kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۸۱۸۷
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۹

دعایی که ابوذر غفاری را در آسمان‌ها مشهور کرد!(حکایت اهل راز)



 در ملاقاتی که با والد گرامی‌، محضر آیت‌الله العظمی ‌بهجت داشتیم، سخن از اولیای الهی به میان آمد. آیت‌الله ناصری فرمودند: من از ابتدای طلبگی، به مرحوم آیت‌الله آسید جمال گلپایگانی نه تنها ارادت داشتم، بلکه شیفته حرکات و روش و حتی جملات این مرد الهی بودم و در نماز جماعت ایشان شرکت می‌کردم. یادم هست ایشان در قنوت نماز با صدایی آرام و پرطمأنینه این دعا را می‌خواندند:«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ...». آیت‌الله العظمی ‌بهجت فرمودند: بله این دعای حضرت ابوذر است. روایت دارد روزی جناب ابوذر غفاری خدمت رسول خدا رسید و ایشان را مشغول صحبت با دِحْیَه کلبی دید؛ از این رو، از آنان فاصله گرفت که مبادا دِحْیَه حرفی خصوصی محضر رسول خدا(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) داشته باشد. در واقع، این فرد که رسول خدا با او صحبت می‌کرد دحیه نبود، بلکه جبرائیل امین بود به‌صورت دِحْیَه کلبی. جبرائیل عرض کرد یا رسول‌الله اگر ابوذر غفاری به ما سلام می‌داد، ما جواب او را می‌گفتیم. یا رسول‌الله، ابوذر غفاری دعایی دارد که او را در آسمان‌ها مشهور کرده، از او بخواه آن دعا را برایت بخواند. بالاخره، جبرائیل امین به ظاهر در صورت دِحْیَه کلبی رفت و جناب ابوذر نزدیک آمد. پیامبر پرسید: ابوذر،چرا نزدیک نیامدی؟ عرض کرد: یا رسول‌الله! شما را با دِحْیَه کلبی مشغول صحبت یافتم، نخواستم مزاحم شوم. پیامبر رحمت فرمود او جبرائیل بود نه دِحیَه و می‌گفت: اگر ابوذر به ما سلام می‌داد، ما نیز جواب می‌گفتیم. او می‌گفت: تو دعایی می‌خوانی که تو را در آسمان‌ها مشهور کرده است. ابوذر آن دعا را برای آن حضرت خواند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعَافِیَهَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَهِ وَ الْغِنَی عَنْ شِرَارِ النَّاسِ»، بار خدایا ! از تو امان و ایمان به خودت را درخواست می‌کنم، توفیق تصدیق و دنباله‌روی از پیامبرت را آرزومندم. عافیت از جمیع بلایای دنیوی و اخروی را از پیشگاهت طلب می‌کنم. روحیه شکر و سپاسگزاری از عنایاتت را خواهانم. پروردگارا! مرا از مردم بد و آزاررسان بی‌نیاز کن. ابوذر برای از دست دادن توفیق مکالمه با جبرئیل به قدری پشیمان شد که چند روز نتوانست از منزل بیرون بیاید.
* خاطره از جعفر ناصری، نشریه خُلُق مهر و آبان 1386، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ انتشار 25/5/1388.