kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۵۱۸۷
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۱
هنرمندان لبنانی پاسخ دادند:

نقـش فرهنـگ و هنـر؛ از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی تا مقاومت




اشاره: در برخی از کشورهای عربی مانند مصر و اردن، سال‌هاست روابط سیاسی بین آنها و اسرائیل برقرار شده اما به دلیل هوشيارى مردم، دشمنِ اسرائیلی در مسئله عادی‌سازی توفیقی کسب نکرده است.
اما اخیرا آنها تصمیم گرفته‌اند که تغییر در فکر و اندیشه عرب‌ها نسبت به اسرائیل را شروع کنند، چه اینکه اسرائیلی‌ها تشخیص داده‌اند که مشکل واقعی «صلح» هوشیاری مردم عرب و مسلمان است لذا باید این هوشيارى را از بین ببرند و آنها با کارهای هنری شروع به مسموم کردن افکارعمومی کرده‌اند.
اما سؤال این است که چه کارهای فرهنگی و هنری شده است که به این مرحله از عادی‌سازی رسیده‌ایم؟ و چقدر کار دشمن موفقیت‌آمیز بوده است؟ و سؤال ديگر اینکه جریان مقاومت در تلاش‌های هنری و فرهنگی برای مقابله با مسئله عادی‌سازی چقدر موفق بوده است؟ و اگر موفقیت‌آمیز نبوده چرا؟
پنج نفر از چهره‌های لبنانی در قالب طرح خبرنگاران جهانی الامه به سؤال‌های خانم «ایمان علی کورانی» پاسخ داده‌اند:

 عادی‌سازی فرهنگی از اوایل دهه نود میلادی آغاز شد
«جان قسیس» بازیگر و رئیس‌سابق انجمن هنرمندان لبنان به سؤالاتمان اینگونه جواب مى‌دهد: «در اوايل دهه نود ميلادى، آن زمان من در «الدلیل» که توسط روزنامه النهار منتشر می‌شد، می‌نوشتم و آنچه در تلویزیون محلی و ماهواره‌ای پخش می‌شد را با دقت دنبال می‌کردم. آن زمان یک گروه رسانه‌ای به نام «show time of arabia‌» وجود داشت كه چندین کانال داشت و یکی از این کانال‌ها، سریالی پخش می‌کرد در‌باره یک خانواده یهودی که در یک کاروان زندگی می‌کرد و از شهری به شهر دیگر منتقل می‌شد و در مشکلات ساکنان این شهرها دخالت می‌کرد و به منظور جلب همدردی برای حل این مشکلات تلاش می‌کرد تا خود را مهربان و صلح‌جو نشان بدهد. یک کانال دیگر هم وابسته به همان مجموعه، فیلم‌های کاملا اسرائیلی پخش می‌کرد؛ آن موقع من چند بار در مورد این موضوع نوشتم و این مسئله را محکوم و ابراز تأسف کردم که چگونه رسانه‌های عربی این فیلم‌ها را تبلیغ می‌کنند؛ این پدیده‌ای بود که از اوایل دهه نود میلادی آغاز شد و عملا مقدمه‌ای بدخیم برای روند عادی‌سازی بود.در واقع در کارهای هنری عربی و لبنانی با مشکلات هویتی روبه‌رو هستیم و این آثار هویت خود را مشخص نکرده است و این یک مشکل واقعی است زیرا از دست دادن هویت ممکن است زمینه گسترده‌ای برای بهره‌برداری از محتوای هنری در جهت عادی‌سازی باز کند. در ماه رمضان گذشته یک سریال کویتی به نام «ام هارون» در شبکه‌های عربی پخش شد که این سریال موجی از تعجب را برانگیخت و اگرچه من کاملا بین یهودیت و صهیونیسم تمایز قائل می‌شوم ولی متوجه شدم که این سریال به شکل روشنی از سازش با اسرائیلی‌ها سخن می‌گفت.»
قسیس اما درباره سؤال دوم که جبهه مقاومت در مقابله با تلاش‌های هنری برای مقابله با مسئله عادی‌سازی چقدر موفق بوده است می‌گوید: «صنعت هنر عربی به تهیه سریال‌های تاریخی اهمیت داده است و این سریال‌ها به دوره‌ای درخشان از تاریخ ما ‌اشاره می‌کند و مسئله عادی‌سازی را رد می‌کند. در این بین «مرکز بین‌المللی بیروت» با تولید آثار هنری مانند سریال الغالبون و درب الیاسمین (مسیر یاس) و بلاد العز (سرزمین عزت) و دیگر سریال‌ها با مسئله عادی‌سازی مقابله کرده است. این سریال‌ها که در تلویزیون المنار به نمایش در آمد و من افتخار شرکت در برخی از این مجموعه‌ها را داشتم یک سری آثار هنری است که واقعا دیواری محکم در برابر همه تلاش‌ها برای عادی‌سازی بودند؛ این مجموعه‌ها روح مقاومت و ارزش‌های آن و عظمت فداکاری‌هایش در برابر انواع‌ اشغالگری را به همراه داشت.»
سوءاستفاده از مقدسات برای توجیه آشتی با صهیونیست‌ها
این دو سؤال را با دكتر طلال عتريسي نیز مطرح كرديم؛ دكتر عتريسي استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اجتماعی و سیاسی و رئیس‌سابق موسسه آموزش عالی دکترا می‌گوید: «تا به حال عادى‌سازى به برخی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس محدود بوده و به نظر نمی‌رسد که کشورهای دیگر به استثنای سودان به سازش با اسرائیل فکر کنند. روشن است که علل عادی‌سازی در درجه اول به دلیل منافع ایالات متحده و اسرائیل است و از عادی‌سازی هیچ سود مستقیمی برای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس وجود ندارد لذا به نظر من چنین کارهای هنری و فرهنگی بسیار محدود است.شاید جلساتی که با چهره‌های سیاسی یا ورزشی برگزار شده را بتوان ذکر کرد اما جو فرهنگی عمومی وجود ندارد یعنی به عنوان مثال هیچ نمایشگاه هنری مشترک و هیچ مجموعه تلویزیونی مشترکی تولید نشده یا اجرای مشترک موسیقی برگزار نشده است. بیشترین اتفاقی که افتاده فعالیت رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری بوده و این رویدادهای فرهنگی به میزبانی گروهی از روشنفکران و شخصیت‌های سیاسی کشورهای حوزه خلیج‌فارس از طریق شبکه‌های رسانه‌ای خلیجی شکل گرفته است. این شخصیت‌ها در مورد توجیه صلح با رژیم صهیونیستی صحبت می‌کردند و آنها برای توجیه آشتی با یهودیان به قرآن و به تاریخ اسلامی ارجاع می‌دادند تا به اسرائیلی‌ها حق تجاوز به فلسطین را بدهند و حقوق فلسطینی‌ها را سلب کنند و این جنبه فکری و فرهنگی زمینه‌ای برای عادی‌سازی فراهم کرد و آن را نیز همراهی کرد و پس از اعلام سازش این نکات مورد تأكيد قرار گرفت. آنها مدعی بودند که فلسطینی‌ها راه‌حل‌های صلح آمیز را نپذیرفته‌اند و همیشه به دنبال خرابکاری هستند و می‌خواهند ثبات منطقه را از بین ببرند یعنی آنها عملا برای ایجاد فضایی خصمانه با فلسطینی‌ها و جبهه مقاومت تلاش می‌کردند.
اما دکتر عتریسی در جواب سؤال دوم می‌گوید: «در واقع کارهای هنری تولید شده توسط جبهه مقاومت برای مقابله با عادی‌سازی هنوز محدود است، تلاش اصلی رسانه‌ای مقاومت مبتنی بر بسیج سیاسی است که بر نقش و شجاعت مقاومت تأكيد مى كند. جبهه مقاومت همچنین برای صحه گذاشتن بر ناتوانی رژیم صهیونیستی در ادامه حیات خود به برخی جنبه‌های فکری ـ تاریخی متوسل شده است و بر قوانین تاریخی متکی بر تداوم نداشتن این رژیم تاکید می‌کند. رسانه‌های جبهه مقاومت نیز سعی کردند بر نکته دیگری تاکید کنند که عادی‌سازی هیچ فایده‌ای برای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نخواهد داشت یعنی یک جو فرهنگی ایجاد کردند که این سازش بی‌فایده است.»
مقاومت در زمینه کارهای فرهنگی و هنری خیلی کُند حرکت می‌کند. اما دكتر رضا اسكندر استاد دانشگاه و منتقد هنری می‌گوید: «در سال ۱۹۷۸ میلادی مصر پیمان صلح با رژیم صهیونیستی بست اما اسرائیلی‌ها نتوانستند اثری مستقیم روی جوامع عربی بگذارند چون آنها در اصل از منظر جهانی، هنر خاصی ندارند و هرچه دارند از ملت‌های دیگر دزدیده‌اند ولی متاسفانه حاکمان کشورهای عربی به اسرائیلی‌ها خیلی کمک کردند مثلا خیلی از فرهیختگان دستگیر یا تبعید شدند و خیلی از هنرمندان معروف بیکار شدند یعنی آنها را کم کم از دید مخاطبان دور کردند تا آدم‌های دیگر که با سازش موافق هستند را بیاورند و تمام این اقدامات جهت حفظ منافع خودشان با اسرائیل بود. درست است که تاکنون هرچه بوده پنهان بوده ‌اما الان موضوع جنبه رسمی پیدا کرده است و عربستان سعودی به عمد و بر حسب برنامه‌ریزی دقیق حرکت کرده و مگس‌های اینترنتی خود را فعال کرده تا مردم از فلسطین و بیت‌المقدس و اسلام فاصله بگیرند.از لحاظ جشنواره‌ها هم اسرائیلی‌ها هر چقدر تلاش کردند وارد این جشنواره‌ها بشوند، نتوانستند چون جنبه‌های هنری و فرهنگی معمولا دست حکومت‌ها نیست و به نظر من تلاش‌های دشمن در این حوزه بی‌نتیجه مانده است. از سوی دیگر اسرائیلی‌ها هم جشنواره ساختند و هنرمندان عرب را به فلسطین‌اشغالی دعوت کردند ولی نتوانستند هنرمندان حرفه‌ای مخصوصا آدم‌های با تجربه و با شخصیت هنری و فرهنگی را جذب کنند و آنهایی که در این جشنواره‌ها حاضر شدند فقط کسانی بودند که گذرنامه آمریکایی یا اروپایی دارند مثلا «زیاد الدویری» کارگردان لبنانی ـ فرانسوی که با گذرنامه فرانسوی به فلسطین‌اشغالی سفر کرده و در آنجا 9 ماه زندگی کرد و در برگشت فیلم «پرونده شماره ۲۳» (توهین) را ساخت. اگر در موضوع تولیدات هنری نیز بررسی کنیم می‌بینیم که در ماه مبارک رمضان امسال سه سریال پخش شده که بحث و جدال گسترده‌ای برانگیخته است؛ اول سریال کویتی «ام هارون» با حضور بازیگر معروف کویتی «حیات الفهد» و سریال دوم «مخرج 7» (خروجی ۷) با بازیگری «ناصر القطبی» بازیگر معروف سعودی و سریال سوم سریال مصری به نام «النهایه» (پایان) با بازیگری یوسف الشریف بود؛ شما می‌بینید که آنها بهترین بازیگرها را می‌آورند ولی این سه سریال موفق نبودند و حتی در کویت آنها مجبور شدند سریال را پخش نکنند و حتی سریال «خروجی ۷» متوقف شد.
در کل مردم کشورهای عربی چه ملی‌گرا باشند و چه متدین، با سازش و همزیستی مسالمت‌آمیز با صهیونیست‌ها مخالف هستند، لذا حکومتها نمی‌توانند با زور عادی‌سازی را انجام بدهد.
اما درباره جبهه مقاومت هر چند یک مسیر بزرگی طی شده اما مقاومت در زمینه کارهای فرهنگی و هنری خیلی کُند حرکت می‌کند و از لحاظ جهانی محدود مانده و دلیلش این است که در کشورهای عربی کسانی که قصد دارند وارد فعالیت علیه اسرائیل شوند از لحاظ سیاسی مورد حمایت قرار نمی‌گیرند؛ برعکس وضعیتی که در جمهوری اسلامی ایرانی وجود دارد و کسانی که وارد عرصه فعالیت علیه اسرائیل می‌شوند از طرف دولت حمایت می‌شوند و متخصصان می‌توانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند و در این باره فیلم‌نامه‌ها بنویسند.
در سوريه هم هنرمندان و تهيه‌کنندگان به نفع مقاومت خیلی کار کردند و چندین سریال ساخته شده که حجم ظلم‌ها علیه مردم فلسطین را نشان می‌دهد و در لبنان نیز چندین فیلم سینمایی و سریال تولید شده از جمله سریال «الغالبون» که دو فصل است ولی معمولا چنین کارهای هنری در یک منطقه باریک جغرافیایی بر مردم اثر می‌گذارد، مثلا شبکه المنار که در آمریکا و فرانسه ممنوع است نمی‌تواند بر افکار عمومی مردم آنجا اثر بگذارد لذا باید هدف اصلی جبهه مقاومت حفظ مخاطبان خودش باشد و این یک هدف استراتژیک است و هدف دوم این است که وارد بحث تزريق اطلاعات و اثرگذاری بر افکار عمومی‌ شود.
البته موانع زیادی در مسیر جبهه مقاومت برای تولید آثار هنری و فرهنگی وجود دارد که از جمله این موانع بودجه است چراکه کارهای هنری به بودجه‌ای خاص نیاز دارد و یک فیلم نامه قوی نمی‌تواند با کیفیت ضعیف تولید بشود و باید از آدم‌های متخصص بهره برد که معمولا در محیط و فضای مقاومت آنقدر وجود ندارد. موانعی دیگری از لحاظ قطع شدن بودجه نیز وجود دارد و خودم شخصا این را تجربه کرده‌ام لذا هدف اصلی مقاومت باید حفظ فرهنگ مقاومت و آشنا کردن مردم نسبت به دشمن واقعی آنها باشد، مخصوصا جوانان که معمولا دشمن اسرائیلی و چهره جنایتکارانه آن را به خوبی نمی‌شناسند.
حتما مقاومت تلاش کرده و به وظیفه خود عمل کرده و باید ادامه بدهد اما ما باید همیشه پیشرفت کنیم زیرا ما در جوامع اسلامی و در محور مقاومت ایده‌های قوی داریم و به طور مثال می‌توانیم از زندگی‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی یک فیلم از بهترین فیلم‌های جهانی تولید کنیم به شرط آنکه آدم‌های حرفه‌ای وارد عمل بشوند و نکته آخر که لازم به ذکر است اینکه اگر بتوانیم جوانانمان را با ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی خود آشنا کنیم یعنی اسرائیل ضربه خورده است.»
حمایت نهادها از تولید هنری
درباره عادی‌سازی روابط با اسرائیل!
دکتر احمد حومانی مدیر مرکز تولیدات بین‌المللی بيروت وابسته به شبکه المنار و تهيه كننده و نويسنده كتاب «مرجعی بر مديريت توليد سريال هاى تلويزيونى» نیز به سؤالاتمان جواب داد و گفت: «على‌رغم تلاش مداوم رژیم صهیونیستی برای نفوذ در جهت عادی‌سازی این تلاش‌ها ناکام مانده است.مثلا این رژیم به منظور ایجاد این جو عمومی که دستیابی به عادی‌سازی ممکن است، سعی می‌کرد شخصیت‌های عربی و لبنانی را در شبکه‌های تلویزیونی خود میزبانی کند و حتی در جشنواره‌های بین‌المللی یا در مسابقات ورزشی سعی می‌کرد به اعضای تیم‌های عربی و لبنانی نزدیک شود اما تلاشش بی‌نتیجه ماند زیرا مردم جهان عرب، صهیونیست‌ها را دشمن می‌دانند و ورزشکاران در مسابقات با اسرائیلی‌ها شرکت نمی‌کردند حتی اگر نتایج آن منجر به باخت تیم‌های عربی شود و رسانه‌های عربی این اقدامات را تلاشی آشکار برای تحمیل نوعی از عادی‌سازی می‌دانستند. البته اسرائیلی‌ها از طرق غیر مستقیم با تابعیت‌های اروپایی و آمریکایی خود توانستند در جشنواره‌های فرهنگی جهان عرب شرکت کنند و این رویدادها برای آنها تلاشی موفق در مسیر عادی‌سازی بود هر چند بعدا این اقدامات با رد و مخالفت‌هایی روبرو شد. مسئله مهم اين است كه يك حركت غيرمستقيم به سوى عادى‌سازى از طريق شركت‌هاى اروپایی در مسئله فرهنگی و فکری مشاهده می‌شود و این شرکت‌ها تولید فیلم‌ها و مطالعات را در جهان عربی پشتیبانی می‌کنند؛ به عنوان مثال نهادهای اتحادیه اروپا و جامعه مدنی مجموعه‌ای از فیلم‌ها را در لبنان تولید کرده‌اند که خواستار گشودن زمینه همکاری با اسرائیل هستند و همین آثار بعدا ممکن است منجر به تصویب عادی‌سازی شود زیرا لبنان در میان جهان عرب بازتر است و از این نظر ضعیفترین طرف محسوب می‌شود. یکی از این فیلم‌ها «پرونده شماره ۲۳» (توهین) است؛ اين فيلم لبنانی ـ فرانسوی با کارگردانی زیاد الدویری جنجال بزرگی را برانگیخت. يک مسئله دیگر این است که برخی از شرکت‌های فلسطینی فیلم‌هایی تولید می‌کنند که خواستار نوعی صلح با اسرائیلی‌ها هستند یا اسرائیل با به تصویر کشیدن یک داستان عاشقانه بین زن یهودی و مرد مسلمان یا از طریق مشارکت‌شان در تولید فیلم‌ها و مستندها به دنبال عادی‌سازی هستند و در این نوع از کارها نشانه‌های عادی‌سازی واضح‌تر به نظر می‌رسد. اخیرا در برخی از کشورهای عربی تلاش شده تا در بعضی از جشنواره‌ها که دارای پوشش اسرائیلی است شرکت کنند از جمله در تونس، مغرب و الجزایر چراکه برخی از افراد در جهان عرب معتقدند که همکاری هنری و مشارکت در این جشنواره‌ها باعث تقویت و حمایت از مردم فلسطین می‌شود. همچنین در کشورهای عربی فیلم‌هایی تولید شده است که اگر به دقت در آنها جست‌وجو کنیم متوجه خواهیم شد که آنها توسط اتحادیه اروپا پشتیبانی می‌شوند همان‌هایی که از همه تولیدات هنری که با عادی‌سازی همراه هستند حمایت می‌کند؛ از جمله این فیلم‌ها، فیلم «صوفیا» از مغرب و فیلم «سخنی از درختان» از سودان و فیلم «مومیایی» از مصر و غيره است اما اين كارها تاثيرى در وضعیت فعلی نداشته است زیرا عادی‌سازی که ما شاهد آن هستیم یک عادی‌سازی سیاسی است نه فرهنگی و فکری و منافع مربوط به حاکمان این کشورها را تامین می‌کند و هیچ تاثیری در مردم نخواهد داشت. اما درباره جبهه مقاومت حتما فیلم‌ها و سریال‌هایی برای مقابله با اسرائیل تولید شده است و این فیلم‌ها پیام شان این است که اسرائیل دشمن بوده و دشمن خواهد بود. از جمله این آثار هنری مجموعه مصرى «رأفت الهجان»، داستان جاسوس مصرى است كه در اسرائيل بود و فيلم «اعدام مرده» و «صعود به پرتگاه» هستند و همچنین در سوریه ما شاهد تولیدات هنری علیه دشمن اسرائیلی هستیم. در لبنان نیز تولیدات هنری بسیاری در این زمینه وجود دارد؛ از جمله مجموعه‌ای از تولیدات که توسط تلویزیون المنار و مرکز بین‌المللی تولیدات بیروت تولید شده است مثل سریال الغالبون که داستان قهرمانی‌های مقاومت و جنگ نظامی با دشمن را روایت می‌کند و برخی دیگر کارها در مورد گرفتار شدن در دام ‌اشغالگری با دشمن هشدار می‌دهند مثل «بوح السنابل» و «درب الیاسمین» و... و بسیاری از کتابها و نشریات و روزنامه‌ها که علیه دشمن صهیونیستی منتشر شده است اضافه بر کنفرانس‌های سالانه برای جلوگیری از عادی‌سازی، علاوه ‌بر تشکیل کمیته‌هایی برای مقاومت در برابر عادی‌سازی و....
به نظر من جو عمومی در اکثر کشورهای اتحادیه عرب و در جشنواره‌های تلویزیونی که در آن شرکت می‌کنیم و در اتحادیه رادیو تلویزیون‌های عربی و اسلامی جو خصمانه با اسرائیلی‌ها است و روند عادی‌سازی که شاهد آن هستیم نتیجه تلاش سیاسی سازمان یافته‌ای است که دولت‌ها و حاکمان، سال‌ها انجام داده‌اند تا به اینجا رسیدند این روند مانند یک طغیان است و به تدریج خاموش خواهد شد.
اما در‌باره تولیدات هنری محور مقاومت در حال حاضر، این تولیدات به دلیل مشکلات اقتصادی که کشورهای عربی با آن مواجه هستند شرایط سختی را پشت سر می‌گذارند و شرکت‌های تولید فیلم و نشریات و انتشارات از نظر اقتصادی مشکلات زیادی دارند بنابراین فکر می‌کنم در آینده نزدیک هیچ تولید هنری برای مقابله با عادی‌سازی وجود نخواهد داشت زیرا چنین تولیدات هنری و فرهنگی نیاز به بودجه و حمایت زیادی دارد و وضعیت اقتصادی این کشورها همچنان ضعیف است اما در مورد رسانه‌ها بدون تردید کنفرانس‌های ضد عادی‌سازی همچنان باقی خواهند ماند و رویدادهای زیادی علیه این موضوع برگزار خواهد شد.»
نقش «نتفلیکس» در روند عادی‌سازی
«عُدی رعد» بازيگر و کارگردان لبنانی نیز به سؤالات ما جواب داد و گفت: «به نظر من مسئله عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی مسیری طولانی طی کرده و تلاش‌های زیادی در این باره انجام شده است. دشمن در ابتدا و به دلیل عدم موفقیت در جذب کردن امت عربی و همراه سازی افکار عمومی با عادی‌سازی، ملت‌ها را محاصره کرد و آنها را گرسنه نگه داشت به طوری که دغدغه اصلی مردم امرار معاش شد. دشمن ما تلاش کرد تا جهل را در بین مردم گسترش دهد و به فرهنگ ضربه بزند و این یعنی آنها مجبور نبودند عقاید سیاسی را تغییر دهند فقط از طریق محاصره و گرسنگی دادن، ملت‌ها را تحت فشار قرار دادند. کشورهای حوزه خلیج‌فارس نقش زیادی در ایجاد افکار عمومی حامی اسرائیل داشته‌اند و به خصوص عربستان سعودی که نقش حامی اصلی رژیم صهیونیستی را ایفا کرده است. کشورهای عربی به دنبال از بین بردن هرگونه حرکت ضدصهیونیست‌ها بودند و برای تضعیف عزم ملت‌های منطقه و توطئه ضد آنان کار می‌کردند ولی علیرغم تلاشهای شدید آنها قادر به عادی‌سازی روابط با مردم نبودند و نتوانستند مردم را بشکنند. از سوی دیگر دشمن کانال‌های تلویزیونی اینترنتی خطرناکی برای تغییر افکار عمومی ایجاد کرده و این بار به صورت غیرمستقیم مانند «نتفلیکس» و از طریق فیلم‌هایی با مضامین خاص برای تغییر باورها و تاثیر گذاشتن بر نسل جدید با قیمت خیلی ارزان تلاش می‌کند. این سیستم‌ها بودجه مالی بزرگی دارند که نمی‌توان با آن رقابت کرد مثلا سریال «جاسوس» که داستان جاسوس اسرائیلی در سوریه را روایت می‌کند به کارگردانی کارگردان اسرائیلی و بازیگری مشترک آمریکایی و انگلیسی است؛ اگر چه این کار از نظر سیناریو ضعیف و کم اهمیت قلمداد می‌شود ولی آنها از این جاسوس قهرمان ساخته‌اند و برخی این کار را گامی به سوی عادی‌سازی دانستند ولی در بسیاری از شبکه‌های عربی پخش شده است. یک نکته دیگر لازم به ذکر است که شبکه‌های تلویزیونی خلیجی میزبان شخصیت‌های اسرائیلی بودند و برای آنها جا باز کردند تا اینکه به تولید سریال «ام هارون» رسید و این سریال با عادی‌سازی همراهی داشت و در آن یک فضایی ایجاد کردند که از صلح با اسرائیل حمایت می‌کرد و جنگ با آن را رد می‌کرد با این توجیه که اسرائیل واقعیتی است که باید با آن کنار آمد. اما درباره جبهه مقاومت باید اعتراف کنم که ما به دلیل توانایی مالی ضعیف‌مان نمی‌توانیم با توانایی‌های رسانه‌ای دشمن رقابت کنیم اما در مقابل می‌توانیم از طریق محتوای کارهای هنری جبران کنیم و در عین حال باید روشهای جدید را برای انتقال ایده‌های خود جست‌وجو کنیم.
ما علاوه‌بر توانایی‌های مالی ضعیف در نمایش آثار هنری خود نیز با مشکل روبرو هستیم زیرا بیشتر کانالهای ماهواره‌ای در دست طرف مقابل است و ما کانال‌های جایگزین با همان ظرفیت نداریم و به همین ترتیب اگر به سمت کانالهای رسانه‌های اجتماعی مانند یوتیوب و غیره برویم پخش آنچه با سیاست‌های صهیونیست‌ها مطابقت ندارد مشکل است و در پخش فیلم‌ها تعصب آشکاری وجود دارد لذا بحران ما بسیار پیچیده است. من معتقدم که نبرد افکار عمومی با دشمن یک جنگ ناموفق است و دشمن جز زور اسلحه نمی‌فهمد لذا باید توانایی‌های نظامی و اقتصادی خود را تقویت کنیم چون اگر دشمن با موشک با ما می‌جنگد مقابله با او با تولید فیلم و نمایش بی‌فایده است. وظیفه ما در این نبرد انتقال صادقانه اخبار است و به نظر من این مهم‌تر از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی است چه اینکه سریال الغالبون که بیانگر آغاز مقاومت در لبنان در برابر دشمن اسرائیلی است بیش از آنکه تلاشی برای تاثیرگذاری بر عقیده دیگران باشد به عنوان یک اثر مستند برای آن مرحله تاریخی باقی می‌ماند.»