌‌سازد.(تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۹۴)
پیام دیگر آیه شریفه حیات (زنده بودن) است. این حیات غیر از حیات حیوانی و نباتی است. حیات حیوانی، همان دم و بازدم است که هر جنبنده­‌ای از آن بهره‌­مند است.
طبق آیه شریفه، ایمان به پروردگار و عمل صالح انسان را زنده می‌­کند. هرکس دنبال زندگی و حال خوب است باید وارد وادی امن الهی شود و کردار خود را بر اساس معیارهای خداوند تنظیم کند.
علامه طباطبائی در توضیح حیات طیبه می‌نویسد: «این جمله با صراحت لفظش، دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مومنی که عمل صالح کند به حیات جدیدی غیر از آن حیاتی که به دیگران نیز داده، زنده می‌‌کند».(تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۹۱)
و در ادامه می‌­نویسد: «حیات طیبه» حیاتی است واقعی و جدید که خداوند آن را به کسانی که سزاوارند افاضه می‌‌فرماید و این حیات جدید و اختصاصی جدای از زندگی سابق که همه در آن مشترکند نیست؛ در عین اینکه غیر آن است، همان است، تنها اختلاف به مراتب است نه به عدد، پس کسی که دارای آنچنان زندگی است دو جور زندگی ندارد؛ بلکه زندگی‌اش قوی‌تر و روشن‌تر و واجد آثار بیشتر است».(تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۹۳)
پس حال خوب در زندگی است و نه زنده بودن؛ چه بسا انسان‌هایی که زنده باشند، اما زندگی و حیات ندارند. به تعبیر حضرت علی(ع) «كسى كه منكَر را با قلب و دست و زبانش انكار نكند، مرده‌­اى است ميان زندگان».(تهذيب‌­الأحكام، ج۶، ص۱۸۱).
حیات نورانی
حال خوب در نورانیت است؛ خداوند می‌­فرماید کسانی که به او ایمان بیاورند، یعنی اگر به حریم نورانیت وارد شوند؛ نورانی می‌­شوند.(بقره/257)
همگان در نور، احساس خوشی دارند. از‌ترس و اضطراب بدورند. آنان که وارد وادی نور شوند، خودشان هم نورانی می‌­شوند و به اطرافیان خود هم روشنایی می‌­بخشند. مگر حال خوب غیراز این است؟ منتها باید از خواب غفلت بیدار شد و راه افتاد و از ظلمات گذر کرد. ظلمات و تاریکی وجود خارجی ندارند. یعنی مفهومی‌ عدمی‌ هستند و به تعبیر دیگر هرجا نور نباشد، آنجا تاریکی است. البته تاریکی هر مکانی و هر زمانی چه بسا با دیگری فرق داشته باشد. تاریکی بازار غیر از تاریکی اداره است. اما تاریکی است. تاریکی مسئول با تاریکی مردم تفاوت دارد، اما در هر حال تاریکی است. اگر دنبال تحول در احوال هستیم باید از این تاریکخانه‌­های خودساخته بیرون بیاییم.
قلب سلیم
«سلیم» از ریشه سلامت است و سلم و سلامت به معنای دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است. اما مفهوم «قلب سلیم» یعنی قلبی که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.
از نظر علامه طباطبایی «مراد از قلب سلیم، آن قلبی است که از هر چیزی که مضر به تصدیق و ایمان به خدای سبحان است خالی باشد، از قبیل شرک جلی و خفی، اخلاق زشت و آثار گناه و هرگونه تعلقی که به غیرخدا باشد و انسان جذب آن شود و باعث شود که صفات توجه به سوی خدا مختل گردد».(تفسیر المیزان، ج17، ص223)
از دیدگاه امام صادق(ع) «قلب سلیم»؛ قلبى است که خدا را ملاقات کند، در حالى که هیچ‌کس جز او در آن نباشد.(کافی، ج2، ص16)
صاحب چنین قلبی همواره در خوشی و زیبایی زندگی می‌­کند. هر قلبی که نور خدا در آن تجلی کرد؛ از وحشت تاریکی وابستگی‌­های مادی و دنیوی رهایی یافت. از منظر دیگر قلب سالم دارای وحدت و یکپارچگی است که همین سبب آرامش و سکون می‌­شود. آلپورت، ملقب به پدر روان­شناسی شخصیت معتقد است: «یکی از مهم‌ترین ویژگی‌­های شخصیت سالم، وحدت و یکپارچگی است. نظام ارزشی دینی تنها نظامی  است که می‌­تواند به‌صورت کامل و مستمر، به شخصیت، وحدت و یکپارچگی ببخشد. اگر کسی دارای گرایش وجهت مذهبی خالصانه باشد، محصول جانبی این جهت خالصانه آن خواهد بود که دین چنین شخصی را حفظ کرده، از او مراقبت نماید و سلامت روان را برایش به ارمغان آورد».(میردریکوندی، رحیم، 1382، رابطه شخصیت با نظام­‌های ارزشی از دیدگاه آلپورت، معرفت، ش 46)
حضرت سیدالشهداء(ع) قلب سلیم را عاری از کینه، فریبکاری و دغلکاری می‌­داند.(بحارالأنوار؛ ج‏65؛ ص156) بندگان صالح خداوند از قلبی سلیم برخوردارند و به همین دلیل است که نسبت به مخلوقات همواره مهرورزی و مهربانی ارزانی می‌­دارند. در قلب سلیم هیچ نوع ناخالصی وجود ندارد و همین سبب جریان و سریان عطوفت از آن سرچشمه زلال در گستره گیتی است. صاحب قلب سلیم حتی نسبت به بدکاران و بدخواهان هم خیرخواه است. برخورد سیدالشهداء(ع) با قاتلان خود نمونه بارز این حقیقت است.‌ تراوش بدی از قلب سلیم امکان­پذیر نیست.
اگر خداوند نجات یافتگان قیامت را فقط صاحبان قلب سلیم می‌­داند.(شعراء/ 88-89)، پس باید همانها در دنیا هم از هرگونه ناخوشحالی و ناراحتی در امان بوده باشند. چون آخرت چیزی غیرازحقیقت دنیا نیست، منتها آنجا پرده‌­ها کنار می‌­روند و همگان حقایق را به‌روشنی درک می‌کنند.
قلب قساوت‌­بار آرامش ندارد، حیات ندارد؛ پس حالش خوب وخوش نخواهد شد. قلبی که از یاد خداوند غافل شود، گرفتار قساوت خواهد شد.(زمر/22)
کینه­‌ها و عداوتها حال خوب را از انسان می‌گیرند. خوشا به حال آنانکه مانعی سر راه دیگران نیستند. به‌خاطر راحتی خود، راحتی دیگران را بهم نمی‌­زنند. پس حال خوب را باید در صفا و صمیمیت و صداقت جست‌وجو کرد.
معمولا کسانی که خود را با دیگران مقایسه نمی‌­کنند؛ به‌ویژه در مادیات، آسوده هستند. اگر هرکسی با دارایی خود کنار بیاید، آسوده زندگی می‌­کند. اینان از داشته‌­های خود نردبانی می‌سازند و بالا می‌­روند و دست دیگری هم را گرفته بالا می‌­برند.
ترک گناه
گناه تعادل روانی و نشاط روحی را از انسان سلب می‌­کند، هر چند این تأثیر در برخی گناهان بیشتر و عمیق‌تر است. به تجربه ثابت شده است که بسیاری از انواع وسواس، اضطراب، استرس، عذاب وجدان، ناآرامی‌ و بیقراری و تاریکی روحی و عدم رضایت از خود و زندگی در افرادی که به خداوند و آخرت ایمان دارند، ناشی از گناه است.
آنچه موجب تباهی و بیماری قلب می‌­شود، طبق آیات قرآن و روایات اهل­بیت(ع) اعمال ناشایست و گناهانی است که انسان مرتکب می‌شود. خداوند در قرآن می‌­فرماید: چنین نیست، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر قلب­هایشان نشسته است.(مطففین/14)
امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه فرموده­‌اند: «هيچ بنده‌­اى نيست مگر آنكه در دلش نقطه‌اى سفيد وجود دارد؛ پس هرگاه گناهى مرتكب شود، در آن نقطه، نقطه­‌اى سياه پديد آيد، كه اگر توبه كرد آن سياهى مى­رود و اگر درگناهان فرو رفت، نقطه سياه افزايش مى­يابد، چندان كه همه سفيدى را فرو مى­پوشاند و چون سفيدى پوشانده شد، گنهكار ديگر به خير و صلاح باز نمى­آيد».(الكافي؛ ج‏2؛ ص273)
در برخی روایات، به صراحت مهم‌ترین عامل تباهی قلب، گناهان معرفی شده است. امام صادق(ع) می‌­فرماید: «چیزی بیش از گناه، قلب را فاسد نمی‌­کند».(کافی، ج 2، ص 268)
پس معصیت و عصیان در برابرخداوند عامل مهمی‌ است که می‌­تواند حال خوب را از انسان سلب کند.
همنشینی با اهل حال
مراوده با اهل حال را باید مغتنم شمرد. همنشینی اثرگذار است. بعضی­‌ها حالشان خراب است چون دوستان ناسالمی‌ دارند. اینها روزی دست خود را به دندان می‌­گزند(فرقان/27) و پشیمان خواهند شد. بدین خاطر گفته‌­اند با اهل معرفت همدم شوید، حتی نگاه به چهره مردان الهی حال همه را خوب کند، این تجربه همگانی است.
خداوند در آیه 22 سوره مبارکه مجادله، دوستی و همنشینی با اولیای خود را سبب کسب ایمان و خشنودی و رضایت درونی بیان می‌­کند.
بر عکس، مجالست و دوستی با کسانی که با خداوند قطع رابطه کرده‌­اند و رابطه معنوی را فدای دنیاگرائی و مادیات نموده‌اند و به مرور زمان دچار دلمردگی می‌­شوند؛ سبب تأثر منفی بر انسان می‌­شوند. حضرت علی(ع) در سخنی به این نکته روانشناختی‌ اشاره می‌­ کند: «با انسان شرور، معاشرت نكن؛ چرا كه طبع تو، ناآگاهانه از طبع [و اعمال و رفتار زشتِ‏] او تأثير مى‌پذيرد».(شرح نهج­‌البلاغهًْ ابن أبي‌­الحديد، ج20، ص272).
همچنین ایشان به حارث همدانی می‌­نویسد: «از رفاقت با کسانی که افکارشان خطاست و اعمالشان ناپسند است برحذر باش زیرا آدمی‌ به راه و روش دوستش خو می‌ گیرد».(نهج‌­البلاغهًْ، نامه69).
پیامبر اکرم(ص) ثروتمندان پول­‌پرست را مرده‌دل دانسته و می‌­فرماید: «از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌­الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری­‌اش او را سرمست کرده باشد».(مجموعهًْ ورام، ج‏2، ص32)
امیرالمؤمنین(ع) در بیانی نورانی می‌­فرمایند: «همنشينى با هوس‌رانان باعث‏ از ياد رفتن ايمان و حاضر شدن شيطان است».(نهج­‌البلاغهًْ، خطبه 86)
خوش‌بینی
خوش‌بینی هم حال خوب­ به بار می‌­آورد. چون خودش زیباست؛ پس زیبایی از آن به‌وجود می‌آید. نقش آن در افزایش نشاط و شادی افراد انکارناپذیر است؛ افراد خوش‌بین، درمقایسه با افراد منفی‌­باف، زندگی آرام‌تر و با نشاط­‌تری دارند. افراد منفی­‌باف فقط نیمه خالی لیوان را می‌­بینند و با عینک بدبینی به اطراف خود می‌‌نگرند.(کليدهاي شادي در زندگي، ص 33)
در روایتی از حضرت علی(ع) حسن‌ظن باعث کاهش اندوه بیان شده است.(عيون­‌الحكم و المواعظ؛ ص228)
همچنین حسن‌ظن را عامل سلامتی و راحتی دل معرفی کرده­‌اند.(تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ص253)
کالدور روانشناس معتقد است که افراد مذهبی نزدیک‌ترین دوستان خود را از میان افراد مذهبی انتخاب می‌­کنند و علاوه بر داشتن احساس نزدیکی به خداوند، نسبت به مردم دید مثبتی دارند که همه این عوامل بر شادمانی آنها می‌‌افزاید.(میرشاه جعفری، شادمانی و عوامل مؤثر بر آن، تازه­‌های علوم‌شناختی، س4، ش 3، 1381)
خیرخواهی برای دیگران
همواره در نیت و قصد خود برای دیگران خیر بخواهیم تا خیر و خوبی برایمان رقم بخورد. هر نیتی و عملی در نظام آفرینش دارای اثر وضعی است. این جهان، جهان کنش و واکنش است. تناسب و سنخیت، اصلی تغییرناپذیر در ساختمان آفرینش است. قرآن کریم
می‌­فرماید:
 «اگرآنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مى‏كند. سپس هركس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد) مى‏بخشد و هركس را بخواهد (و مستحق باشد) مجازات مى‏كند».(بقرهًْ/284)
این دوگانگی درمشیت الهی ناظر به قابلیت انسان است. اگر نیت خود را در جهت رفع ناملایمات از بندگان خدا قرار دهیم؛ قابلیت تطهیر پیدا می‌­کنیم، در غیر این صورت تحقق چنین امری شدنی نخواهد بود. حتی جاودانگی در بهشت و جهنم به همین قصد و انگیزه درونی هر فردی وابسته است.
امام صادق(ع) فرمودند: «جهنمیان از این رو در آتش جاویدان هستند كه در دنیا نیّتشان این بود چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتیان نیز از این‏رو در بهشت جاویدانند كه در دنیا بر این نیت بودند كه اگر براى همیشه ماندگار باشند براى همیشه خدا را فرمان برند. پس، جاودانگى هردو گروه به سبب نیت‌هایشان است».(الکافی، ج2، ص 85)
دعا کردن برای همنوعان سبب افزایش روزى و دفع بلا و ناگواری است.(ثواب­‌الأعمال، ص153)
خوش‌اخلاقی
 خوش‌اخلاقی نقش زیادی در حال خوب و زندگی گوارا دارد. «مقصود از خوش‌اخلاقى، برخوردارى از ويژگي‌ها و صفات ارزشمندى است كه در كردار و گفتار انسان تجلّى پيدا مى‏كند. خوش زبانى، احترام به‌ اشخاص، فروتنى، سعه‌صدر، سلام كردن، دلجويى و مهربانى از مصاديق خوش‌اخلاقى به شمار مى‏روند. نيك­خويى با مردم به‌ويژه با همسر و فرزندان، تأثير عميقى در شخصيّت انسان مى‏گذارد و جامعه و محيط خانواده را آكنده از صفا و صميميّت مى‏كند. برخوردارى از زندگى محبّت‏آميز و دوستانه و به دور از نگراني‌هاى روحى در سايه‏ خوش‌‏رفتارى كه از نعمت‌هاى الهى و فضايل اخلاقى است، ميسّر مى‏شود».(اخلاق خانواده، ج‏1، ص 88- 87)
امام صادق(ع) گوارایی زندگانى‏ را در خوش‏اخلاقى خلاصه کرده­‌اند.(الكافي؛ ج‏8؛ ص244)
در یک کلام باید گفت که دگرگون‌کننده قلب‌ها خداست، تدبیرآفرینش را او انجام می‌دهد. تدبیر یعنی آینده‌نگری نسبت به امور. یعنی جریان مداوم روز وشب را او مدیریت می‌­کند. پس اگر این‌گونه است باید رابطه خود را با او اصلاح کنیم تا حالمان خوب شود.