kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۵۴۸
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۹
سخت دلتنگ سرداریم

بغض‌های مقدس در رستاخیز انتقام



سيد ابوالحسن موسوى طباطبايی

آن روز که ملایک خطاب به رب جلیل گفتند: «أتَجْعَلُ فيها مَنْ يُفسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الّدِماءَ؛ آیا در زمین موجودی قرار می‌دهی که به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خون‌ریزی کند؟» شاید خود نیز نمی‌دانستند انسانیت چنان به قهقرا خواهد رفت و به مرحله‌ای خواهد رسید که رژیم‌های قلدر‌مآب به کمتر از ریشه‌کن کردن ملت‌ها قانع نباشند و حیات ننگ آمیز خود را در نابودی انسان‌های دیگر بدانند. در صفحات سیاه تاریخِ ظلم و بیدادگری، این عصرِ ثروت و قدرت و توطئه است که در اضلاع مثلث نامیمونِ غربی، عبری و عربی شکل می‌گیرد تا هیچ بانگ استقلالی از ملت‌ها برنخیزد.
۱. ستم‌آباد
دنیا جنگلی‌ست که وحوش بر آن سیطره دارند. آنان سخت قانون‌گرا هستند و پیاپی مقررات جهانی می‌نویسند و ضوابط وضع می‌کنند. ضعیفان، ناگزیر از مراعات این قوانین هستند اما وحوش، دلیلی بر پایبندی به مقرراتِ خودْ‌ نوشته‌شان نمی‌بینند.
معیار و مقیاس‌ها در این جنگل، تابع هوا و هوس وحوش است و هیچ چیز در جای خود قرار ندارد. یا نه.! اینجا همه چیز واژگونه است. تبهکارانِ آدمخوار، جایزه صلح می‌گیرند و نیک‌اندیشانِ صلح‌طلب به جرم فساد، سلاخی می‌شوند. خفاشان و کرکس‌ها در جلد قُمری و کبوتر جلوه می‌کنند و گرگ‌ها و کفتارها در لباس چوپان. ملت‌های مظلوم تروریست خطاب می‌شوند و حاکمان سفاک، مدافعان عدالت و دموکراسی.
در این جنگل، نهادها و مجامعی وجود دارد که وظیفه‌شان پاسداشت حقوق بشر است و چنانچه در گذرگاه زیاده‌طلبی و شکمبارگی وحوش، مظلومان قربانی ‌شوند و محرومان قتل عام گردند، شیوه این مجامع، مطابق قانونِ وارونه جنگل سکوت است و تماشا و گاه توصیه به خویشتنداری!  اما چنانچه تار مویی از وحوش کم شود با چراغ سبز همین مجامع، صغیر و کبیر و خشک و‌ تر در لهیب عقوبت وحوشِ هار خاکستر می‌شوند. آری! این نهادها، حافظان منافع وحوش‌اند.
گرسنگی، بیماری و مرگ‌ محرومان در جنگل وحوش امری بی‌اهمیت تلقی می‌گردد و چه بسا ملت‌های ضعیفی که به علت محاصره و قحطی غذا و دارو پرپر شوند. مهم قطر شکم وحوش است که پیوسته رو به تزاید باد! البته از نگاه وحوش، این ملت‌های محروم آنقدرها هم بی‌مصرف نیستند بلکه جهت کشفِ تأثیرات داروها و نیز غذاهای تغییر ژنتیک یافته، گزینه‌های خوبی هستند تا بر رویشان آزمایش‌های مختلف صورت گیرد.
۲. هر کشور شعبه‌ای از مک دونالد
آمریکا یک پدیده است. پدیده‌ای مصیبت بار، سمی مُهلک، توده‌ای بدخیم و طاعونی مرگ آرا. آمریکا جرثومه‌ای‌ست که مأموریتش ناامن کردن جهان،  ایجاد تفرقه، تجزیه کشورها و گستردن فرهنگ منحط و مسموم خود در پهنه گیتی است.
شیطان بزرگ آرامشش در آشوب ملل، ثروتش در فقر کشورها، شادیش در عزای توده‌ها و حیاتش در مرگ بیگناهان است. آمریکا آن هنگام چون خوک، فربه و پروار می‌شود که کودکان محروم در جای جای این کره خاکی از گرسنگی جان دهند.
آمریکای غدّار مانند ابلیس لعین، سلاح‌های متعدد و صورتک‌های مختلف دارد؛ گاه چون گرگ، دندانِ نیش می‌نمایاند، تهدید می‌کند، ناو جنگی می‌فرستد و ارتش جنایتکار و تروریست خود را گسیل می‌دارد و گاه لبخند می‌زند، سخن از صلح به میان می‌آورد، پشتیبان ملت‌ها می‌شود و دست دوستی فراخ می‌کند.
ساده‌لوحان نیز چون همیشه مرعوب عربده‌هایش می‌شوند یا فریب دستکش‌ نرم مخملینی را می‌خورند که برای دوستی گشوده شده و بر آن دست چدنی و خونچکانِ درون پوشش، دیده فرو می‌بندند. دستی که در همین چند دهه، جنایاتی بیش از همه تبهکاری‌های تاریخ بشریت مرتکب شده است.
۳. بدرقه شرّ
ترامپ نه مؤدب است و نه باهوش. او یک خودشیفته‌ هتّاک و دروغگوی بی‌آبرو است. شخصیتی حیله‌گر و غیرقابل اعتماد. ترامپ فردی عصبی است که مسئوليت رفتارهايش را نمی‌پذیرد. رفتارهای یک روان پریشِ آشفته ذهن چگونه ارزیابی می‌شود؟ غیر منتظره، بی‌خرده‌گیری!
ترامپ یک سرمایه‌دار عیاش، یک تروریست بی‌پروا و یک سیاستمدار دریده و بی‌شرم است که در مقابل دوربین‌های خبرنگاران می‌ایستد و می‌لافد، دروغ‌های بزرگ می‌گوید و زیر قراردادهای بین‌المللی می‌زند. وی در عالم تجارت، اهل ریسک است اما بلاهت ذاتی و حماقت غیرقابل انفکاک او به وی نفهمانیده که جهان سیاست با عالم تجارت تفاوت‌های ماهُوی دارد...
اینک در پایان عمر ننگین سیاسی ترامپ که گَنده پیر دیگری طوق لعنت او را بر گردن می‌نهد، به‌جاست از زبان دِعبِل خُزاعی شاعر شهید شیعه، شعری را که در مرگ یکی از خلفای جبّار عباسی [معتصم] و روی کار آمدن خلیفه دیگر [واثق] سروده است بخوانیم:
خَليفَهًٌْ ماتَ لَمْ يَحْزَنْ لَهُ أحَدٌ
وَ آخَرُ قامَ لَمْ يَفْرَحْ بِهِ أحَدٌ
«خلیفه‌ای مُرد که مرگش کسی را غمگین نکرد و با نشستن دیگری به جای او نیز کسی شاد نشد.»
همه سر و ته یک کرباسند! رؤسای جمهور آمریکا تا در آزمون خباثت و سرسپردگی به اسرائیل، رتبه ممتاز کسب نکنند به کاخ سفید راه نمی‌یابند.
اما تکلیف ترامپ مشخص است. وی زین پس چون موشی خواهد بود که پیوسته در حفره‌ها و نهانگاه‌ها به سر خواهد ‌برد تا روزی که خون پاک و به ناحق ریخته سردار عزیز، تداوم حیات را بر او سد کند و حِدّت تیغ عقوبت را به او بچشاند و آنگاه که سر نحسش در میزان عدالت سنجیده شود همگان دریابند که هنوز تاوان چکمه‌های سردار ستانده نشده است.
* * *
پس از گذشت یک سال، چشم‌ها پیوسته ابری و مِه‌آلود است. عقده‌های ناگشوده و نجواهای در گلو شکسته از بهت فراق سردار، مجال سینه‌ها را تنگ و بی‌شکیب و راه سرشک آذرین را بر گونه‌ها باز کرده است. ابرهای تیره نفرت و کین از آسمان اراده این ملت بزرگ جز با تندر مرگبار انتقام گشوده نخواهد شد.
بی قراری و دلتنگی ایرانِ قدرشناس در سوگ سردار خوبی‌ها قفلی‌ست که مفتاح آن، خونخواهی و کینه‌کِشی از آمریکای قلدر مآب خواهد بود. آری بغض‌های مقدس فرو خورده در انتظارند که چون آتشفشانی سهمناک فوران کنند و رستاخیز انتقام را در برابر دیدگان جهانیان به نمایش بگذارند.
ارتش، سپاه و ملت داغدار ما به خواست خدای منتقم صاعقه خشم خود را آنچنان بر ارتش زبون آمریکا فرود خواهند آورد که این‌بار لوث وجود وی را از سطح منطقه تا پشت مرزهای او به عقب برانند. ما را از چه می‌ترسانند؟ ما ملت امام حسینیم.